چرا امریکایی‌ها در جنگ افغانستان محکوم به شکست اند؟

سید مهدی حسینی
چرا امریکایی‌ها در جنگ افغانستان محکوم به شکست اند؟

چهل سال می‌شود که افغانستان درگرداب جنگ خون‌بار و ویران‌گر دست و پا می‌زند. آغازگر این جنگ شوروی سابق بود که در سال ۱۹۷۹ برای گسترش نظام کمونیستی به افغانستان لشکرکشی کرد. در جریان این حمله، برای جلوگیری از نفوذ کمونیستی شوروی، واشنگتن و اسلا‌م‌آباد به شمول عربستان سعودی، هر آن‌چه که در توان داشتند تا از نفوذ شوروی به این کشور جلوگیری کنند، به کار بستند. قبل از دهه‌ی دو هزار، با توجه به معادلات حاکم بر دوران جنگ سرد، این سه کشور در یک رقابت شدید، تلاش ورزیدند که حلقه را برای مسکو تنگ سازند تا رویکرد شوروی نسبت به افغانستان محکوم به شکست شود. حمله‌ی شوروی یک جنگ تمام عیار بود؛ اما در فرجام با شکست تلخ روبه‌رو شد و بعد از آن، افغانستان به میدان جنگ‌های استخباراتی قدرت‌های بزرگ مواجه شد و این جنگ حداقل در بیست سال اخیر قربانی‌های بی‌شماری را به جای گذاشت. به عبارت دیگر، جنگ نیابتی در نظم نوین افغانستان در لایه‌های مختلف جریان پیدا کرد و اجازه ندادند که افغانستان از دایره‌ی جنگ و خشونت بیرون شود.
پس از حادثه‌ی یازدهم سپتامبر، جورج بوش، رییس‌جمهور پیشین امریکا، از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۸ «راهبرد ضد تروریزم» و توسل به جنگ را در نبرد با القاعده در پیش گرفت و سازمان‌دهی کرد. دولت وقت امریکا بر این عقیده بود که نیروهای وابسته به القاعده بزرگ‌ترین خطر برای منافع امریکا است و تصمیم‌گیرندگان واشنگتن ترجیح دادند که طالبان در افغانستان خطری به حساب نمی‌آیند و قابل مدیریت استند؛ به همین خاطر، مقام‌های امریکایی در طول هژده سال گذشته، طالبان را در حاشیه‌ی تصمیم‌گیری قرار داد و با هدف نابودی تروریزم (القاعده) وارد افغانستان شد. عدم مبارزه‌ی امریکا با طالبان یکی از اشتباهاتی بود که این فرصت را به طالبان داد تا با سازمان‌دهی دوباره به همکاری القاعده قدرت‌مند شود. انسجام مجدد طالبان از یک‌سو منافع امریکا را با تهدید بالقوه مواجه کرد و از سوی دیگر، افغانستان را به عنوان پناهگاه و مرکز تعلیماتی برای حملات تروریستی مبدل کرد.
اکنون ۱۸سال از این جنگ نفس‌گیر می‌گذرد؛ نه امریکایی‌ها به نتیجه‌ی ملموسی دست یافته ‌اند و نه هم افغان‌ها به رفاه و آرامش رسیده‌ اند. در طول این مدت، تا کنون هیچ مقام امریکایی‌ای رسما اعتراف نکرده ‌اند که آن‌ها در افغانستان پیروز نمی‌شوند بلکه با اعلامیه‌ها و بیانیه‌های مقبول، جنگیدن و حضور خود را در افغانستان توجیه کردند. روزنامه‌ی واشنگتن‌پست به دو هزار صفحه اسناد محرمانه‌ی دولت امریکا در باره‌ی جنگ افغانستان دست پیدا کرده و این اسناد نشان می‌دهد چطور طی ۱۸ سال گذشته دولت‌های مختلف در کاخ‌ سفید برای «موفق نشان دادن» طولانی‌ترین جنگ در تاریخ امریکا، حقایق را از مردم این کشور پنهان کرده ‌اند. واشنگتن‌پست برای تهیه‌ی این اسناد که چندین سال تلاش کرده، در مجموع جنگ افغانستان را «غیرقابل فتح» عنوان کرده است.
در این اسناد که چهار صد مقام نظامی و ملکی بلندپایه‌ی امریکا مصاحبه کرده، گفته ‌اند که ایالات متحده‌ی امریکا در جنگ افغانستان چه اشتباهاتی را مرتکب شده و چگونه در منجلاب جنگ بیست‌ساله افتاده است. جیمز دابینز، نماینده‌ی پیشین امریکا برای افغانستان و پاکستان، یکی از مصاحبه‌شوندگان این اسناد است. او در این مصاحبه گفته است: «ما کشورهای فقیر را اشغال نمی‌کنیم که آن‌ها را ثروت‌مند کنیم؛ ما به دیکتاتوری‌ها حمله نمی‌کنیم که آن‌جا دموکراسی جاری کنیم؛ بلکه ما به کشورهای پرخاش‌جو و خشن حمله می‌کنیم تا آن‌جا صلح برقرار کنیم و آن‌چه آشکار است در انجام این مأموریت در افغانستان ناکام ماندیم.»
داگلاس لوت، مقام ارشد سابق واشنگتن پیرامون جنگ افغانستان بود که در دو دوره‌ی حکومت «بوش و اوباما» در افغانستان حضور داشت. او در این مصاحبه‌ی گفته است که امریکا به طور بنیادی از شناخت افغانستان بازمانده، هر آن‌چه که می‌کرد، سر در نمی‌آورد.»


بر اساس نوشته‌ی روزنامه‌ی واشنگتن‌پست، ده‌ها مقام امریکایی و افغان در خلال این مصاحبه‌ها گفته اند که بسیاری از سیاست‌ها و برنامه‌های امریکا از آموزش پولیس و نظامیان افغان گرفته تا جنگ با کشت و تجارت تریاک، از نخست محکوم به شکست بود؛ چرا که بر اساس مفروضات خام و بدون درک و شناخت از این کشور طرح شده بود.
یافته‌های این روزنامه در تهیه‌ی اسناد جنگ افغانستان نشان می‌دهد که دولت بوش، اوباما و ترامپ تلاش کردند که حضور نظامی امریکا در افغانستان را «موجه و مؤفق» جلوه دهند، در حالی‌ که بنا بر اظهارات مقام‌های پیشین امریکا، عدم پیروزی امریکا در طولانی‌ترین جنگ افغانستان از همان سال‌های قبل مشخص بود؛ جنگی ‌که یکی از طولانی‌ترین نبردها در تاریخ امریکا محسوب می‌شود. طبق آماری که روزنامه‌ی واشنگتن‌پست از وزارت دفاع امریکا، چند نهاد دولتی و غیر دولتی جمع‌آوری کرده، از آغاز سال ۲۰۰۱ تا کنون، نزدیک به ۱۶۰ هزار افغان کشته شده ‌اند.
عمده‌ترین موضوعی‌ که، امریکا را در جنگ افغانستان زمین‌گیر کرده، عدم شناخت درست از وضعیت فرهنگی و اجتماعی افغانستان است. زیست اجتماعی و خصوصیات اتباع افغانستان از کیفیتی ‌که برخوردار است، این امکان را به وجود نمی‌آورد که کشورهای بزرگ با وجود امکانات و مزیت‌هایی، در تمامی زمینه‌های مختلف سیاسی و اقتصادی بتوانند بر این کشور اعمال کنترل کند. کنترل یک کشور به ویژه افغانستان که با بحران هویتی روبه‌رو است، برای کشورهای خارجی امکان‌ناپذیر است. از همان آغازی که ایالات متحده برای ورود به افغانستان تصمیم گرفت، افغانستان در یک رقابت هویتی مواجه بود. هویت قومی و هویت مذهبی با درنظرداشت ویژگی‌های جغرافیایی، جنبه‌های مختلف مبانی هویتی را تشکیل می‌دادند. از جانب دیگر، تنوع هویتی که به معنای فقدان اجماع هویتی محسوب می‌شود، از یک طرف منجر به حیات بحران دایمی در افغانستان شده که جنگ دایمی میان بخش‌های مختلف جامعه ماهیت روزمره‌گی پیدا کرده است و از طرف دیگر، ناممکن می‌سازد که نیروهای خارجی بتوانند در نخست بر کشور مسلط شوند و دوم بتوانند جامعه‌ی افغانستان را اداره کنند. در چنین وضعیتی، جنگ و خشونت استمرار یافته، رفته رفته به یک اجماع ضد بیگانه مبدل می‌شود؛ بنا بر این، عدم شناخت درست امریکا از افغانستان، هژمون بودن این کشور را در جغرافیای افغانستان زیر سؤال برده است.
کمیسیون امور دفاعی و امنیتی مجلس نمایندگان با تأیید محتوای اسناد محرمانه‌ی روزنامه‌ی واشنگتن پست از جنگ افغانستان، می‌گوید که امریکا در ۱۸ سال گذشته با وجودی ‌که حضور نظامی گسترده داشت و پول‌های هنگفتی را در افغانستان هزینه کرد، ولی مؤثریت و بازدهی این حضور و کمک‌های مالی در افغانستان چشم‌گیر نبوده است.
علی‌اکبر جمشیدی، عضو کمیسیون امور دفاعی و امنیتی مجلس نمایندگان، به روزنامه‌ی صبح کابل بیان می‌کند که امریکایی‌ها با هدف ایجاد یک نظام سیاسی باثبات، محو تروریزم و از بین بردن کشت و قاچاق موادمخدر به افغانستان آمدند؛ اما پس از هژده سال، هنوز هم نه یک نظام سیاسی باثبات در افغانستان وجود دارد، نه تروریزم از بین رفته و نه هم موادمخدر کاهش یافته است. بنا بر این، آن‌چه را که روزنامه‌ی واشنگتن‌پست نشر کرده، بر موضوعات ذیل صدق می‌کند.
این عضو مجلس نمایندگان در خصوص رویکرد کنونی امریکا در جنگ افغانستان، می‌گوید که مذاکره‌ی امریکا با گروه طالبان، در یک مسیر نادرست پیش می‌رود؛ زیرا امریکایی‌ها از یک‌سو سرمایه‌گذاری‌های ۱۸ سال اخیر خود را از بین می‌برند و از سوی دیگر، حضور خود را در این کشور غیرمؤثر می‌سازد. به باور او، در واقع، آغاز مذاکره با این گروه، واشنگتن به طالبان مشروعیت داد؛ طالبانی ‌که رهبران ‌شان در منطقه‌ی آزادانه گشت و گذار نمی‌توانست؛ اما امروز به یک گروه نظامی-سیاسی در سطح جهان مطرح شده و توقعات آن‌ها را بلند برده است.
با این‌ که، مذاکره‌ی امریکا و طالبان مبنی بر قطع جنگ در افغانستان سرعت گرفته و احتمال امضای توافق‌نامه‌ی طرف‌ها وجود دارد؛ اما برخی از اعضای مجلس نمایندگان، این مذاکره را معامله‌ی امریکا با پاکستان و گروه طالبان می‌دانند. علی‌اکبر جمشیدی می‌گوید که توافق دو طرف مبنی بر این‌ که امریکا دیگر علیه طالبان نمی‌جنگد و طالبان هم به اهداف امریکایی حمله نمی‌کنند، در واقع واشنگتن اجازه می‌دهد که طالبان از طریق زور در جغرافیای افغانستان مسلط شوند که در این صورت، این کشور بار دیگر به کام گروه‌های تروریستی سقوط خواهد کرد.
هرچند، انتظار می‌رود که در آینده‌ی نه چندان دور، امریکایی‌ها و طالبان توافق‌نامه‌ی صلح را امضا کنند؛ اما باز هم، قطع جنگ و خشونت در افغانستان، رؤیای بیش نیست؛ زیرا طالبان نه دولت موجود را به رسمیت می‌شناسند و نه هم مسأله‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری را. این احتمال وجود دارد که جنگ میان طالبان و دولت افغانستان تا مدت‌های طولانی همچنان ادامه خواهد یافت.