راهبرد جو بایدن در افغانستان پراشتباه است!

ابوبکر صدیق
راهبرد جو بایدن در افغانستان پراشتباه است!

نویسنده: مایکل رابین

منبع: ۱۹fortyfive.com

برگردان: ابوبکر صدیق

اداره‌ی بایدن در نظر دارد تا نشست تازه‌ای را برای ایجاد یک راه‌حل سیاسی، برای آینده افغانستان میان طالبان و دولت افغانستان برگزار کند.
این نشست مانند نشست بن ۲۰۰۱ است که نظام کنونی افغانستان را بنیان نهاد، اما تفاوت این نشست این است که نماینده‌های طالبان و دیپلومات‌های کشورهای منطقه‌ای در آن اشتراک می‌کنند.
احتمال دارد تلاش‌هایی که اداره‌ی بایدن و زلمی خلیل‌زاد، روی دست گرفته‌اند با مخالفت دستگاه حکومت فعلی افغانستان در روند گفت‌وگوهای صلح مواجه شود؛ اما راهبرد این نشست اگر بن دوم باشد، یک تفکر اشتباه است.
این ساده است که حکومت فعلی را نقد کنید، توسعه‌ در این حکومت بسیار بطی پیش ‌می‌رود و فساد نهایت زیاد است. دیپلومات‌ها و نیروهای امنیتی نگرانی جدی دارند که روند مذاکرات با سیر آهسته‌ای که دارد، نمی‌تواند تغییری ایجاد کند.
من اولین‌ بار در سال ۱۹۹۷ به افغانستان رفتم و با دانشجویان دانشگاه بلخ دیدار کردم. این تنها دانشگاهی بود که در آن زمان تحت تسلط طالبان نبود و زنان اجازه آموختن را در آن داشتند.
این وضعیت نزدیک به پایان کار بود. من در شهر مزار شریف بودم که طالبان به این شهر حمله کردند و با کشتن دیپلومات‌های ایرانی، برای من زمینه عبور از مرز ازبیکستان به این کشور فراهم بود.
سه سال بعد من از پشاور پاکستان به ساحات تحت قلمرو امارت طالبان – افغانستان رفتم؛ کابل و مسیر جاده‌های کندهار، در آن زمان به یک مکان دل‌تنگ مبدل شده بود. در کابل و غزنی مردم می‌گفتند که ما در ۱۹۹۶ از طالبان استقبال کردیم که امنیت را تأمین کنند، اما در ۲۰۰۰ آنان زمانی که حتا سقوط کردند، ترس و هراس همه‌جا حاکم بود.
بیشتر افراد طالبان از پاکستان بودند که با استفاده از فرصتی که برای‌شان فراهم شده بود، در این کشور فعالیت‌های خودسرانه‌ای داشتند. آن‌ها از طرف شب به بهانه‌ی جست‌وجوی مخالفان وارد خانه‌ها می‌شدند، اما هدف‌شان تلاشی و پیدا کردن پول، ربودن زنان و استفاده جنسی از بچه‌ها بود.
پس از سقوط طالبان، من چندین مرتبه به کابل و هرات سفر داشتم، جاده‌ها پر از موتر بود. تجارت دوباره جان گرفته بود و کودکان به مکتب می‌رفتند؛ زنان نیز در همه‌جا حضور داشتند.
چرخه‌ی ساخت‌وساز رو به توسعه بود و جاده‌ها وسعت می‌یافت. بیش از ۵۰ درصد از جوانان و نوجوانان افغانستان پس از سقوط طالبان تولد یافته‌اند؛ آنان از رویکردهای حکومت‌شان انتقاد دارند و پیشنهاد اصلاحات را روی دست گرفته‌اند. با وجود این آن‌ها نمی‌خواهند دوباره از صفر شروع کنند. کسانی که ادعا دارند افغانستان گورستان متجاوزان و امپراتوران است، باید این روایت را به حقیقت تبدیل کنند تا امنیت افغانستان تأمین شود.
خلیل‌زاد و دیپلومات‌ها به طالبان باور دارند، در حالی که این عجیب‌وغریب است. این وضعیت فضا را در واشنگتن طوری ایجاد کرده که بدون در نظرداشت شرایط، افغانستان را ترک کند.
گروه طالبان در سال ۱۹۹۶ هرات را تصرف کرد. در حالی‌که این گروه تعهد کرده بود به ساحات غیر پشتون نشین وارد نمی‌شوند. پس‌ازآن کابل را به تصرف خود در آوردند و حرفی برای گفتن باقی نگذاشتند.
طالبان دیدگاه بسته‌ و افراطی دارند و به اقتدارگرایی دینی خود تأکید می‌ورزند. این دیدگاه در میان مردم طرفدار ندارد و این هراس و وحشت را افزایش داده است. در رویکرد جدید طالبان برای به دست آوردن اهداف‌شان بیشتر روی حملات تأکید وجود دارد تا اشتراک کردن در انتخابات.
راهبرد جو بایدن برای افغانستان نشستی است که نمی‌تواند در راستای حل مشکلات در افغانستان ممد واقع شود.
به گونه‌ی مثال این کار نمی‌تواند چالش افغانستان و پاکستان را حل کند. در حالی‌که راهکارهای زیادی وجود دارد که بایدن می‌تواند توسط آن بالای اسلام‌آباد فشار وارد کند.
کشورهای همسایه افغانستان دل‌چسپی‌ای برای گفت‌وگوهای داخلی افغانستان نشان نمی‌دهند و برنامه خاصی برای پایان دادن به سیاه‌بختی افغانستان ندارند. تا زمانی که طالبان با هیئت دولت افغانستان روی یک میز برای حل مشکلات با تمام قشر سیاسی این کشور ننشینند و چالش‌های قومی حل نشود، هیچ صلحی وجود نخواهد داشت.
روند گفت‌وگوهای صلح افغانستان آغاز شده است. این مربوط به روند داخلی صلح افغانستان است و مربوط قطر، آلمان، روسیه و یا ایالات‌متحده‌ی امریکا نیست؛ نه این‌که با ماشینی کردن و سرعت دادن مذاکرات صلح، زمینه‌ی بیعت زنان، اقلیت‌های قومی و جوانان را با طالبان فراهم سازیم و نه این‌که در یک کنفرانس به بحث روی اختلافات دولت افغانستان و طالبان اشاره نکنیم.
اولین رویکرد طالبان، ایجاد امارت اسلامی است که رهبر حکومت بدون انتخابات، گزینش می‌شود. در حالی که بیشتر مردم افغانستان برای حفظ نظام جمهوری تأکید دارند که رهبر کشور به اساس انتخابات گزینش شود تا برای مردم پاسخگو باشد.
در این نشست، نظام جمهوری قابل بحث است و دیدگاه‌های متفاوتی در مورد آن وجود دارد. یک بحث مهم این است که طالبان به گفت‌وگوهای صلح در حالی تمایل نشان دادند که برنده شدن از راه نظامی حتا از نظر متحدان خارجی‌شان قابل‌پذیرش نیست.
اداره‌ی جدید و نماینده‌ی جدید؟
مایک پمپئو وزیر خارجه‌ پیشین امریکا به دلیل شناخت دیرینه‌ از اصلیت زلمی خلیل‌زاد، او را به‌عنوان نماینده‌ی خاص این کشور در امور مصالحه افغانستان گماشت؛ اما این کار او نتیجه مثبتی نداشته است.
حقیقت این است که خلیل‌زاد یک شخصیت بحث‌برانگیز در افغانستان است و چندان قابل‌اعتماد برای دولت افغانستان نیست. اقشار غیر پشتون و کشورهای همسایه، او را به داشتن برنامه‌ی شخصی متهم می‌کنند.
اگر جو بایدن بخواهد یک رویکرد تازه در روابط خود با افغانستان ایجاد کند، نیاز دارد تا شخصیت تازه و قابل‌اعتمادی را در این جایگاه بگمارد تا نقش قابل‌اعتمادی را بازی کند.
اگر اهداف امریکا به دست بیاید، بهترین راه‌حل، خارج شدن از افغانستان بدون قطع رابطه با این کشور است.