خاور میانه؛ بایگانی نقشه‌های بـزرگ

صبح کابل
خاور میانه؛ بایگانی نقشه‌های بـزرگ

نویسنده: ایمان نوری، دانش‌جوی روابط بین‌الملل

بخش نخست
دیوید فرامکین، نویسنده‌ی کتاب «صلحی که همه صلح‌ها را به باد داد» روزی در قهوه‌خانه‌ای با دوستش برای تفریح نشست. روی‌هم‌رفته در میان صحبت‌های شان از خاور میانه و ناآرامی‌های شرق، دوستش ناگهان در این باره پرسشی مطرح کرد: دیوید! آینده‌ی خاور میانه را چگونه پیش‌بینی می‌کنی؟
دیوید در حالی که فنجان قهوه در دستش بود، آهی کشید و گفت: خاور میانه هیچ آینده‌ای ندارد.
دکمه‌ی استارت صحنه‌های خونین و وحشت‌ناک خاور میانه از یک دیدار و گردهم‌آیی در شهر بازل سویس آغاز شد.
«تیودور هرتزل» یک روزنامه‌نگار یهودی اهل هنگری/ مجارستان، در سال ۱۸۹۷ میلادی سران یهود را گرد‌ هم آورد و آن‌ها را برای ایده‌ی تشکیل یک سرزمین مستقل به نام یهودیان فرا خواند.
در همین زمان حدود یک سال پس از آن که تیودور هرتزل از داشتن «خانه‌ها برای یهودیان» سخن گفت، اولین کنگره‌ی جهانی سازمان صهیونیسم در شهر بازل کشور سویس آغاز به کار کرد و پس از آن پس به صورت یک سازمان یک‌دست و منسجم درآمد.
روایت‌های مختلفی وجود دارد که این فکر و این ایده دقیقا از کجا منشا گرفت؛ اما مشهورترین روایت، ماجرای محاکمه‌ی آلفرد دریفوس است. او افسر یهودی در ستاد ارتش فرانسه بود که به جرم جاسوسی برای آلمان به محاکمه کشانده شد؛ اما اندیشکده‌های اسلامی مصر، سوریه و عراق این هشدار را پیش‌بینی میکردند و می‌گفتند که بیت‌المقدس یا اورشلیم و فلسطین، دیر یا زود آماج یک دسیسه و یک توطیه‌ی بزرگ توسط انگلستان و فرانسه قرار خواهد گرفت. معاهده‌ی سایکس پیکو مقدمه‌ی این فاجعه بود.
در ابتدا سه کشور؛ قبرس، رواندا و فلسطین به عنوان کشورهای نامزد برای اسکان یهودیان در نظر گرفته شد و سپس زمینه برای ورود یهودیان به خاک فلسطین با بیش‌ترین آرا و نیز با کشته‌شدن ارشدوک فرانس -ولی‌عهد اتریش در سارایو مرکز کشور بوسنیو هرزگوین امروزی- نهایی و فراهم شد. ویلیام دوم که امپراتور آلمان بود، نماینده‌ی خود را غرض کشاندن پای ترکیه به جنگ اول جهانی به عنوان متحدشدن به این کشور فرستاد. امپراتوری عثمانی بعد از ۱۳ قرن حکومت بر جهان اسلام، خاور میانه، اروپا و شمال افریقا که در ۱۹۱۳ نفس‌های آخر خود را می‌کشید، دعوت آلمان به جنگ را لبیک گفت و متحد آلمان شد. با شروع جنگ، آلمان هم‌زمان به روسیه و فرانسه اعلام جنگ داد. وقتی که کوشش‌های وزیر خارجه‌ی وقت انگلستان برای گفت‌وگو با آلمان به منظور پیش‌گیری از جنگ ناکام ماند، انگلستان نیز به جست‌وجوی متحد بر آمد.
آلمان به گونه‌ی عمده در جبهه‌ی مرکز و غرب اروپا می‌جنگید و قوت ممتاز اروپا در آن زمان بود، ترکیه نیز در مقابل یونان، صربستان، بلغاریا، رومانیا، و گرجستان نبرد را آغاز کرد.
بعد از چهار سال جنگ طاقت‌فرسا و بزرگ، این جنگ هیج برنده‌ای نداشت و همه غرامت جنگ به دوش آلمان گذاشته شد و اروپا و روسیه تقریبا به صورت کل ویران شد.
بعد از معاهده‌ی سایکس پیکو، این‌بار نوبت به پیمان صلح پاریس رسید که در آن معاهده‌های مختلفی به امضا رسید. بر طبق این پیمان در معاهده‌ی سور ترکیه نیز یکی یکی مستعمرات خود را در خاور میانه به تدریج از دست داد، ملک فیصل از خاندان اصیل بنی هاشم که قیام‌های بزرگی را علیه امپراتوری بر راه انداخت، به حمایت انگلستان و فرانسه موفق شد تا بسیاری از ممالک را از قید عثمانیان ترکیه بیرون کند.
اقدامی که انگلستان و فرانسه آن را قیام اعراب نامیده اند، زاده‌ی ایده و فکر فرد امریکایی‌ای به نام توماس ادوارد لارنس است.
سوریه و المغرب به تصرف فرانسه، مصر و الجزایر به تصرف انگلستان، لیبیا و ایتوپی به تصرف ایتالیا و افریقای جنوبی و مالی به تصرف آلمان در آمدند.
ترکیه در حال آماده‌سازی سدی بزرگ برای اروپا
در جست‌وجوی گاز و نفت در مدیترانه، ترکیه در حال ورود به معادن گران‌بهای‌ مدیترانه است؛ جایی که اتحادیه‌ی اروپا آن‌ را آب‌های متعلق به خودش می‌داند. فرانسه ورود ترکیه به آب‌های مدیترانه را توهین به شیون تمام اروپا دانست. ریشه‌ی‌ این تنش‌ها به امضای معاهده‌ی سور در اکتوبر ۱۹۲۰ بر می‌گردد که به موجب آن کلیه سرزمین‌های عرب عثمانی از قلمرو این کشور خارج شد و استقلال حجاز به رسمیت شناخته شد؛ جزایر دودکانس و رودس در دریای اژه به ایتالیا واگذار و متباقی جزایر اژه نصیب یونان شد و منطقه تراس شرقی و محدوده‌ی اطراف ازمیر نیز به یونان داده شد. تنگه‌های بسفر و دردانل بین‌المللی شده و سرزمین‌های اطراف آن‌ها غیرنظامی اعلام شد.
اردغان هوای احیای دوباره‌ی ادوار پرشکوه عثمانی را در سر دارد. خط مشی که اردوغان آن را ترسیم کرده، می‌خواهد در قدم نخست اطرافیان خود را مطیع این پالیسی بسازد و سپس آن را در قالب عمل بریزد؛ پالیسی‌ای که هم‌واره مایه‌ی نگرانی یونان و اروپا بوده است.
احیای دوباره‌ی ترکیه توسط اردغان
ترکیه با ورود رجب طیب اردغان به قدرت، دوباره به صحنه‌ی سیاست منطقه‌ای و جهانی باز گشت. این کشور از راه نزدیکی با روسیه و دوستی نسبی با ایران، توانسته در قالب سیاست خارجی پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ای به دست بیاورد و در پهلوی آن پیش‌روی‌های چشم‌گیری در منطقه داشته باشد.
ترکیه در لیبی، قفقاز جنوبی و قبرس جنوبی دارای پایگاه‌های نظامی و شبه‌نظامیان است که به حمایت از دولت ترکیه در این مناطق در نبرد استند.
حضور ترکیه در متن اتفاقات سوریه، هم‌واره مایه‌ی نگرانی برای اروپا است.
امانویل مکرون با اشاره به ورود ترکیه به آب‌های مدیترانه، می‌گوید که ترکیه می‌خواهد از حصار جغرافیایی خود بیرون شود. البته فرانسه از آوان تاسیس ناتو نسبت به ترکیه خوش‌بین نبود و اعتماد چندانی هم نداشت.
ترکیه دیگر ترکیه‌ی قدیم نیست. این کشور با شناخت و تقویت نقاط قوت و ضعف خود، تلاش می‌کند تا در توازن قوای منطقه سهم و مشارکت داشته باشد.
به گفته‌ی شرق‌شناسان، اتاق فکر دانشگاه دورس هالند این کشور از واقعیت‌های موجود خاور میانه به گونه‌ی کامل آگاه است.
هم‌سویی و اتحاد اسراییل و عربستان مقابل ترکیه و ایران
با عادی‌سازی روابط کشورهای حوزه‌ی خلیج با اسراییل، ترکیه و ایران، این اقدام را ننگ و شرم تاریخی برای جهان اسلام دانستند و گفتند که این اقدام کشورهای عربی، حیثیت نوشیدن جام زهر را دارد.
نخستین کشوری که روابط خود را با اسراییل عادی ساخت؛ امارات متحده‌ی عربی بود و حالا هم کم کم بحرین، کویت، اردن و قطر نیز به این روند ملحق می‌شود.
ایران؛ کشوری با برنامه‌ی غرب‌ستیزی و یهودستیزی
مطابق با وضعیت فعلی، ایران از متن اتفاقات منطقه آهسته آهسته به حاشیه رانده می‌شود؛ زیرا تورم پولی، تحریم‌های طاقت‌فرسای جامعه‌ی جهانی و ایالات متحده‌ی امریکا بر این کشور، اقتصاد زیر صفر و بی‌کاری در سطح کلان، این کشور را شدیدا منزوی و ناتوان کرده است. بیرون‌شدن ایالات متحده‌ی امریکا از برجام، صدمات مهیب و شدیدی بر پیکر سیاست داخلی و خارجی ایران وارد کرد؛ خصوصا بعد از کشته‌شدن قاسم سلیمانی، یک عقب‌گرد بی‌پیشینه نصیب این کشور شد که در چهل سال پسین خود شاهد نبود.
نوع نگاه تمام کشورها نسبت به ایران این است که این کشور، تهدیدی بزرگ برای ثبات و امنیت خاور میانه محسوب می‌شود؛ اسناد و شواهد بسیاری نشان داده است که ایران به تمام گروه‌های شورشی پول و سلاح توزیع می‌کند.
برنامه‌ی توسعه‌ی موشکی و برنامه‌ی هسته‌ای این کشور زیر عنوان غنی‌سازی یورانیم، تقریبا محکوم به شکست شده و ایران از عهده‌ی پیامد‌های امنیتی و اقتصادی آن بیش از این، دیگر نمی‌تواند بر آید.
هرچند ایران دارای قوی‌ترین نسل باسواد است و هم‌چنان در زبان و فرهنگ، اطلاعات بالای علمی و تاریخ، حایز اهمیت بزرگی به نمایندگی از کشورهای فارسی‌زبان است؛ اما وضعیت اسف‌بار ایران، زمینه‌ی فرار مغزها آن هم در مقیاس بالایی از این کشور را فراهم کرده است.
ترکیه؛ قدرت نوظهور؛ اما با خیالات بلند‌پروازانه
ترکیه اما برعکس بر سروسامان‌دادن درون خود مشغول است؛ تبدیل‌کردن کلیسای ایاصوفیا به مسجد که با واکنش گسترده‌ی غرب مواجه شد، پاسخی برای اسراییل و اروپا بود؛ سپس واردشدن به لیبی و حمایت از حکومت طرابلس در مقابل خلیفه حفتر، طرف جنوب هم جنجال‌های قبرس شمالی و قبرس جنوبی که ترکیه از قبرس جنوبی حمایت می‌کند؛ این‌طرف هم جدال بر قفقاز جنوبی میان آذربایجان و ارمنستان که ترکیه رسما ارمنستان را تهدید نظامی کرد.
ترکیه دارای مراکز قدرت‌مند تجاری؛ مانند آنتالیا، استانبول، ازمیر و آناتولی است و وصل‌کننده‌ی آسیا به اروپا (دروازه‌ی اروپا) شناخته می‌شود.
عربستان قدرت متوسطی که برای شرق‌وغرب در تمام ادوار تاریخ مهم پنداشته می‌شود. در مقابل این دو کشور، عربستان و اسراییل شدیدا به سوی نوین‌سازی در حرکت استند. محمد بن سلمان، ولی‌عهد عربستان سعودی که از طرف دوستان و مخالفانش «شخص شدیدا ترقی‌خواه با افکار نوین» شناخته می‌شود، می‌خواهد این کشور را از دوران عصر قبل از اسلام بیرون کند، آزادی زنان تقریبا در همه عرصه‌ها؛ موسیقی و ورزش در اولویت برنامه‌های این ولی‌عهد است و سپس تمرکز بیش‌ترش به رشد توانایی نظامی ارتش است.
عربستان سعودی با داشتن معادن و ذخایر بزرگ نفت و گاز و معیارهای بالای اقتصادی اش در عرصه‌ی نفت و گاز، ثروت پولی و مکان عالی برای سرمایه‌گذاری و ریاست سازمان جهانی اوپک که قیمت نفت و گاز جهان را تعیین می‌کند، نسبت به تمام کشورهای دور ‌و برش دست بالایی در توازن قوا در خاور میانه دارد و دلیل مهم دیگر این که عربستان سعودی با داشتن دو مکان بزرگ و مقدس برای مسلمانان (مکه و مدینه) قبله جهان اسلام است و نادیده‌گرفته‌شدن اش توسط هیچ کشوری در طول تاریخ ممکن نبوده است و جایگاه بسیار مهم در معادلات جهانی و منطقه‌ای داشته است. ادامه دارد.