نویسنده: سید غلام ربانی ربانی
پس از فروپاشی دولت و بههم ریختن قراردادهای بینالمللی و مسدودشدن حسابهای بانکی افغانستان، بایدن در جدیدترین تصمیم خود، ۳.۵ میلیارد دالر را به قربانیان «۱۱ سپتمبر» اختصاص داده است. این به ظاهر اقدام دلسوزانه به بازماندگان حادثهی یازدهم سپتمبر، ضعف بسیار کلان سیاست ناسیونالیستی حاکم بر ایالات متحدهی امریکا را عریان میکند؛ کشوری که با پرچم به ظاهر دموکراسی در گوشهوکنار جهان رژه میرود، نان گرسنهترین ملت جهان را در سختترین روزهای زندگی شان ضبط میکند. اینگونه است که هر روز جهان پرتلاطمتر میشود، فاصله بین ملتها افزایش مییابد و جهان را نفرت و دشمنی آلودهتر میکند.
در جریان جنگ بیست ساله در افغانستان، چندصد هزار انسان کشته شدند؛ اما پس از آن همه کشتار و ویرانی، ملت افغانستان قرضدار امریکا است و از بیتالمال کشور ما غرامت میستانند.
با ادعای دروغینی که زیر نام حقوق بشر مطرح میکنند، کارهایی را انجام میدهند که آشکارا به زیان بشر و صلح جهانی است.
امریکا غیر از جان آدمهایی که در این همه سال اینجا گرفت، با سیاست تفرقهافگنانه و امتیازدهی به وطنفروشانی که در جریان این بیست سال آلهی دستشان بودند، افغانستان را از لحاظ سیاسی و معنوی نیز ویرانتر کرد. امریکا تنشهایی را در منطقهی ما بهجا گذاشت که سالها از ما قربانی و هزینه خواهد گرفت و میلیونها انسانی که هوا و زمین سرزمینشان در اختیار نظامیان امریکا بود، اکنون گدا و گرسنه رها شدهاند.
گذشته ازینها دنیا میداند که حملهی یازدهم سپتمبر از سوی یک گروه تروریسی عرب طرح و توسط مهاجمانی که اکثریتشان عربستانی بودند، اجرا شد. فضایی که در آن سالها در افغانستان به وجود آمده بود نیز، محصول سیاستهای امریکا و پاکستان بود. پروژهی طالبان با تأیید امریکا، پول اعراب و مدیریت پاکستان عملی شد. در سالهایی که اسامه در افغانستان اقامت داشت، کشور ما مستقل نبود و ادارهی آن در دست جنرالان پاکستان بود. در نهایت اسامه بن لادن، در سال ۲۰۱۱ در خاک پاکستان پیدا شد نه افغانستان؛ اما دانستن این واقعیتها چه سود دارد؟.
سیاست روابط بینالمللی در ظاهر شاید اصولی داشته باشد؛ اما در عمل به میدان بزکشی میماند که در آن زور مهمترین سند حقانیت است. ما با انحراف از مسیر تمدن و چسپیدن به بنیادگرایی هر بار به چالهی تازهای سقوط میکنیم.
برای مردم دست امریکا رو شده است و توجیهاتی را که میتراشند کسی باور نمیکنند؛ ولی سیاست دنیا به این شیوه چرخیده و پس ازین نیز، شاید مدتها همینگونه با منطق زور بچرخد. واقعیت این است که ملت ما به دلیل عقبماندگیهای اقتصادی و اجتماعی در جایی قرار گرفته که به آسانی زورمندان منطقه و جهان میتوانند تحقیرش کنند.
حضور بیست سالهی امریکا در افغانستان با مصرف بیش از ۲ تریلیون دالر باعث کشتهشدن حداقل ۲۴۰ هزار نفر شد. از آن جمله ۲۴۴۸ تن نیروهای امریکایی بودند. این حجم مصرف گزاف و تاوان نیروی انسانی در افغانستان، پس از خروج کامل نیروی های امریکایی از افغانستان، سبب شد که موافقان و مخالفان حکومت بایدن از حکومت و سیاست آن انتقاد کنند. شاید این ضبط دارایی افغانستان تلاشی است برای تلطیف فضای پر از تنش و مخالفت در داخل امریکا علیه برنامههای بایدن در افغانستان. ظاهراً دولت بایدن میکوشد که از خزانهی مردم افغانستان بخشی از تاوانِ اشتباهات خودش را بپردازد.
برای ما در افغانستان، ضبط ۳٫۵ میلیارد دالر پول افغانستان برای غرامت به آسیبدیدگان حملهی یازدهم سپتمبر، ادامهی سیاستهای متضاد و ظالمانهای است که بعد از خروج نیروهای امریکا از افغانستان نیز، نسبت به کشور ما ادامه یافته است و به پیچیدهترشدن مشکلات افغانستان کمک میکند.
غیر از افغانها، دیگران نیز، کموبیش نسبت به این اقدام بایدن واکنش نشان دادهاند. از جمله فرانسس بویل، استاد دانشگاه و فعال حقوق بشر ضبط پول افغانستان را جنگ اقتصادی بهقیمت جان مردم خوانده و گفته است که «جنگ اقتصادی دولت بایدن علیه افغانستان با تحمیل عمدی شرایط زندگی که برای نابودی آن به طور کامل یا جزئی محاسبه شده، در آستانهی نسلکشی است.»
امیدواریم این واکنشها در سطوح مختلف افزایش یابد، انسانها و نهادهای بشردوست از تمام ابزاری که در اختیار دارند برای وارد کردن فشار بر امریکا به خاطر فسخ این تصمیم استفاده کنند. جهان بهجای کمک مالی به افغانستان، ملت ما را در نجات از وضعیتی که مورد غارت قرار گرفتهایم، یاری رسانند و نگذارند این روند سقوط و بربادی ادامه یابد. در غیر آن، کشور ما به کشتارگاه جان و آزادی میلیونها شهروند افغانستان مبدل خواهد شد و برای منطقه و جهان نیز، منبع خطر خواهد بود.
در سطح ملی ما باید ازین اتفاقات بیاموزیم و در نزدیککردن صفوف مردم و مبارزه به خاطر ایجاد محیط باثبات استفاده کنیم. درعینحال بدانیم که بدون تحول داخلی، تنها کمپاین در خارج و چشمدوختن به حمایتهای جامعهی جهانی، گره اصلی مشکلات ما را نخواهد گشود. نخبگان و مبارزان افغانستان باید به بازوی توانای مردم خود اتکا کنند و از طریق سمتدهی نیروهای موثر در درون ملت به سمت سازندگی و صلح برای خلق اقتدار ملی تلاش کنند. باید ملت ما بهجایی برسد که دست دراز کردن به مال و داراییاش هزینه داشته باشد و هرکشوری که قصد ضبط و تصاحب اموال و دارایی ملی ما را کند، به هزینههایش نیز بیاندیشد.