به اساس توافقنامهی صلح امریکا با گروه طالبان که در ۱۰ حوت سال گذشته، در قطر امضا شد؛ گروه طالبان و دولت افغانستان مکلف به پیشگرفتن راهی شدند که به صلح این گروه با دولت و شکلگیری حکومت پساصلح منتهی شود؛ اما با این حال پس از امضای این توافق نامه، خشونتورزی گروه طالبان هر روز شدت بیشتری گرفته است، به نحوی که در هفتهی گذشته نیروهای امنیتی افغانستان مرگبارترین هفتهی جنگی اش را با گروه طالبان در ۱۹ سال گذشته تجربه کرد.
به اساس آمار دفتر شورای امنیت ملی، در هفتهی گذشته، جنگجویان طالب، ۴۲۲ حمله را در ۳۲ ولایت بر نیروهای امنیتی و شهروندان انجام داده اند که به اساس شمار حملهها و کشتهشدگان نیروهای امنیتی افغانستان، در ۱۹ سال گذشته بیپیشنه است؛ در نتیجهی این حملهها، ۲۹۰ تن از نیروهای امنیتی و ۱۴۸ شهروند غیر نظامی کشته شده اند.
در حالی که گروه طالبان روز تا روز حملههای شان را بر نیروهای امنیتی افغانستان بیشتر کرده اند، دولت افغانستان هنوز آتشبس یکجانبه را با این گروه ادامه میدهد و هر چند روز در میان شماری از زندانیان این گروه را از زندان آزاد میکند. آقای غنی، رییسجمهور افغانستان، انگار نمیخواهد بداند که رهایی بیشتر زندانیان این گروه باعث بیشتر شدن شمار حملههای تروریستی آن شده و قدرت تخریب آن را بالا میبرد.
در واکنش به حملههای اخیر گروه طالبان، صدیق صدیقی، سخنگوی ریاستجمهوری، سهشنبه (۳ سرطان)، در یک نشست خبری گفت که افزایش خشونتها از سوی گروه طالبان، به پروسهی صلح آسیب زده و سبب تضعیف باور مردم نسبت به تعهد این گروه در مورد صلح، خواهد شد.
آقای صدیقی، در حالی این را میگوید که مردم از این پیش نیز به باورمندی گروه طالبان به صلح، بیباور بوده اند و حالا نیز کمتر شهروند افغانستانی یافت میشود که به صلحخواهی گروه طالبان باورمند باشند.
هیچ منطق سالمی نمیتواند بپذیرد که گروهی که کودکان نوزاد را به گلوله میبندد؛ گروهی که انسان را به آتش میکشد؛ گروهی که برای کشتن دیگران خودش را وسط شلوغی مردم میترکاند، بتواند همزمان به صلح بیاندیشد و برابری انسانها را بپذیرد.
خواستگاه گروه طالبان و انگیزهی دوام آن، جنگ بوده است تا صلح، موجودیت گروه طالبان و هویت آن با جنگیدن در برابر دولت و مردم افغانستان و در نهایت برای جنگیدن در برابر ارزشهای دموکراتیک معنا پیدا میکند نه در صلحخواهی.
از سویی هم طالبان میدانند که در صورت رسیدن به صلح با دولت افغانستان، دیگر از موقعیت قوی پیشین، برخوردار نبوده و در نهایت رهبران این گروه ناچار خواهند شد که مثل گلبالدین حکمتیار، رهبر شکستخوردهی حزب اسلامی، در گوشهای از شهر کابل تسبیح و سجاده به آغوش بگیرند؛ اما گروه طالبان این را نمیخواهند و برای همهی شهروندان ثابت کرده اند که این گروه، تفنگ را بیشتر از هر ماشینی و کشتن را بیشتر از هر کنش دیگری دوست دارند.
روی این دلیلها گروه طالبان هیچ گاهی حاضر نیست به صلح با دولت و مردم افغانستان تن دهد. هدف گروه طالبان به دست آوردن قدرت سیاسی است که با استفاده از پوشش اسلامی میخواهند آن را مشروعیت دهند و از این خواست خود هیچگاه کوتاه نیامده اند.
در حالی که برای همه روشن است که گروه طالبان، نمیتوانند با فرهنگ زندگی شهری و ارزشهای حقوقبشری کنار بیایند؛ دولت افغانستان از یک سو زندانیان این گروه را آزاد میکند تا به جامعهی جهانی به ویژه امریکا، نشان دهد که تمایل به صلح با این گروه دارد.
از سویی هم دولت افغانستان سیاست مشخص و از پیش تعیین شدهای در برابر گروه طالبان ندارد؛ بیشتر سیاستهای دولت در برابر گروه طالبان واکنشی است تا سیاست فعال منافعملی محور.
با این هم دولت افغانستان با توجه به پیشینهی فعالیت گروه طالبان و کنشگری آن در روزهای آخر همزمان این احتمال را در نظر دارد که رسیدن به صلح با این گروه ناممکن به نظر میرسد؛ در این حال دولت تلاش میکند برای همسوکردن باور همگانی با خود، روی منفی گروه طالبان را بیشتر به مردم نشان داده و زشتی ذاتی این گروه را به شهروندان بازگو کند؛ این در حالی است که شهروندان افغانستان شناخت کافی از گروه طالبان دارند و بدون شک بیشتر از تلاش دروغین دولت برای صلح، در جنگیدن با گروه طالبان، کنار دولت قرار خواهند گرفت.
جنگیدن نیروهای خیزش مردمی در ولایتهای شمالی در برابر طالبان، نشان میدهد که شهروندان حاضر اند برای نابودی این گروه، شانه به شانهی نیروهای امنیتی کشور در برابر آن بجنگند.
صدیق صدیقی میگوید: «در جریان هفتههای اخیر، صدها حمله از سوی گروه طالبان انجام شده و از غیرنظامیان قربانی گرفته است.»
او، می گوید که طالبان حتا اگر از یک یا دو حمله انکار کنند هم نمیتوانند خود را تبرئه کنند. این گروه باید موقف خود را در پیوند به خشونتهای اخیر واضح سازند. طالبان با افزایش خشونت، خواست مردم را که همانا برقراری صلح است، نادیده میگیرند. تعهد این گروه برای صلح، بسیار ضعیف است.»
دفتر ریاستجمهوری در حالی اینها را میگوید که شهروندان، پیشتر از این ها میدانستند که رسیدن به صلح با طالبان به این سادگی امکانپذیر نیست.
موقف طالبان از پیش در برابر شهروندان افغانستان روشن بوده است؛ هر سیاستمدار واقعگرا به سادگی از کنشگری این گروه در ۲۵ سال گذشته میتواند موقف آن را در برابر صلح و ارزشهای حقوقبشری بشناسد.
رسیدن به صلح با گروهی که به هیچگونه ارزش اخلاقی و ارزشهای حقوقبشری پابند نیست، تنها در صورتی ممکن است که این گروه را نابود کرده و یا به زندان انداخت.
حالا بیشتر از هر چیزی نیاز است که دولت افغانستان در رهایی باقی زندانیان گروه طالبان بازبینی کرده و همین حالا از حالت دفاعی بیرون شده و به گونهی شبانهروزی بر پایگاههای گروه طالبان حمله کنند.
در صورت نیاز دولت میتواند از شهروندان ملکی برای جنگیدن در برابر گروه طالبان کمک بگیرد؛ حتا در شرایط کنونی با توجه به وضعیت اقتصادی کشور، نیاز است که مکلفیت سربازی از سر گرفته شده و تا نابودی کامل گروه طالبان و هر گروه تروریستی دیگر موجود در کشور، ادامه پیدا کند.
رهایی زندانیان طالب و خالی گذاشتن میدانهای نبرد برای این گروه بزرگترین اشتباه سیاسی و نظامی دولت در روزهای حاضر است؛ اگر دولت در سیاست کنونی خود در برابر گروه طالبان و مسلهی صلح بازبینی نکند، برآیند این سیاست صدمههای بنیادینی به آیندهی افغانستان خواهد زد که جبران آن به سادگی ممکن نیست.
نزدیکترین و دم دستترین برآیند سیاست کنونی دولت در برابر گروه طالبان افزایش قدرت کشتار و گسترش قلمرو این گروه بوده است. آقای غنی ، باید بداند که ادامهی این سیاست به آسیبپذیری بیشتر نیروهای امنیتی افغانستان و سقوط بیشتر ولایتهای کشور میانجامد تا رسیدن به صلح با گروه طالبان.