پس از خروج بایدن، پاکستان به بازی آتش‌افروزی و آتش‌نشانی در افغانستان ادامه می‌دهد

ابوبکر صدیق
پس از خروج بایدن، پاکستان به بازی آتش‌افروزی و آتش‌نشانی در افغانستان ادامه می‌دهد

نویسنده: محمد تقی 

منبع: wire

برگردان: ابوبکر صدیق

یک ماه پس از آن که جو بایدن، تصمیم خود را برای خروج نیروهای امریکایی تا ۱۱ سپتمبر از «جنگ نافرجام» افغانستان، اعلام کرد، تأثیرات و زاویه‌های بیش‌تر این کنش، روشن شده است.
بایدن، تصمیم گرفته تا ۲۵۰۰ نظامی‌ای که در میدان نبرد افغانستان قرار دارند را [از افغانستان]بیرون کند و تنها یک بخش کوچک از نیروها را برای حفاظت از مکان‌های دیپلمکاتیک این کشور در کابل، حفط کند. متحدان امریکا در ناتو که آمارشان کم‌تر از نیروهای امریکایی است، نیز این برنامه‌ را دنبال می‌کنند.
برنامه‌ی روشنی برای پیمان‌کاران غیرنظامی که با نیروهای امنیتی-دفاعی افغانستان کار می‌کنند و حمایت‌های لوژستیکی را انجام می‌دهند، روی دست نیست. احتمالا پس از خروج نیروهای نظامی، پیمان‌کاران بیرون ‌شوند.
در بحبوحه‌ی سرنوشت نظامی نامعلوم، آسترالیا اعلام کرد که به صورت مؤقت سفارتش در کابل را بسته می‌کند و همه‌ی فعالیت‌های دیپلماتیک‌ خود را در این کشور، به حالت تعلیق در می‌آورد.

رهبران افغانستان نگرانی را حس می‌کنند
محمداشرف غنی، رییس حکومت افغانستان، دل به دریا زد و در رابطه به تصمیم بایدن، گفت: ما به این تصمیم ارج می‌گذاریم و در اعلامیه‌‌ای گفت که ما با دو گزینه مواجه استیم؛ چالش و فرصت؛ این گزینه‌ها با سرنوست من، افغانستان، طالبان و منطقه گره خورده است.
بخش دوم اعلامیه‌ی غنی، نسبت به بخش اول، عملی‌تر بود. رویکردهای بایدن و پیش از او ترامپ در قبال افغانستان، منجر به دعاخوانی طالبان شد. امضای توافق‌نامه‌ی صلح با طالبان، بر وفق‌مراد این گروه چرخید و هر آن‌چه که از دولت کابل خوستار بودند را، بدون مکث و مخالفت دولت امریکا و افغانستان، به دست آوردند.
با اعلام زمان خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، ‌اداره‌ی بایدن، همه بحث‌ها و چانه‌زنی طالبان در رابطه به برنامه [خروج] امریکا را از راه برداشت. در نتیجه،‌ طالبان قدمی را برای گفت‌وگو با دولت افغانستان برداشتند، در همین حال، به تکتیک‌های نظامی اعم از حملات تروریستی شدید و چریکی ادامه دادند.
البته آخرین حمله‌ی این گروه که بر یک مکتب دخترانه در ساحه‌ی «شیعه‌‌نشین» کابل، انجام شده، نکوهش‌های شدیدی را به دنبال داشت. چیزی که روشن است این است ‌که طالبان، به پیوستن به روند سیاسی در کابل و یا در مقیاس بزرگ‌تر با دنیا، تمایلی ندارند.
به نظر می‌رسد که طالبان بر باورهای خودشان پافشاری می‌کنند؛ این ‌که جنگ ادامه داشته باشد. حملات طالبان پس از آتش‌بس سه‌روزه‌ی عید، پیش از پیش، این سال‌ را به خونین‌‌ترین سال‌های[افغانستان] بدل کرد.
نیروهای امنیتی-دفاعی، در بخش سرکوب طالبان در این کشور، دست‌آوردهای خوبی داشتند؛ اما برخی از گزارش‌ها، از تسلیم‌شدن آنان نیز خبر می‌دهد. از شرایط و رویکردهای جنگ‌طلبی، به نظر می‌ رسد که این کشور مسیر واردشدن دوباره به دهه‌ی ۱۹۹۰می‌پیماید؛ زمانی که پس از خروج نیروهای شوروی در ۱۹۸۹، داکتر نجیب رهبری حکومت کمونیستی را در دست داشت، چند ماه پس از بیرون‌شدن شوروی، سقوط کرد.
حکومت داکتر نجیب‌الله، در ۱۹۹۲ با توقف حمایت‌های نظامی و مالی بیرونی مواجه شد؛ اما در حالی که حکومت کمونیستی، وضعیت نابه‌هنجاری را تجربه می‌کرد، تمرکز خود را به حفظ کابل و چند شهر بزرگ معطوف کرد. گروه‌های مجاهدین برای چیدن بساط این نظام تقلا می‌کردند. خروج فعلی نیروهای امریکایی و گذاشتن نیروهای امنیتی-دفاعی افغانستان با طالبان، شرایط یک‌سانی را تداعی می‌کند. در حالی که طالبان با راه‌بردسازان پاکستانی، در تلاش پیش‌روی در ولایت‌های جنوبی و شرقی استند و تلاش می‌کنند تا پیش از گرفتن کابل، این ساحات را در دست داشته باشند، نیروهای امنیتی افغانستان تلاش می‌کنند تا جنگ را به صورت عاقلانه به پیش ببرند؛ اما امنیت اطراف کابل را محکم کرده اند.

تضعیف نیروهای افغانستان
با خروج نیروهای بین‌المللی که مسؤولیت حمایت و مشورت‌دهی نیروهای امنیتی-دفاعی افغانستان را به عهده داشتند، بایدن به ظرفیت‌های جنگی این نیروها آسیب رساند.
با این‌که نیروهای امنیتی–دفاعی افغانستان به تنهایی در برابر طالبان در چند سال گذشته می‌جنگند؛ اما از طرف نیروهای امریکایی و ناتو حمایت می‌شدند، به ویژه زمانی که نیروهای افغانستان به حمایت هوایی نیاز داشتند.
متأسفانه تلاش‌های پنتاگون و بایدن برای راه‌کار حمایت هوایی نیروهای افغانستان پس از خروج، به نتیجه‌‌ای نرسیده است. یک فرمانده نیروهای امریکایی یا سیاست‌مدار، هیچ‌گاهی این پیشنهاد را نمی‌کند که نیروهای امریکایی از میدان نبرد بیرون شوند و حمایت‌های هوایی حفظ شود. در افغانستان اما؛ حمایت از نیروهای افغانستان در بخش‌های تخنیکی و پزشکی یک نیاز است. در حالی که نیروهای نوپای هوایی افغانستان حمایت‌های هوایی را انجام می‌دهند؛ اما نیازمند حمایت‌، مشورت‌دهی و هم‌کاری پیمان‌کاران بیرونی استند.
امریکا بر ادامه‌ی هم‌کاری‌ها تعهد کرده است و هواپیماهای بدون سرنشین، از مراکز نظامی‌ای که در کشورهای خلیج فارس و منطقه‌ قرار دارد، هنگام نیاز می‌توانند برای رفع چالش‌ها به افغانستان پرواز کنند؛ اما نیاز اصلی، حفظ دو پایگاه نظامی است که می‌تواند امریکایی را از ایجاد پایگاه در کشورهای همسایه بی‌نیاز کند. به گونه‌ی مثال، پایگاه نظامی بگرام و پایگاه نظامی کندهار، در هر وضعیتی برای امریکایی‌ها مفید تمام می‌شود.
با این حال، اداره‌ی بایدن و مشاوران نظامی، به این باور اند که هرنوع حضور نظامی در افغانستان، منجر به انتقاد گروه طالبان می‌شود و ‌این گروه به ادامه‌ی حملات‌شان رو می‌آورند.
در حینی که طالبان، برای پایان‌دادن به جنگ، تا هنوز حداقل در برابر نیروهای افغانستان سلاح‌شان را به زمین نگذاشته اند، واگذاری پایگاه‌ها نیروهای امریکایی به نیروهای امنیتی-دفاعی، زمینه‌ساز خروجی خونین است. رویکرد خشونت‌طلبانه‌ی طالبان نشان می‌دهد که آنان در تلاش صلح با دولت افغانستان نیستند.
بحث اصلی، اما حضور نظامی امریکا در افغانستان بود که چه هزینه بر می‌داشت، این هزینه بخش از میلیاردها دالری است برای حضور ۵۵۰۰ نظامی در ژاپان، ۳۸۰۰ در آلمان، ۲۸۰۰ در کره‌ی جنوبی امریکا هزینه می‌کند.
جنگ نافرجام بایدن عملا وارد فاز جدیدی از تنش‌ها شده و او، می‌خواهد تا هزینه‌ی آن را کاهش دهد. در کنار این، حضور نظامی امریکایی در چند سال اخیر در افغانستان، بیش‌تر رویکرد تبلیغاتی داشته و [این کشور]عملا وارد جنگ نبوده است. چالش‌های پیچیده‌ی موجود، تنها با بلندکردن پرچم پیروزی به پایان نمی‌رسد؛ بکله به مدیریت دایمی نیاز دارد.
حفظ بخش اندکی از نیروها در افغانستان، احتمالا زهر چشم پاکستان است، کشوری که سال‌ها است جنگ نااعلام‌شده‌ای را در سایه‌ی طالبان به پیش می‌برد؛ اما، به نظر می‌رسد که بایدن تصمیمی را گرفته که معاون رییس‌جمهور کنونی و حامد کرزی -رییس‌جمهور پیشین افغانستان- آن را می‌خواستند.

چالش اصلی پاکستان است
ستیفکول، نویسنده‌ی [کتاب جنگ اشباح و ریاست اِس]، گفته است که یکی از رهبران افغانستان، بر بایدن فشاور وارد می‌کرد تا پاکستان را به عنوان کشوری که سال‌های برای طالبان پناه داده، زیر فشار قرار دهد. بایدن می‌گوید: آقای رییس‌جمهور! برای امریکا اهمیت پاکستان پنجاه برابر افغانستان است. پیام بایدن به رییس‌جمهور کرزی این بود: «طالبان مشکل خودتان است، مشکل امریکا القاعده است.»
با این صورت، یکی از کشورهای خیلی مهم، بازی دوگانه دارد؛ تنها متحد امریکا است، ولی طالبان را اجازه می‌دهد تا صدها تن از سربازان امریکایی را بکشند؛ در حالی که میلیون‌ها دالر از کمک‌های امریکا را نیز به دست ‌می‌آورد. بنا بر این، برای این ‌که طالبان و القاعده، حمله‌ها‌ی‌ مشترکی انجام دهند، جای پرسش باقی نیست.
در حقیقت، اداره‌ی بایدن تلاش می‌کند تا از تهدید‌های اصلی طفره‌ برود؛ چون هنوز روشن است که رابطه‌ی القاعده و طالبان پا برجااست و القاعده، طالبان را کمک می‌کند، به کمک‌های مالی و تجیهزاتی به طالبان ادامه می‌دهد و آنان را تشویق به پیروزی از راه‌ جنگ می‌کند.
با آن‌هم، اداره‌ی بایدن در نظر دارد که رویکردهای متفاوتی را پیش ‌بگیرد؛ در حالی که می‌داند نتیجه‌ چیزی دیگری است؛ ‌آ‌ن‌ها با ارتش پاکستان صحبت می‌کنند تا زمینه‌ها را برای حضور نظامیان امریکایی در آن‌جا فراهم کنند و در صورت ضرورت، دوباره به افغانستان وارد شوند.
این رویکرد موفق پاکستان در افغانستان است تا به دوست نزدیک خود، یعنی چین، برساند که امریکا در افغانستان در پی‌ چیست؛ احتمال دارد که رساله‌ی تازه از بازی‌های پاکستان با طالبان و نیروهای امریکایی که زنان و مردان در آنا حضور دارند، باشد؛ کسانی که برخی‌شان قبلا در افغانستان کشته شدند. پتر تامسن، سفیر پیشین امریکا در افغانستان، در کتاب جنگ‌های افغانستان (The wars of Afghanistan)، هشدار داده است: «تا زمانی که پاکستانی به راه‌برد آتش‌افروزی و آتش‌‌نشانی در افغانستان ادامه بدهد، اداره‌ی اوباما، کم‌ترین موفقیت را در افغانستان به دست نخواهد آورد.»
او، جمله‌ای خیلی مهمی گفته است: «یکی از راه‌کار‌هایی که با دنبال‌کردن آن، امریکا می‌تواند صلح را در افغانستان تأمین کند، پی‌بردن به دروغ‌ها نه در افغانستان، اما در پاکستان است.»
صدای کسانی مانند تامسن، در واشنگتن شنیده نشد و پاکستان با خیال راحت توانست به رویکرد خود در برابر جهادی‌ها ادامه بدهد؛ اما در حقیقت، بایدن برخلاف رویکرد آتش‌افروزی و آتش‌‌نشانی پاکستان در افغانستان، عمل می‌کند.
در حال حاضر، اداره‌ی بایدن، گروه‌های تروریستی مانند القاعده را به عنوان خطری احساس نمی‌کنند. آن‌ها به این نظر اند که گروهای جهادی، می‌توانند برای همسایه‌ی شمال‌شرقی افغانستان -چین- چالش‌آفرین باشد؛ اما، با خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، القاعده بار دیگر به مرکز اصلی [امریکا] حمله خواهد کرد.
مانند خروج شوروی که در ۱۹۹۶ طالبان قدرت را در افغانستان قبضه کردند، چالش‌ اصلی، نگاه ایدیولوژیگ است که با هیچ طرفی کنار نمی‌آید. اگر طالبان با جنگ در افغانستان پیروز شوند، این نخستین کشوری است که به دامن گروه‌های جهادی‌ای سقوط می‌کند که زیر اثر پاکستان استند. اگر چنین شود و گروه‌های جهادی در افغانستان به قدرت برسند، اولین خطر متوجه کشورهای منطقه و بعدا جهان است. خروج شوروی نیز منجر به چنین وضعیتی شد. یک بار دیگر، گروه‌های جهادی با قدرت تمام یک نسل دیگر را قربانی خود خواهند کرد.
اداره‌ی بایدن، تصمیم گرفته است تا در ۱۱ سپتمبر نیروهای خود از افغانستان را بیرون کند، به امیدی که این کنش، روز دیگری منجر به خط سرخی در تقسیم‌اوقات گروه‌های جهادی نشود.