حمله بر اماکن دینی؛ چهره‌ی جدید جنگ

صبح کابل
حمله بر اماکن دینی؛ چهره‌ی جدید جنگ

نویسنده: مضراب‌الدین نظری

حمله بالای منابر و هدف قرار دادن تجمعات دینی، یکی از خطرناک‌ترین جنگ‌هایی است که تاریخ بشر تا حال آن را تجربه کرده است؛ زیرا از آتش آن، هیچ  فرد جامعه در امان نیست؛ چون همه در برابر همه قرار دارند.

جنگ در بیشتر از چهار دهه گذشته، تمام ابعاد زندگی افغان‌ها را هدف قرار داده بود؛ اما منابر و تجمعات دینی با توجه بر جایگاه و احترامی که در جامعه‌ی افغانی دارند؛ تا حال مصؤون بودند.

اما در چند سال اخیر و با ظهور داعش، جنگ به منابر و تجمعات دینی گسترش یافته و هر روز دامنه‌ی آن وسیع می‌گردد.

آماج قرار گرفتن مساجد، تجمعات دینی و ترورهای هدف‌مند علمای دینی میانه‌رو که حیثیت دژهای مستحکم در برابر افراطیت را دارند، نویددهنده‌ی جنگ خطرناک دیگر در استانه‌ی آغاز گفت‌وگوهای صلح و احتمال پیوستن بخشی از طالبان در قدرت سیاسی است.

هدف قرار گرفتن منابر و تجمعات دینی، احتمالا از این چشمه‌ها آب میخورد:

۱. با نزدیک شدن زمان گفت‌وگوهای بین‌الاافغانی و احتمال پیوستن بخشی از طالبان به پروسه‌ی صلح، شبکه‌های استخباراتی به منظور تداوم جنگ در افغانستان دست به کار شدند تا با آماج قراردادن تجمعات دینی و بذر تخم کینه و نفرت در جامعه، زمینه‌ی جلب و جذب تعدادی از جوانان احساساتی را در تشکیلات داعش فراهم کنند.

جلب و جذب جوانان احساساتی با آگاهی اندک دینی در تشکیلات داعش، باعث افزایش حملات تروریستی بر تجمعات مذهبی شیعیان و ترورهای هدف‌مند علمای حنفی مذهبی که باورمند به اخوت دینی اند؛ خواهد شد و آغازی برای سوریه‌ای شدن افغانستان خواهد بود.

۲. عدم توجه به تجمعات تبلیغی، نادیده گرفتن فعالیت‌های گروپ‌های وهابی و سلفی در جامعه، احتمالا باعث اعتماد به نفس  بیش از حد میان آن‌ها شد تا جهت دست‌یابی به قدرت دینی و سیاسی وارد مرحله‌ی عملیاتی شوند.

عملیاتی شدن گروپ‌های وهابی و سلفی که تجمعات تبلیغی زمینه گسترش نفوذ آن‌ها را در چند سال اخیر در دورترین نقاط کشور فراهم کرده، می‌تواند جامه‌ی جنگ افغانستان را عوض کرده و منجر به هدف قرار گرفتن تجمعات دینی غیر از تجمعات سلفیت را در قبال داشته باشد که این مهم نیز منجر به تنومندی درخت داعشیزم در کشور خواهد شد.

۳. طالبان و گروه‌های افراطی‌ای که در ۱۹ سال گذشته با تفسیر افراطی از دین، جان هزاران انسان بی‌گناه را گرفتند، در استانه‌ی پیوستن شان به پروسه‌ی صلح، احتمالا از مقابل شدن با علمای دینی میانه‌رو ترس بر دل دارند؛ بنا بر این، ترورهای اخیر می‌تواند فرصتی باشد برای طالبان تا بعد از پیوستن شان به پروسه‌ی صلح، شاهد به چالش کشیده شدن توسط علمای دینی نباشند که ترور و انتحار را پدیده‌ی غیر اسلامی می‌دانند.

حمله بر تجمعات دینی از هر چشمه‌ای که آب‌یاری شود، خشکاندن آن در کنار هم‌کاری نزدیک میان حکومت و جامعه، نیازمند تغییرات جدی در بخش‌های کشفی و استخباراتی کشور است.

نهادهای کشفی و استخباراتی با مصرف میلیون‌های افغانی پول‌ اوپراتیفی، نباید عمل‌کرد ضعیف داشته و در صدد طرد حملات دشمن در شهر کابل و مرکز ولایات باشند.

دکتران امنیتی ما گرچه در مقیاس کوچک، ضرورت جدی به بازنگری دارند؛ زیرا شرایط کشور نیازمند انکشاف حملات نهادهای استخباراتی افغانستان به پناهگاه‌های دشمن و ضد حملات است.

تا زمانی که نهادهای کشفی و استخباراتی افغانستان، حملات تهاجمی در برنامه‌های امنیتی شان نداشته و مغزهای متفکر شبکه‌های تروریستی را در پناه‌گاه‌های امن شان آماج قرار ندهد، میزان حملات تروریستی بر منابر، تجمعات دینی و زیر ساخت‌‌های اجتماعی و اقتصادی افزایش خواهد یافت و با وجود پیوستن بخش از طالبان در بدنه‌ی قدرت، جنگ، ترور و انتحار کماکان در کشور ادامه خواهد یافت.