زمانه‌ی ما و نیاز به صلح

صبح کابل
زمانه‌ی ما و نیاز به صلح

نویسنده: جوان‌شاه بهکوش، کارشناس علوم سیاسی

بخش دوم
مبحث ۲: فرهنگ صلح
یونسکو معتقد است: «از آن‌جا که جنگ‌ها در ضمیر انسان‌ها به وجود می‌آید، دفاع از صلح نیز می‌باید در ضمیر انسان‌ها پرورش یابد.»
رهیافت جدید بین‌المللی، مبتنی بر پیشگیری است. موافقت تقریباً جهان‌شمول وجود دارد، مبنی بر این که پیشگیری بر درمان مرجح است و این که راه‌های پیشگیری باید متعرض علل اصلی مخاصمات شوند، نه فقط متعرض عوارض خشونت‌بار آن‌ها. جامعه بین‌الملل بر مبنای این تحولات و گستره‌ی منابعی که صلح و امنیت بین‌الملل را تهدید می‌کند، تدابیری اندیشیده و راهبردهایی را برای رویارویی با این چالش‌ها و خطرات عدیده و مداوم اتخاذ کرده است.
و اما فرهنگ صلح عبارت است از صلح در عمل؛ یعنی احترام به حقوق بشر به عنوان حقیقتی هر روزه و همیشگی که از تعامل مثلث صلح، توسعه و دموکراسی نیرو می‌گیرد. هدف فرهنگ صلح، پایبندی به گذار از فرهنگ جنگ، خشونت، تحمل و تبعیض، به سوی فرهنگ عدم خشونت، گفت‌وگو، مدارا و همبستگی است. فرهنگ صلح، اساساً با پیشگیری غیر خشونت‌آمیز از درگیری و حل‌وفصل آن مرتبط است.
ایده‌ی فرهنگ صلح در برنامه‌های یونسکو برای اولین‌بار در سال ۱۹۸۹ در کنگره بین‌المللی «صلح در اذهان انسان‌ها»، در شهر یاماسوخرو در ساحل عاج مطرح شد. در اعلامیه‌ی نهایی این کنگره، به یونسکو توصیه شد تا در پایه‌ریزی دیدگاه جدیدی از صلح از طریق توسعه یک فرهنگ صلح مبتنی بر ارزش‌های جهانی، احترام به حیات، آزادی، عدالت، همبستگی، مدارا، حقوق بشر و برابری میان زنان و مردان کمک کند.
جان گالتونگ، اندیش‌مند مطالعات صلح، می‌گوید: امتحان اعتبار فرهنگ صلح چگونگی اثر بر رفتار افراد در تعارضات است. فرهنگ صلح، فرهنگ گفت‌و‌شنود و فرهنگ مفاهمه است.
فرهنگ صلح در پی تحقق‌بخشیدن به امور زیر است:
*دگرگونی و جایگزینی ارزش‌ها، طرز تلقی‌ها و رفتارهای موجود با گرایش‌ها و رفتارهای مروج صلح و نفی خشونت؛
*توان‌مندسازی مردم در همه سطوح با مهارت‌های گفت‌وگو، میانجی‌گری، مدارا و هم‌دلی؛
*از میان برداشتن ساختارهای سلطه‌جو و استعمارگر از طریق مشارکت دموکراتیک و توان‌مندسازی مردم برای ایفای نقش فعال در فرایند توسعه؛
*امحای فقر و نابرابری تبعیض‌آمیز در بین ملت‌ها و ترویج توسعه‌ی پایدار انسانی مبتنی بر مشارکت اجتماعی؛
*توان‌مندسازی اقتصادی و سیاسی زنان و فراهم کردن فرصت‌ها و زمینه‌های حضور برابر با مردان در همه سطوح تصمیم‌گیری؛
*حمایت از جریان آزاد اطلاع‌رسانی و گسترش پاسخ‌گویی و شفافیت در حاکمیت و تصمیم‌گیری اجتماعی و اقتصادی؛
*پیشبرد تفاهم، دیگرپذیری و همبستگی در بین همه ملت‌ها و احترام به تنوع فرهنگی جوامع.
یونسکو، دست‌یابی به فرهنگ صلح را هدف راهبرد میان‌مدت خویش برای سال‌های (۱۹۹۶-۲۰۰۱) از طریق همه زمینه‌های فعالیت‌های خود قرار داد. در این راهبرد، فرهنگ صلح شامل ارزش‌ها، طرز تلقی‌ها و رفتارهایی است که بیان‌گر و الهام‌بخش اعمال افراد در مشارکت متقابل اجتماعی مبتنی بر اصول آزادی، عدالت و دموکراسی، رعایت حقوق همه، دگرپذیری و همبستگی، نفی خشونت، تلاش برای پیشگیری از جنگ و حل مشکلات از طریق گفت‌وگو و مشارکت کامل انسان‌ها در فرایند توسعه جوامع است.
به منظور اشاعه فرهنگ صلح، باید از همه سازوکارهای موجود، به ویژه آموزش استفاده کرد. ایجاد فرهنگ صلح، نیازمند اقدامات جامع آموزشی، اجتماعی و مدنی برای مردم در هر سنی است. یونسکو در برنامه میان‌مدت خود راهبردهای مشارکت در ایجاد فرهنگ صلح را به شرح زیر بیان کرده است:
*تشویق آموزش صلح، حقوق بشر، دموکراسی، دگر پذیری و تفاهم بین‌المللی؛
*ترویج حقوق بشر و مبارزه با تبعیض؛
*حمایت از تحکیم روندهای دموکراتیک؛
*تشویق کثرت‌گرایی فرهنگی و گفت‌وگوی میان فرهنگ‌ها؛
*مشارکت در پیشگیری از مناقشات و تحکیم صلح پس از درگیری‌ها.
در مبحث بعد به بررسی حق بر صلح به منزله مایه و پایه‌ی تحکیم صلح پرداخته می‌شود. حقی که حکومت قانون در جهت حمایت از آن در فضای پس از مخاصمه می‌پوید.
مبحث۳: حق برصلح
جنگ، کاری غیر عقلانی و غیر طبیعی در مقابل، صلح، امری طبیعی، ضروری و عقلانی است.
باید صلح همیشه باشد و جنگ هیچ گاه نباشد؛ اما بر عکس، صلح هیچ‌گاه نبوده و جنگ همیشه و هم‌واره قرین زندگی بشری است! هم‌زمان و همگام با پیشرفت انسانی در ابعاد و وجوه مختلف فرهنگ و تمدن انسانی، آیا جنگ پیشرفت کرده یا صلح؟ امروزه دنیای انسانی نسبت به تاریخ گذشته، هم صلح‌آمیز به نظر می‌رسد و هم خشونت‌آمیز! جنگ‌ها تا اکنون بیست بار تمدن‌های انسانی را واژگون کرده است.
به نظر می‌رسد حق بشر بر صلح، زیر بنای تحقق تمام حق‌های بشری دیگر است. تجلی این حق و نقش‌آفرینی آن در آزادی و بهره‌وری از آن برجسته می‌شود.
تعالی شأن و منزلت انسانی و کرامت و بالندگی انسان، نه تنها در فردیت خویش، بلکه در کل بشریت تجلی می‌یابد؛ شاید از همین رو است که این حق بشری را در نسل سوم حقوق بشر، قرار داده‌اند؛ زیرا پس از گذر از دوران آزادی (حقوق مدنی، سیاسی) و برابری (حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی)، دوران برادری سر رسید و عصر همبستگی همان‌گونه که دوگی و ژرژسل بر آن معتقد بودند، با بشریت پیوند یافت.
مبنای فلسفی و حقوقی حق بر صلح به عنوان یک حق جمعی و اساسی بشر، در حقوق بنیادی بشر نسبت به حیات و نیز توافق‌نامه‌های مابین دولت‌ها مبنی بر حق زندگی در صلح، بنا نهاده شده است. این «حق مقدس» به منزله احترام به ارزش‌های اساسی، احترام به حیات، آزادی، عدالت، برابری، شأن ومنزلت انسانی است.
مبحث۴ :آموزش صلح
صلح، مجموعه‌ای از آگاهی، اطلاعات، درک و فهم‌ها، نگرش‌ها و مهارت‌های صلح‌آمیز است که هر فرد برای زندگی در جامعه به آن نیاز دارد. از این رو آموزش صلح یکی از نیازهای اساسی است که افراد برای زندگی در دنیای امروز به آن وابسته اند. بسیاری از نظام‌های ملی آموزشی در هزاره‌ی سوم، آموزش برای زندگی در آینده را از مهم‌ترین برنامه‌های خود معرفی کرده است. یادگیری با‌هم‌زیستن، آموزش برای تفاهم بین‌المللی، آموزش برای توسعه، آموزش چند فرهنگی، آموزش شهروندی و آموزش ترویج صلح در قالب پروژه‌ی آموزش جهانی صلح برای همه، از جمله مهم‌ترین آن‌ها است.
آموزش صلح، رشته‌ی نوپایی است که در صدد است، فرصت‌های لازم را، برای ایجاد جامعه‌ای مبتنی بر عدالت و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز ایجاد کند. در خصوص اهداف و مقاصد آموزش صلح دیدگاه‌ها و نظرات متفاوتی ارایه شده است.
یک تعریف مفید از آموزش صلح، می‌گوید: آموزش صلح، تلاشی است برای ایجاد جامعه‌ای برابر و عادلانه که در آن کرامت و شأن انسانی مورد توجه قرار گیرد. این تعریف مبتنی بر مفهوم صلح مثبت است.
آموزش صلح یک جنبش گسترده‌ی جهانی، رشته‌ای متفاوت و پیوسته در حال تغییر است. آموزش صلح با نام‌ها و رویکردهای مختلفی تدریس می‌شود؛ مانند حل تعارض، آموزش چندفرهنگی، آموزش توسعه، مطالعات نظم جهانی و اخیراً آموزش محیط زیست. هر یک از این رویکردها، گروه ویژه‌ای از مشکلات را که به بی‌عدالتی‌ها، تعارضات و جنگ‌ها منجر شده است، مخاطب قرار می‌دهد؛ اما آن‌چه در همه‌ی این رویکردها مشترک است، خاصیت پیشگیرانه‌ی این آموزش‌ها است..
اساس عقلانی آموزش صلح و خشونت، کنترل آن، کاهش و حذف آن است و اساس عقلانی آموزش حقوق بشر، شأن انسانی، شناخت آن، اجرای آن و عمومی‌کردن آن است. حقوق بشر می‌تواند شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را به گونه‌ای تغییر دهد که انسجام اجتماعی و حل مسالمت‌آمیز اختلافات را به دنبال داشته باشد. رابطه جدانشدنی بین حقوق بشر و صلح در اولین جمله‌ی مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است: «شناسایی شأن ذاتی انسان و حقوق برابر و جدایی‌ناپذیر همه اعضای خانواده بشری، اساس آزادی، عدالت و صلح در سراسر دنیا است». هم محققین و فعالان صلح و هم طرف‌داران حقوق بشر هر دو در مورد این که خشونت به هر شکل ممکن تجاوز به شأن انسانی است، با هم توافق دارند. به این دلیل است که بعضی آموزش‌دهندگان حل‌وفصل اختلافات و آموزش چندفرهنگی، آموزش توسعه و مطالعات نظم جهانی و مقوله‌های حقوق‌بشری را در مواد درسی خود وارد می‌کنند.
به طور کلی همه آموزش‌های صلح باید دارای ویژگی‌های زیر باشند:
۱٫ آموزش‌ها باید حساس به هنجارها و فرهنگ‌های سنتی باشند؛
۲٫ استفاده از تکنولوژی برای ایجاد هماهنگی برنامه‌های آموزشی برای صلح با ارزش‌ها و سنت‌ها و فرهنگ‌های جوامع؛
۳٫ گسترش مفهوم دانش‌جویان بالقوه برای شامل ساختن تمام افراد برای فعال شدن؛
۴٫ استفاده از منابع آموزشی مقتضی محلی و روش‌های تقویت تنوع و بهبود فرایند انتقال و پایدار صلح؛
۵٫ ادغام مفاهیم محیط‌زیستی و امنیت انسانی و ایجاد صلح ساختاری و حل تعارض و آشنایی با مهارت‌ها؛
۶٫ آموزش ارتباطات غیر خشونت‌بار؛
۷٫ ظرفیت‌سازی نهادهای ارتباطی با آموزش‌های تخصصی برای تقویت فرهنگ صلح.
در اهمیت آموزش صلح، آرچیبالد مک لش می‌گوید:
«البته ما می‌توانیم صلح جهانی را آموزش دهیم؛ حتا می‌خواهم فراتر بروم و به سهم خود بگویم که جز از راه آموزش، از هیچ راه دیگری نمی‌توان به صلح جهانی رسید. منظورم آموزش مردم جهان است. این توافق‌نامه‌هایی که میان دولت‌ها امضا می‌شود، تنها به از میان رفتن اختلافات مردم جهان کمک می‌کند، که ممکن است روزی مایه‌ی جنگ شود. صلح اما چنان که همه ما شروع به درک آن کرده ایم، چیز بسیار بزرگ‌تر از عدم جنگ است. صلح امری ایجابی و مثبت است نه سلبی و منفی. صلح نوعی هم‌زیستی است که جنگ را یک‌سره نفی می‌کند، نه یک دوره‌ی بدون جنگ که در آن دوره، مردم می‌کوشند با هم زندگی کنند.»
در مورد اهداف آموزش صلح گفته شده؛ آموزش صلح، باید مردم را تشویق کند تا الگوهای زندگی‌شان را مورد بررسی نقادانه قرار دهند و این فرصت را در اختیار آ‌ن‌ها قرار دهد تا خویشتن را در مورد مواجهه با موضوعات مرتبط با صلح مورد بازنگری قرار دهند. بنا بر این، آن‌ها به یک خودپنداره‌ی اصلاح‌یافته دست می‌یابند که آن‌ها را در درک عمیق‌تر جهان و جامعه کمک می‌کند. این هدف حاصل دیدگاهی در تحکیم صلح است که به آن پارادایم استحاله می‌گویند.
پس از جنگ جهانی دوم، مجموعه‌ای از ساختارها برای عمل مشترک و هماهنگ ایجاد شد تا ملت‌های دنیا بتوانند به یاری آن برای تامین صلح جهانی، رفاه مشترک و آسایش تمام خلق‌ها همکاری کنند. یونسکو یکی از این ساختارها است که رویکرد آموزشی و ترویجی به صلح دارد و تا اکنون اقدامات متعددی در این رابطه انجام داده است. به این ترتیب، آموزش صلح به تدریج از اواخر دهه ۱۹۵۰ متمایل به حرفه‌ای‌شدن شده و باعث افزایش رشد نهضت‌های صلح‌خواهی و تغییر روش و رویکرد آن‌ها به سوی آموزش و فرهنگ‌سازی شد. با این شکل آموزش صلح در این دوره، وارد ریشه‌یابی و پیشگیری علل جنگ‌ها و برخورد با آن‌ها شد.
نمونه‌های عملی و تجربه‌های فراوانی در زمینه‌ی اجرای مؤفقانه‌ی آموزش صلح وجود دارد که در آن، شکاف‌های عمیق اجتماعی، بدبینی‌ها، بی‌اعتمادی‌ها و مشکلات در جامعه‌های چندپارچه، پاسخ‌های مناسب یافته‌اند. به گونه‌ی مثال، می‌توان از ایرلند شمالی، قبرس، افریقای جنوبی، جمهوری دومینیکن و بروندی به عنوان مثال‌هایی یاد کرد که در آن، برنامه‌ها و آموزش‌های صلح با پیروزی اجرا شده و پیامدهای سازنده و مطلوب در بر داشته‌ است.
بند ۱: ابعاد و مولفه‌های آموزش صلح
الف- دانش صلح
منظور از دانش صلح، مجموعه‌ای از آگاهی، اطلاعات، درک و فهم‌های صلح‌آمیز است که هر فرد برای زندگی در جامعه نیاز دارد. در این رابطه می‌توان مولفه‌هایی نظیر آگاهی از مفاهیم و نحوه به‌دست‌آوردن اطلاعات، آگاهی از حقوق و آگاهی‌های فردی، آشنایی با مفهوم تغییر، آگاهی از قوانین و مقررات اجتماعی و… را در نظر گرفت.
ب- توانش صلح
منظور از توانش صلح، مجموعه‌ای از مهارت‌ها، قابلیت‌ها و توان‌مندی‌هایی است که فرد برای رفتار صلح‌آمیز به آن نیاز دارد. در این رابطه، می‌توان مولفه‌هایی نظیر توانایی احترام به حقوق و درک متقابل، گفت‌وگو و تفاهم، مهارت‌های ارتباطی و … را در نظر گرفت.
ج- نگرش صلح
منظور از نگرش صلح، مجموعه‌ای از طرز تلقی‌ها، باورها و دیدگاه‌های صلح‌آمیز است که برای یک فرد ضروری است. در این رابطه می‌توان مولفه‌هایی نظیر تقویت فرهنگ بردباری و محو خشونت و درگیری، پرورش روحیه مشارکت، همکاری و… را در نظر گرفت.
ادامه دارد…