نویسنده: Charles E. Ziegler
منبع: نشنلانترست
برگردان: ابوبکر صدیق
درگیرشدن و درافتادن با جنگی نامنظم، پچیده و بیپایان در افغانستان و کشورهای خاور میانه، واشنگتن را از حمایت دموکراسی واقعی و سرنوشتساز در کشورهای آسیای مرکزی دور کرده است؛ در حالی که ایالات متحدهی امریکا به همکاریهای دوستانه و نزدیک با کشورهای آسیای جنوبی و آسیای مرکزی، نیاز دارد؛ زیرا هنگامی که نیروهای امریکایی و ناتو، تصمیم بیرونشدن از افغانستان را دارند، ترغیب قدرتهای منطقهای به حمایت از افغانستان، مکلفیت امریکا است.
راهبرد خارجی جو بایدن، رییسجمهور امریکا، در برگیرندهی بیشتر راهبردهایی است که ایالات متحدهی امریکا در زمان ادارهی دونالد ترامپ –رییسجمهور پیشین امریکا- در قبال کشورهای آسیای مرکزی روی دست گرفته بود و در ماه فبروری سال ۲۰۲۰ آن را اعلام کرد. کلیت این راهبرد، حمایت از حاکمیت و استقلالیت کشورهای آسیای میانه، کاهش تهدید تروریزم در منطقه، حمایت از ظرفیتسازی در افغانستان، حمایت از حقوق بشر و حاکمیت قانون و همچنان تشویق به سرمایهگذاری ایالات متحدهی امریکا در این کشورها بود.
واشنگتن در تلاش محدودسازی نفوذ روسیه و چین در منطقه است، به ویژه پروژهی «یک راه و یک کمربند-BRI» چین که در حال اجرا است. امریکا از روند اصلاحات در اوزبیکستان به رهبری شوکت مرزایوف، رییسجمهور این کشور، حمایت و کشورهای آسیای میانه را برای مبارزه با تروریزم، ترغیب میکند.
وزارت خارجهی امریکا در نظر دارد تا با استفاده از فارمت C5+1 (حمایت از پنچ کشور آسیای میانه در کنار امریکا) که در ۲۰۱۵ توسط جان کری -وزیر خارجهی پیشین امریکا- طرح شده بود، به روند حمایتهای سیاسی، اقتصادی و نظامی از پنج کشور آسیای میانه سرعت بدهد؛ تا وابستگی این کشورها به روسیه و چین را کاهش بدهد. انتونی بلینکین، وزیر خارجهی امریکا، با پشتیبانی از رویکرد «C5+1»، در ماه فبروری سال روان، با همتایانش از کشورهای آسیای میانه -وزیران خارجهی کشورهای آسیای میانه- دیدار کرد و به نقش این کشورها در منطقه پس از خروج نیروهای امریکایی در ۱۱ سپتمبر از افغانستان، تأکید کرد.
تمایل ادامهی همکاریها با کشورهای آسیای میانه –به عنوان قدرتهایی در هممرزی با روسیه –، فرصتهای اساسیای را در بخشهای توسعهی اقتصادی برای این کشورها فراهم میکند؛ در حالی که وجود پروژههای منطقهای با حمایت بینالمللی؛ مانند انتقال پروژهی برق کاسا هزار ( CASA 1000) و شبکهی (Network infrastructure Project Blue DOT) که معلوم میشود روی ورق باقی مانده است؛ اما حد اقل، این پروژهها، پیشنهادهایی به عنوان راهکاری مناسب برای امریکا، به نظر میرسد؛ شفافیت سرمایهگذاری در بخشهای حقوق عامه و خصوصی، تا این که منافع مشترک تأمین شود؛ مانند دموکراسی در هند، ژاپان، آسترالیا که به عنوان یک چالش راهبردی در بخش توسعهی اقتصاد دکتاتورمآبانهی چین، تلقی میشود.
بازسازی پروژهی یک راه و یک کمربند بجینگ (BRI)، به صورت گسترده، به عنوان یک کمربند اقتصادی برای کشورهایی محسوب میشود که اقتصاد متوسط را در منطقه دارند.
این در حالی است که رهبران اقتدارگرای کشورهای آسیای میانه، با توسعهی اقتصادی در منطقه، نگران ازدسترفتن قدرتشان استند و انتظار شکست را میکشند. به همین دلیل، [این کشورها] راهبرد بازی چندگانه در برابر قدرتهای بزرگ را روی دست گرفته اند که از اقتدارگرایی لگامگسیختهی شان میکاهد. ایالات متحدهی امریکا با انتخابهای چالشزای رقابتی با کشورهای روسیه، چین و ایران در کشورهای آسیای مرکزی مواجه شده است. این کشورها با نفوذی که در منطقه دارند، تهدیدی برای امریکا پنداشته میشوند.
این در حالی است که در ماههای نخست بهقدرترسیدن جو بایدن در امریکا، هیچ تغییر چشمگیری در راهبرد –پالیسی خارجی- این کشور در قبال کشورهای آسیای مرکزی به چشم نمیخورد. رییسجهور تازهی امریکا از اقدامات مسکو و بجینگ در بخشهای حقوقبشری و دموکراسی استقبال کرده است؛ رویکردی که در گذشته، میتوانست تنشها را در منطقه افزایش دهد.
مسکو تصمیم دارد تا با استفاده از نفوذ منطقهایاش، در اتحادیهی اقتصادی اروشیا ( Eurasian Economic Union)، نهاد پیمان امنیت جمعی Collective security Organization)) و سازمان همکاریها شانگهای ( Shanghai Cooperation Organization) که به نظر میرسد روی توسعهی بنیادی رابطهی امریکا و روسیه تاثیر میگذارد، با حضور امریکا در منطقه مخالفت کند.
بجینگ رهبری سازمان همکارهای شانگهای (SCO) را به صورت مشترک با مسکو پیش میبرد و به نظر میرسد که روسیه تلاش دارد تا نفوذ امریکا را در کشورهای هممرز با غرب این کشور، کاهش دهد؛ اما سازمان روابط روسیه در آسیای مرکزی – Russian relationship in central Asian- با تمام احترام به حالت عادی در حال چرخش است.
روسیه نفود نظامی قابل ملاحظهای در منطقه دارد؛ اما در بخش تأمین منابع مالی، نمیتواند با پروژهی «یک راه و کمر بند» چین، یا هم با امریکا در منطقه رقابت کند.
در چنین اتمسفیری، ممکن است ایالات متحدهی امریکا، به حضور نظامیان خود در کشورهای آسیای مرکزی کاهش دهد. دوبارهسازی پایگاههای نظامی که پس از حملهی ۱۱ سپتمبر در قیرقیزستان و اوزبیکستان، برای مبارزه با تروریزم در افغانستان ایجاد شده بود، دیگر ممکن نیست. کشورهای آسیایی، پیشازپیش به حضور نظامی امریکا در منطقه دل خوش نشان داده اند. ترک نیروهای امریکایی از افغانستان، زمینه را برای جمهوریهای پیشین شوروی فراهم میکند تا از قدرت نرم امریکا سود ببرند؛ زیرا این نگرانی وجود دارد که خروج امریکا، ممکن منجر به رشد گروههای افراطی اسلامگرا در منطقه شود، که میتوانند بیشترین نفوذ و آسیب را برای کشورهای روسیه و چین در پی داشته باشد.
این در حالی است که امریکا گزینههای خیلی عالیای را در منطقه روی دست ندارد. این روند، ممکن روندی غیرمتعادل را در قزاقستان، اوزبیکستان و هند ایجاد کند که نقش کلیدتری را در ثبات کشورهای منطقهای بازی میکنند.
در یک چشمانداز و دورنمای گسترده، منافع و روابط هند با ایالات متحدهی امریکا خیلی نزدیک و قابل تأمین است. هند یکی از بازیگران کلیدی در راهبرد واشنگتن- هند (Indo – Pacific strategy) است که میتواتد یکی از کلیدیترین همپیمانان واشنگتن به صورت ویژه در میان قدرتهای آسیای مرکزی باشد.
یادداشت: Charles E. Ziegler یا چارلیز زیگلر، استاد حقوق و علوم سیاسی و رییس توسعهی بخشی دیدگاهها در دانشگاه لازویل است.