زمين‌گير شدن طالبان و فرصت تازه‌ی افغانستان

صبح کابل
زمين‌گير شدن طالبان و فرصت تازه‌ی افغانستان

نویسنده: ایمان نوری-دانشجوی روابط بین‌الملل

بازی نهایی باید انجام شود، طالبان به گونه بی‌پیشینه‌ای بدون حامی مانده‌اند و این تعزیرات غیرمستقیم از سوی قدرت‌های بزرگ برای طالبان نقطه‌ضعف آن‌ها را سخت ضربه زده است؛ به‌اندازه‌ای که این بار انس حقانی ترس خود را در قالب هشدار بیان می‌کند.
از امضای توافق‌نامه آمریکایی‌ها با طالبان همه احتمالات و دیدگاه‌های کشورهای منطقه را شاهد بودیم که نام‌شان با بازی‌های استخباراتی گره خورده بود؛ اما حالا داستان عوض شده است.
اداره جو بایدن نگاهش در مورد طالبان حکایت از چیز دیگری می‌کند: اعتماد به طالبان تاوان سنگینی برای ناتو و آمریکا دارد.
انس حقانی عضو رهبری گروه طالبان و شبکه‌ی حقانی، هشدار داده است که در صورت لغو توافق‌نامه‌ی قطر، عواقب خطرناکی برای افغانستان متصور خواهد بود. او در برگه‌ی توییترش نوشت: «لاف و اغراق و بزرگنمایی‌های آمریکا و ناتو روی انگیزه‌ی ما تأثیر ندارد. ۱۵ سال پیش ما یک‌زمانی با امکانات ناچیز نظامی جنگ را آغاز کردیم؛ اما امروز ما تجهیزات نظامی فراوانی شامل: تکنالوژی، هواپیمای بدون سرنشین و موشک داریم. در این فرصت پیش رو چنان بجنگیم که در گذشته شاهد نبودید و آرزوی گذشته را کنید.»
این پیام انس حقانی عمق انزوای طالبان و حامی‌اش پاکستان را بیشتر از پیش آشکار می‌کند. از سفرهای طالبان به ایران و روسیه هم فهمیده می‌شود که چیزی نصیب این گروه نشده است. نمونه‌اش هم این بود که وزیر امور خارجه روسیه سرگی لاوروف گفت که روسیه از بازگشت امارت اسلامی در افغانستان به هیچ عنوان حمایت نمی‌کند.
ایران هم با وجودی که دیدار با ملا برادر داشت؛ اما به گفته جواد ظریف، هنوز هم طالبان را در فهرست گروه‌های تروریستی‌اش دارد و از این فهرست بیرون‌شان نکرده است.
این نگرانی از آن‌جایی شروع شد که اداره جو بایدن از بازنگری توافق‌نامه دوحه خبر داده بود و شدت هراس طالبان به‌اندازه‌ای شد که گفتند؛ آوردن هرگونه بدیل این توافق‌نامه، به آغاز دوباره جنگ می‌انجامد.
شورای عالی دولت که نزدیک به ۲۰ رهبر سیاسی کشور عضویت آن را دارند، روز شنبه نخستین نشست‌اش را برگزار کرد. این یعنی؛ دولت مطابق نقشه‌ی از پیش ترسیم‌شده باید حکومت مشارکتی‌ای که نمایندگان همه اقوام در آن باشد را به‌میان بیاورد؛ نقشه‌ای که بیشتر از پیش سنگر همه رهبران را علیه طالب یکی می‌سازد و بسیج می‌کند تا دست رد به سینه طالبان و حامیان‌شان بزنند که به‌دنبال امارت‌اند.
این در حالی است که هیچ چاره‌ای جز ادامه‌ی جنگ برای طالبان نمانده است، خط سرخ طالبان جنگ است.
ناتو و آمریکا نیز پشت ارتش افغانستان ایستاده‌اند و به‌تازگی، آمریکا هم شمار زیاد و قابل‌توجهی از تجهیزات نظامی‌اش را به نیروهای امنیتی افغانستان سپرده است.
در این میان اما پاکستان هنوز هم برای طالبان برنامه دارد. در حقیقت پیام انس حقانی، پیام دولت پاکستان به آمریکا بود. این در حالی است که رابطه پاکستان با عربستان و آمریکا چندان خوب نیست.
در سوی دیگر، هند نیز در شورای امنیت سازمان ملل متحد از هر گزینه‌ای برای ضربه زدن به پاکستان کار می‌گیرد.
هراس‌افکنی به‌عنوان ابزار سیاست خارجی پاکستان در افغانستان شناخته می‌شود. پاکستان از همین راه می‌خواهد سیاست خود را بازتعریف کند. این کشور ظاهراً پرچم حمایت از صلح را بلند کرده؛ اما در باطن دولت، در عملیات تروریستی به گونه علنی اشتراک داشته است.
فراموش نباید کرد که دولت افغانستان با صدراعظم پاکستان طرف نیست؛ بلکه همه‌کاره پاکستان، سازمان استخبارات نظامی و ارتش آن کشور است. اعتماد دوباره کابل به اسلام‌آباد به معنای ریشخند زدن به افکار عمومی ملت و بازی دادن خودشان است.
دولت جمهوری اسلامی افغانستان می‌تواند با لابی‌گری در واشنگتن، نگاه کاخ سفید را در مورد طالبان و حامی‌اش پاکستان تغییر دهد. این اقبال در حالی برای دولت افغانستان پدید آمده که سروصدای طالبان مبنی بر این‌که اداره جو بایدن، همانند ترامپ دیگر امتیازی برای طالبان قایل نیست و دوباره می‌خواهد توافق‌نامه دوحه را بازنگری کند، بلند شده است. دولت افغانستان باید در مقابل طالبان به حالت تهاجمی درآید.

چه فرصت‌هایی در انتظار دولت افغانستان است؟
دولت افغانستان نخست از همه باید امنیت را به هر قیمتی که شده به افغانستان برگرداند. سپس، سیاست تضرع و معافیت در برابر گروه‌های تروریستی که طالبان نیز شامل آن‌اند را کنار گذاشته و واکنش را در برابر هر کنش روی دست بگیرد.
در گام دوم؛ با تشکیل شورای عالی دولت، در قسمت اتحاد و گرد هم آوردن رهبران سیاسی بیشتر از پیش بکوشد و رهبران را حمایت کند تا آن‌ها نیز حامی دولت باشند.
در گام سوم؛ لازم است تا در قبال پاکستان و ایران به‌عنوان همسایه‌های مداخله‌گر تعریف مشخصس داشته و سپس ابزارهای فشار بر روی این دو کشور را بیابد.
در قسمت بودجه نظامی باید به گونه بی‌پیشینه روی ارتش سرمایه‌گذاری شود و کمک‌های بی‌حدوحصر باید به ارتش جذب شود. ارتش افغانستان نیاز به حامیان و مشوقان بیشتری دارد.
در وهله‌ی بعدی؛ باید توافق‌نامه‌های قدرتمند، پرمحتوا و دارای محتواهای ظریف و منافع‌محور با دو قدرت بزرگ جهانی -ایالات‌متحده آمریکا و روسیه- امضا شود تا افغانستان از قدرت بازدارندگی برخوردار شود و جایگاه و پرستیژ دولت افغانستان در سازمان ملل متحد ارتقا یابد.
نزدیکی بیشتر با هندوستان، دور زدن پاکستان و چین، جلب اعتماد آمریکا و روسیه و آغاز همکاری‌های مشترک نظامی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی و ارتباطات اقتصادی با کشورهای عربی از فرصت‌هایی است که چشم‌انداز تازه‌ای در راستای رشد سریع افغانستان می‌تواند داشته باشد.