حل بحران سیاسی و ختم قرنیتن؛ کرونا فقط بهانه بود

زاهد مصطفا
حل بحران سیاسی و ختم قرنیتن؛ کرونا فقط بهانه بود

در حالی که در افغانستان بیش از صد نفری آلوده به ویروس کرونا نشده بود، از هرات شروع و یکی یکی ولایت‌های دیگر از جمله کابل –پایتخت- به قرنتین رفت. با توجه به این که دولت افغانستان، امکانات صحی و اقتصادی در مبارزه با کرونا را نداشت، این اقدام به قرنتین زودهنگام، فرصتی را خلق کرد تا در این مدت، دولت دست سوی کشورها و سازمان‌های کمک‌رسان زیادی دراز کند. تا جایی که کم کم، موجودیت کرونا پیش مردمی که همیشه به اطلاعات داده‌شده توسط رسانه‌ها به شک نگاه کرده اند، تا آوازه‌ی سخن گفتن نوزادی در کوچه و محله، به شک و انکار تبدیل شد و تا دو هفته‌ی پیش هم، عده‌ی زیادی باور نمی‌کردند که کرونا راست یا جدی باشد. مردم می‌گفتند که فقط برای گرفتن پول از کشورهای کمک‌کننده، دولت به دنبال بزرگ کردن آن است. آوازه‌ی خرید جسدهایی که به هر دلیلی مرده بودند، برای اضافه کردن در لیست کشته‌های کرونا و دادن پول به کارگران به خاطر حضور در شفاخانه‌ها و ثبت نام برای تست کرونا – بدون این که تستی انجام شود-، چپرکت‌ها و ترموزهایی که سرانجام معلوم نشد چه کرامتی داشتند، همه دست به دست مردمی داده بود که عده‌ی زیادی از آن، با وجود مرگ صدها هزار نفر در جهان به دلیل کرونا، باور نمی‌کردند که چنین مرضی باشد و اخبار مربوط به کرونا در افغانستان را، تبلیغات دولت می‌دانستند برای جمع‌‌آوری پول؛ پولی که گفته می‌شود، مقدار زیادی از آن، صرف خرید چپرکت‌ و ترموز و پیاله شده است.

اما سؤال این‌جاست که واقعا دولت نقشی در بزرگ‌کردن کرونا داشت؟ قرنتین زودهنگام به خاطر حفظ جان مردم بود یا اهداف دیگری هم پشت این قرنتین وجود داشت؟ شیوع کرونا در افغانستان، همراه بود با بحران سیاسیِ برآمده از انتخابات. غنی و عبدالله، هر کدم خود را رییس‌جمهور آینده می‌پنداشتند و آماده می‌شدند برای قسم‌خوردن پنج‌ساله‌ی دیگر! غنی در ارگ بود و صاحب تمام امکانات ملکی و نظامی دولت؛ عبدالله اما در خیابان؛ غنی مدعی بود برای احترام به رأی و انتخاب مردم، از جایگاهش با استفاده از امکانات دولتی دفاع می‌کند و عبدالله، خودش را برآمده از رأی مردمی می‌دانست که اگر امکانات دولتی ندارند، خیابان در اختیار شان است و راه امکانات دولتی را سد می‌کنند. در گرماگرم این ماراتن، کرونا وارد رینگ شد. از آن‌جایی که غنی در جایگاه قدرت و قانون تکیه زده بود، این فرصت می‌توانست برایش طلایی باشد و دقیقا، با هوشیاری تمام از این فرصت استفاده کرد تا تنها راه به قدرت رسیدن عبدالله که از خیابان می‌گذرد را، ببندد. خیابان را بست و عبدالله را زمین‌گیرد کرد؛ آن‌قدر زمین‌گیر که توقع نمی‌رفت به توافق‌نامه‌ای که برای حل این بحران امضا شد، نیز تن بدهد؛ توافق‌نامه‌ای که محصول فشارهای بیرونی و درونی برای ختم بحران سیاسی و تمرکز روی جلوگیری از بحران کرونا بود.

پس از نزدیک به دو ماه، همزمان با توافق سیاسی عبدالله و غنی، در حالی که شیوع کرونا به مرحله‌ی اوج همه‌گیری رسیده است، به بهانه‌ی خرید عید، محدودیت‌های گشت‌وگذار برداشته می‌شود و وزیر صحت در رسانه‌ها می‌گوید، حالا که مردم می‌خواهند خرید عید را بر صحت و جان شان ترجیح دهند، دولت برخی از محدودیت‌های گشت‌وگذار را برمی‌دارد. باید از دولت پرسیده می‌شد که وقتی قرنتین است و محدودیت بر گشت‌وگذار وضع شده است، خرید برای عید به چه منظوری؟ همین دولتی که حالا خرید لباس عیدی و کلچه‌ و کشمش نخودِ مردم برایش مهم شده بود، یک ماه پیش، مردم را تهدید به فشار نظامی و مجبور به رعایت قرنتین کرده بود؛ چون می‌ترسید، بحران سیاسی، منجر به آمدن مردم به خیابان شود. غنی زندگی‌اش را بیرون از این‌جا بزرگ شده و همیشه همراه با ترس و بدگمانی به اطرافش نگاه کرده است. او، همواره ترس از خیزش‌های مردم را داشته و در چندین تظاهرات مردم از جمله جنبش تبسم، به گفته‌ی برخی از منابع، غنی آماده شده بود با هواپیمای نظامی، ارگ را ترک کند که به توصیه‌‍ و دل‌داری اطرافیانش در ارگ مانده بود. غنی، برای پوششِ این ترس و جلوگیری از هر نوع کنش مردمی برای حل بحران سیاسی، همه ولایات را به قرنتین برد؛ حتا ولایاتی را که کم از ده مورد ابتلا به ویروس کرونا داشت.

این روزها، کرونا در اوج قرار دارد و رفع قرنتین در روزهای اخیر رمضان و عید، آن را تقریبا خانه به خانه رسانده است. امروز باید از دولت، این دایه‌ی مهربان‌تر از مادر پرسیده شود که، دایه‌! اگر موضوع حفظ جان مردم است، چرا در شرایطی که کرونا به اوج همه‌گیری اجتماعی رسیده است، محدودیت‌های گشت‌وگذار برداشته می‌شود؟ رفع قرنتین، می‌گوید که همه چیز به خاطر بحران سیاسی بوده و حالا که بحران سیاسی حل شده و غنی و عبدالله بار دیگر سر یک سفره نشسته اند که حق مردم را بخورند، دیگر نیازی به قرنتین نیست و گور پدر آن‌که می‌میرد یا در خانه می‌ماند که نمیرد. همین دایه‌ی مهربان‌تر از مادری که دو ماه پیش، حفظ جان مردم برایش مهم بود و مردم را با جبر خانه‌نشین کرده بود، امروز اما تا این که جان مردم برایش مهم باشد، خرید کشمش‌ نخود عیدی مردم برایش مهم شده است. با این که بیش از صدها میلیون دالر به دلیل مبارزه با کرونا در افغانستان وارد شده است، هنوز شفاخانه‌های مبارزه با کرونا، با کمبود و یا نبود امکانات طبی مواجه است و شیوع یک‌باره‌ی کرونا در حالی که قرنتین نیز برداشته شده است، زود است که به فاجعه‌ی انسانی بینجامد و مردم نتوانند مرده‌های شان را از خیابان‌ها جمع کنند. برای این که همه‌گیری کرونا کاسته شود، از مردم انتظار می‌رود که خود شان محدودیت‌های گشت‌وگذار را رعایت کنند تا از اوج همه‌گیری کاسته شود. کاستن از سرعت همه‌گیری عمومی، می‌تواند فرصتی خلق کند برای بیمارانی که نیاز به بستر و امکانات صحی از جمله آکسیژن دارند. اگر از سرعت این همه‌گیر کاسته نشود، شاید در هفته‌های پیش رو، فقط بیمارانی پذیرفته شوند در شفاخانه‌ها که جان شان به دلایلی بیش‌تر از مردم عام مهم است و امکانات محدود صحی‌ای که وجود دارد، برای عده‌ای از زورمندان و منابع قدرت خلاصه شود.