آزادی هزار زندانی طالب در بدل هیچ؛ دولت تازه فهمیده است

مجیب ارژنگ
آزادی هزار زندانی طالب در بدل هیچ؛ دولت تازه فهمیده است

در توافق‌نامه‌ی صلح امریکا و طالبان که در ۱۰ حوت سال گذشته در قطر به امضا رسید، امریکا به گروه طالبان تعهد سپرد که پیش از شروع گفت‌وگوهای میان‌افغانی، ۵۰۰۰ عضو این گروه را از زندان‌های افغانستان، آزاد کند.

به اساس حق حاکمیت ملی، صلاحیت دولت افغانستان است که باید تصمیم به آزاد کردن و یا نکردن زندانیان طالب بگیرد؛ اما به اثر بی‌کفایتی سیاست‌گذاران افغانستان، امریکا مجال آن را برای این کشور نداد.

از سوی دیگر، در متن توافق‌نامه‌ی گروه طالبان با امریکا، این گروه متعهد می‌شود که نه تنها، از حمله بر نیروهای بیرونی خودداری می‌کند که به نگه‌بانی از منافع ایالات متحده خود را مکلف می‌داند.

طالبان که ادعا می‌کنند برای برقراری رژیم اسلامی می‌جنگند و هدف جنگ آن‌ها در بیست سال آخر، وجود نیروهای خارجی در افغانستان است؛ روی چه منطقی امروز به امریکا تعهد می‌سپارند که از مناقع او در افغانستان پاسبانی کنند.

از ماهیت این تعهد برمی‌آید که طالبان واقعا تنها برای ارضای غریزه‌ی حیوانی خود، در بیش‌تر از ۲۵ سال آخر، صدها هزار افغانستانی را کشته و میلیون‌ها کودک را در سوگ پدر و یا مادر نشانده اند و از این پس نیز دریغ نخواهند کرد.

طالبان به اساس تعهدی که به امریکا داده اند، پس از امضای توافق‌نامه‌ی صلح‌ با این کشور، دیگر به نیروهای ناتو و امریکا، حمله نکرده و حمله‌های خود را بر نیروهای امنیتی افغانستان و مردم ملکی افزایش داده اند.

حمله بر نیروی‌های امنیتی افغانستان که همه مسلمان اند، از دید گروه طالبان هیچ مشکل شرعی ندارد و پاسبانی از امریکا و منافع آن، از مکلفیت‌های شرعی این گروه به شمار می‌رود.

این ها همه بیان‌گر این است گروه طالبان، نه به اسلام باور دارد و نه به دیگر مکتب‌های انسانی؛ این گروه تروریستی، تنها می‌خواهد با استفاده از دین بر توده‌های گوسفندی در افغانستان حکم براند.

از سوی دیگر، طالبان، در متن توافق‌نامه‌ی صلح با امریکا به رهایی ۱۰۰۰ زندانی دولت افغانستان، مکف شده اند؛ اما برای این که  این همه زندانی در زندان‌های طالبان وجود عینی نداشت، تحقق این شرط را برای گروه طالبان دشوار کرده است.

گروه طالبان در ابتدا با دروغی از خود بزرگ‌نمایی کرد تا در برابر دولت افغانستان، در جایگاه بهتری قرار بگیرد؛ اما نداشتن ۱۰۰۰ زندانی باعث شد که این گروه حمله‌های شان را بر پاسگاه‌های نیروهای امنیتی افزایش دهند و هر روزه شماری از سربازان را با خود به گروگان ببرند تا این‌گونه بتوانند ۱۰۰۰ زندانی دولتی در دست داشته باشند.

روی این دلیل حمله‌های طالبان بر پاسگاه‌های نیروهای امنیتی افغانستان، از حوت سال گذشته تا حالا پیوسته در حال افزایش بوده است.

دفتر شورای امنیت ملی افغانستان، روز دوشنبه (۲۲ ثور)، اعلام کرد که گروه طالبان، از شروع روند آزادی زندانیان، ۱۷۱ زندانی را آزاد کرده است؛ تنها ۱۰۵ تن از این زندانیان، نیروهای امنیتی کشور اند و باقی آن افراد عادی.

این در حالی است که گروه طالبان مدعی است تا هنوز ۲۲۵ زندانی دولتی را آزاد کرده است.

دفتر شورای امنیت ملی، اعتراف می‌کند که زندانیان آزاد شده از سوی گروه طالبان، آن‌هایی اند که پس از امضای توافق‌نامه با امریکا از سوی این گروه ربوده شده است.

این در حالی است که دولت افغانستان تا حالا ۱۰۰۰زندانی این گروه را رها کرده است.

تعهدات گروه طالبان و امریکا در برابر هم در متن این توافق‌نامه، تعهداتی است که دو دولت مستقل به هم می‌دهند، نه تعهدی که یک هژمونی و یک گروه کوچک تروریستی به هم داده اند.

دولت افغانستان اما، تنها نقش اجراکننده‌ی تعهدات و تصمیم‌های اساسی امریکا و گروه طالبان را دارد.

با این همه مهم این نیست که امریکا در برابر طالبان چه دیدی دارد، یا این که طالبان چه دیدی در برابر دولت افغانستان دارند.

هر چند نمی‌توان اهمیت اثر استراتژی‌ای را که امریکا در افغانستان دنبال می‌کند، انکار کرد؛ اما بدون شک با شناختی که از منافع امریکا و طالبان در دو دهه‌ی گذشته به دست آمده است، به سادگی می‌توان به این باور رسید که این دو راهنمای دل‌سوز این کاروان گم‌شده در باد نیست.

در روزهای اخیر شمار حمله‌های تروریستی، گروه طالبان و اثرهای مخرب آن در حال رشد بوده است.

به اساس آمار دفتر شورای امنیت ملی، در هفته ی دوم رمضان، شمار قربانیان و زخمی‌های غیر نظامی به اثر حمله‌های تروریستی گروه طالبان، نسبت به هفته‌ی نخست این ماه ۳۳ درصد افزایش داشته است.

افزایش خشونت از سوی گروه طالبان در ماه رمضان؛ خشونتی که تنها از مسلمانان قربانی می‌گیرد، تنها می‌تواند این یقیین را یقینی‌تر کند که طالبان همان ماشین‌های جنگیِ سازمان‌های تروریستی منطقه و جهان اند. این گروه در اثر تزریق هدف‌مند خشونت ایدیوژیک بر توده‌های بی‌سواد جامعه‌های شرقی به ویژه افغانستان و پاکستان، به واسط استخبارات منطقه شکل گرفته است.

گروه طالبان، تنها می‌توانند برای پیش‌برد اهداف سازمان‌های استخاراتی منطقه و جهان در افغانستان، معنا پیدا کنند.

روی همین دلیل هم، هر گاه سازمان‌های استخباراتی و قدرت‌های نظامی منطقه  و جهان بخواهند، طالبان را پیش می‌کشند و گاهی هم پس می‌کشند.

تداوم کمک استخباراتی منطقه و جهان، تداوم ناآگاهی در مردم و بی‌توجهی دولت به فرهنگ‌سازی، باعث دوام وجود گروه طالبان در بیش‌تر از ۲۵ سال اخیر شده است.

دولت افغانستان برای این که بتواند به گونه‌ی درست با ویروس کرونا مبارزه کند، در یک ماه اخیر بارها به گروه طالبان درخواست آتش‌بس داده است؛ اما این گروه نه تنها به درخواست دولت افغانستان بهایی نداده، بلکه حمل‌های مسلحانه‌ی خویش را نیز افزایش داده است.

حالا این بر دولت افغانستان است که آرما‌ن‌گرایی را در سیاست‌گذاری هایش کنار گذاشته و به واقعیت آشتی‌ناپذیری خوی طالبانی، با باورهای انسان امروزی کنار بیاید.

طالبان همان وحشی‌های قبیله‌ای دوره‌ی کمون اولیه اند که با ارزش‌های جهان امروزی، نمی‌توانند، سازگاری داشته باشند و دولت افغانستان باید این را بداند که جز جنگیدن، راهی در برابر طالبان ندارد.