نویسنده: غلامحسن زاهدی
در روزهای قرنتین به منظور جلوگیری از شیوع ویروس کرونا در کابل و سایر شهرهای افغانستان، دولت برنامهی توزیع نان خشک را از طریق نانواییهای مختلف به شهروندان نیازمند و بیبضاعت روی دست گرفت.
دولت برنامهی حمایت از شهروندان نیازمند را در روزهای قرنتین اولویت کاری خویش قرار داد و از طریق نانواییها نان خشک توزیع کرد. هر چند این کار دولت تا اندازهی نیازهای شهروندان مستضعف را از ناحیهی نان خشک رفع کرد؛ اما کافی نبود. زیرا خانوادههای با جمعیت بیشتر، باقی نان را خریداری کردند.
مسؤولیت مستقیم اجرایی این برنامه را در کابل، ادارهی محترم شهرداری کابل به عهده داشت که از طریق ناحیهها و وکلای گذر، فامیلهای تنگدست را شناسایی و نان خشک توزیع کردند.
با این همه سروصداها و شکایتهای زیاد از نواحی مختلف مبنی بر توزیع غیرعادلانهی نان خشک به نیازمندان مطرح و هر روز دامنهی آن بزرگتر شد تا این که محترم داوود سلطانزوی، شهردار کابل در یک تلویزیون خصوصی ظاهر شد و سخنانی در مورد بودجه و مصارف نان خشک اظهار داشت که همهی مردم از شنیدن آن شوکه شدند.
میخواهم در اینجا سخنان ایشان را نقلاً بدون کدام دخل و تصرف بنویسم. ایشان چنین گفتند:
«ما در جریان روزهای قرنتین، به مبلغ ۱۱۵ میلیارد افغانی توزیع نان خشک به ۳۵۰ هزار خانواده نیازمند داشتیم.» حال با یک محاسبهی نهایت ساده میخواهم این ارقام را به تجزیه و تحلیل بگیرم که آیا این آمار برمبنای واقعیت استوار است یا خیر.
فرض کنید:
تعداد خانواده | مدت روز | تعداد نان برای هرخانواده | قیمت هر نان | مجموع پول مصرف شده |
۳۵۰۰۰۰ | ۴۰ | ۱۰ | ۱۰ | ۱۴۰۰۰۰۰۰۰۰ |
تبصره:
اگر تعداد خانواده را ضرب مدت روز، ضرب تعداد برای هر خانواده و ضرب قیمت هر نان نماییم. مجموعی آن (۱۴۰۰۰۰۰۰۰۰) یک ملیارد و ۴۰۰ میلیون افغانی میشود.
حال اگر این ارقام را از مقدار مبلغ که آقای سلطانزوی گفته است، تفریق نماییم. نتیجه میگیریم که: ۱۱۵۰۰۰۰۰۰۰۰۰-۱۰۵۰۰۰۰۰۰۰=۱۱۳۶۰۰۰۰۰۰۰۰ یعنی ۱۱۳ میلیارد و ۶۰۰ میلیون افغانی اختلاس صورت گرفته است.
اما پرسش اساسی شهروندان اینجا است که چرا یک مقام بلندرتبهی دولتی، به عنوان شخص مسؤول در مورد برنامهی اجرا شدهی شان پاسخهای قناعتبخش و مسؤولانه ارایه نمیدهد؟
هنگامی که شهردار کابل به عنوان یک مقام بلندپایه در یک رسانه حضور پیدا میکند، آمار و اعداد عجیب و غریب از خود یادآور میشود که گویا هیچ شهروندی سواد تحلیلش را ندارد.
وقتی این آمار را که از زبان شهردار کابل نشر شده به شکل درست و دقیق آن بررسی و سنجش نماییم، میبینیم که یک جای کار میلنگد. یا جناب شهردار بدون اطلاع از مقدار توزیع نان خشک، آمار دقیق نداشته یا این که کاسهی زیر نیم کاسه است.
اول: حال برفرض که شهردار کابل بدون اطلاع این آمار را گفته است. سؤال اساسی این است که چرا یک مقام این قدر بیکفایت است که آمارهای غیرواقعی را از طریق رسانههای جمعی به نشر میرساند. نباید ارقام فریبنده و کاذب را غیرمسؤولانه اظهار کند.
خاک زدن به چشم مردم از طریق نشر آمارهای ضد و نقیض توسط مسؤولان نشاندهندهی عدم بیکفایتی مقامها است. بدون شک این عمل، فاصله و شکاف عمیق میان مردم و دولت ایجاد میکند. در حالی که برنامهها طرحریزی میشود تا شکافهای ایجاد شده میان ملت- دولت کاسته شود و همزمان کمکی به فقرا شود.
دوم: اگر این آمار و ارقام تعمداً توسط یک شخص بلندرتبه بیان شده باشد، به یقین میتوان گفت که مصرف بودجهی نان خشک دستبرد شده و فساد در آن دخیل است.
گفته میشود که نان خشک به تمام نیازمندان و مستضعفان توزیع نشده و حتا وکلای گذر در این زمینه محکوم به تقلب و فساد اند. مردم مشکلات شان را به کدام مقام مسؤول پاسخگو برساند؟ از یک طرف نانواییها از وزن نان کاسته بود و در عین حال به شکل درست نمیپزید و از سوی دیگر، وکلای گذر به برخی خانوادهها دو کارت و به بعضی فامیلهای نیازمند اصلاً کارت توزیع نکرده بودند که این خود نیز فساد و دستبرد آشکار محسوب میشود.
در یک جمعبندی کلی، وقتی این برنامه را از هر زاویه، نگاه گذرا و کوتاه بیندازیم، کم و کاستیهای فاحشی را مشاهده میکنیم. از نشر آمار و اعداد کاذب توسط مقامهای مسؤول تا نبود نظارت از این برنامه، تخلف نانواییها، کم و کاستی در شناسایی نیازمندان توسط وکلای گذر، نبود مدیریت از روند کار، خلاصه این که از توزیع گندم که آن را شکل آزمایشی عنوان کرد تا توزیع نان خشک در جریان روزهای قرنتین به شهروند نیازمند، یک نوع خاک زدن به چشم مردم است و مطمئناً که این عمل دولت موجب شکاف عمیق میان دولت- ملت میشود که ترمیم آن کار نهایت دشوار و سخت است. در عین حال باورهای مردم نسبت به برنامهها و کارهای دستگاه حاکم کاهش پیدا نموده که عاقبت ناگوار را در پیدارد. امید است که برنامههای دولت با برنامهریزی دقیق، مدیریت و نظارت حساب شده طرحریزی و اجرا شود تا شاهد مشکلات بعدی نباشیم.