نویسنده: محمدامین رسالت
کم کم دولت افغانستان و طالبان در گفتوگوهای رو در رو با یکدیگر نزدیک میشوند. اگر روند رهایی زندانیان دو طرف به بنبست نرسد و طرفین متخاصم عزم و ارادهی واقعی برای آوردن صلح در افغانستان داشته باشند، پس از رهایی زندانیان نوبت به سازش و انعطاف خواهد رسید. در این گفتوگوها، بدون تردید هر دو طرف بر خواستها و تحقق اهداف خویش اصرار و پا فشاری خواهند کرد. بیشتر از هر عامل دیگر آنچه گفتوگوهای صلح را با تهدید و خطر مواجه میکند، دستاندازیها و مداخلات کشورهای منطقه است. یکی از کشورهای منطقه که نقش آن را در بازیهای سیاسی و رقابتهای منطقهای نمیتوان نادیده گرفت، جمهوری اسلامی ایران است. این نوشتار در پی دریافت این نکته است که ایران از روند صلح افغانستان حمایت خواهد کرد یا با سنگاندازیهای بیشمار، بر خم و پیچ این مسیر خواهد افزود.
ایران از دیرباز به این سو، کوشش میکند با استفاده از وضعیت آشفتهی سیاسی و اقتصادی افغانستان به هر شکل ممکن بهنفع خویش استفاده کند. از این جهت، در دورههای مختلف تاریخ افغانستان، گاهی به سوی دولت مرکزی دست دوستی دراز کرده سر سازش و حمایت تکان داده است و گاهی در کنار حفظ روابط با حکومت مرکزی، از گروههای مخالف دولت افغانستان حمایت مالی و تسلیحاتی کرده است. اگر از بررسی دورههای دور تاریخ بهمنظور جلوگیری از طولانی شدن مطلب صرف نظر شود، بررسی رابطهی این کشور و بازیهای سیاسی دوگانهی ایران در مقابل افغانستان از سپیدهدم زوال حکومت کمونیستی به این طرف نیز بسنده خواهد بود.
وقتی مردم افغانستان به منظور حمایت و پاسداری از ارزشهای دینی و اسلامی خویش در مقابل قشون سرخ شوروی جهاد اعلام کردند، ایران یکی از کشورهایی بود که از گروههای مختلف جهادی افغانستان حمایت مالی و تسلیحاتی کرد. هدف از این کمکها در کنار حراست از ارزشهای اسلامی، مصروف نگهداشتن نیروهای شوروی سابق در افغانستان به منظور جلوگیری از ورود این نیروها به ایران و از بین بردن خطر اشغال آن کشور بود. با شکست نیروهای شوروی در افغانستان و روی کار آمدن حکومت مجاهدین، آن کشور در تلاش شکلدهی حکومتی شد که از یک طرف امنیت داخلی آن کشور از جانب افغانستان مورد تهدید قرار نگیرد و از طرف دیگر، منافع ایران را در منطقه و افغانستان با خطر مواجه نسازد و از ناحیهی سوم در بازیهای سیاسی منطقهای بهعنوان یک بازیگر فعال نقش بازی کند.
هنگامی که حضور طالبان در صحنهی جنگ، حضور گروههای متخاصم دیگر را تحت شعاع قرار داد و این گروه بهعنوان بازیگر اصلی در میدان جنگ افغانستان ظاهر شد، ایران برای حفظ منافع و امنیت خویش باز هم به شکل فعال وارد این بازی سیاسی منطقهای شد؛ چون طالبان از سوی پاکستان، عربستان و امارات متحدهی عربی حمایت میشد و این کشورها رقیبان منطقهای ایران بودند. این کشور در این بازی نیز بیتفاوتی اختیار نکرده بهشکل فعال در پشت جبههی مخالف طالبان ایستاد. افزون بر این، اندیشهی افراطی طالبان که از وهابیت عربستان آب میخورد، برای ایران تهدید جدی و خطرساز تلقی میشد. طالبان با تصرف ولایتهای جنوبی و کابل، در سال ۱۳۷۶دامن فتوحات خویش را به طرف ولایتهای شمالی و مهمتر از همه به طرف مزار شریف گسترش داد. با تصرف این شهر همسایههای شمالی افغانستان احساس خطر کرده به امتداد خطوط سرحدی آمادگیهای نظامی گرفتند. تصرف مزار شریف احتمال پیروزی طالبان را بالا برد و علیاکبر ولایتی وزیر امور خارجهی آن وقت ایران از سازمان ملل خواستار مداخله در امور افغانستان شد.
وقتی مسیر فتوحات برقآسای طالبان متوجه بامیان شد، ایران بیش از هر زمان دیگر احساس خطر کرد و پاکستان را به نقض توافقهای منطقهای متهم کرد. یک هفته قبل از تصرف مزار شریف توسط طالبان، نواز شریف در یک نشست سران کشورهای منطقه، در ترکمنستان وعده داده بود که مانع پیشرفت طالبان به شمال افغانستان خواهد شد. در این برههی حساس، ایران اعلام کرد که در مناطق مرزی خویش احساس خطر میکند و مطابق قوانین بینالمللی حق دفاع از مرزهای خویش را دارد و کار به جای حساستر رسید و این کشور وارد مرحلهی آغاز تمرینات نظامی در مناطق مرزی با افغانستان شد.
با سقوط طالبان و رویکار آمدن دولت جمهوری اسلامی افغانستان باز هم رقابتهای منطقهای و جهانی این کشور را وادار به مداخله در امور افغانستان کرد. مخالفت ایران و امریکا عمر طولانی دارد و حضور نظامی امریکا در افغانستان برای سیاستمداران ایران یک تهدید واضح تلقی میشد؛ از این جهت در طول ۱۹ سال گذشته، ایران نقش فعال در تقویت طالبان و مخالفت با امریکا در افغانستان بازی کرده است؛ چنانچه در طول این سالها بار بار از سوی امریکا متهم به حمایت از طالبان شد. این کشور از هر جهت برای شکست امریکا در افغانستان زمینهسازی کرده، طالبان را تقویت و حمایت کرد. منافع ایران در طول این سالها ایجاب میکرد که دشمنی گذشته با طالبان را کنار گذاشته، دست دوستی برای شکست دشمن مشترک بدهند.
اکنون که مسالهی صلح طالبان و دولت افغانستان مطرح شده است، ایران محتاطانه وارد این بازی شده و سیاست دوگانه را در قبال دولت افغانستان بازی میکند. این کشور از برگشت مجدد طالبان به قدرت هراس دارند و از این جهت شکلگیری یک حکومت میانهرو در کابل از لحاظ سیاسی، به نفع این کشور است و تا حد امکان از آن حمایت خواهد کرد. از این جهت، وقتی اختلافهای سیاسی میان اشرف غنی و عبدالله عبدالله بالا گرفت، محمدابراهیم طاهریان نمایندهی خاص وزارت امور خارجهی ایران به افغانستان سفر کرده با شماری از مقامها و رهبران سیاسی افغانستان دیدار کردند و طرفین اصلی اختلاف را به تشکیل حکومت فراگیر دعوت کرد و به این صورت حمایت خویش را از دولت افغانستان اعلام کرد.
از طرف دیگر، با شکلگیری حکومت قوی و مقتدر و ختم جنگ در افغانستان منافع اقتصادی ایران در افغانستان مورد تهدید قرار خواهد گرفت؛ زیرا با این فرض، ساختوسازهای زیربنایی و در راس همه مدیریت آبها و تعمیر بندهای آب روی دریاهای افغانستان سبب خواهد شد که برخی ولایتهای شرقی ایران با مشکل کمآبی مواجه شوند. از این جهت این کشور منافع اقتصادی خویش را در وضعیت آشفتهی افغانستان تعریف کرده و از آن تا اندازهای حمایت خواهد کرد. یکی از انگیزههای حمایت ایران از طالبان در ولایتهای غربی افغانستان میتوان این مساله را عنوان کرد؛ چنانچه ریاست امنیت ملی هرات حدود دو ماه قبل از بازداشت مولوی شفیع، مشهور به حافظ عمر خبر داد و اعلام کرد: «وی زمانیکه از قرارگاه تپه سیاه از موتر سپاه پاسداران ایران پایین شد و میخواست به هدف تشدید حملات تروریستی بالای بند آب گردان پاشدان و ناامن ساختن شاهراههای هرات وارد ولسوالی شیندند شود، دستگیر شد»؛ اما زمانیکه با غرقشدن مهاجران افغان در مرز دو کشور و آتش گرفتن موتر حامل مسافران افغان در داخل ایران تنش میان دو کشور بالا گرفت و ایران از سوی افغانستان در خصوص وضاحت دادن در مورد این حوادث تحت فشار قرار گرفت، برای رهایی از این فشار، به سوی طالبان رفت. آقای محمدابراهیم طاهریان، در اوایل ماه سرطان ۱۳۹۹ با رهبران طالبان در دفتر دوحه دیدار کرد و دو طرف در مورد مسألهی مهاجران افغان مقیم ایران و مسایل مرزی تبادل نظر کردند و دفتر سیاسی طالبان از ایران خواست با مهاجران افغان اصل اخوت اسلامی را رعایت کند و به این شکل از پاسخگویی در مقابل دولت افغانستان طفره رفت.
حاصل سخن این که ایران منافع سیاسی و اقتصادی خویش را در افغانستان دنبال میکند. اگر این منافع با آوردن صلح تامین شود، از روند مذاکرات صلح حمایت خواهد کرد و اگر تحقق این اهداف با تداوم جنگ و ناامنی میسر شود، حمایت و سیاست ایران در مسیر نا امنسازی افغانستان، به ویژه ولایتهای غربی خواهد بود. بنابراین، به حمایت ایران از گفتوگوهای صلح افغانستان باید با تردید نگریست.