کابل بار دیگر به ماتم نشست

صبح کابل
کابل بار دیگر به ماتم نشست

با وجودی که تهدیدهای امنیتی همیشه وجود دارد و این بار ویروس کرونا نیز تهدید جدیدی بود؛ اما مراسم سال‌یاد شهادت استاد مزاری، دیروز در کابل برگزار شد که دوباره با حمله‌ی مرگ‌بار تروریستی بر این مراسم، مردم بی‌گناه افغانستان به خاک و خون کشیده شدند. این که مردم بتوانند مراسم‌های یادبود، مذهبی، گردهم‌آیی و زندگی عادی داشته باشند، حق مسلم آن‌ها است. این که اگر کسی به دلایل امنیتی و یا هر دلیل دیگری از مردم بخواهد که زندگی را تعطیل کنید، پاک کردن صورت مسأله است؛ اما چرا همیشه به مراسمی حمله می‌شود که مردم بی‌گناه و مخالفان سیاسی حکومت در آن حضور دارند؟
سال‌ها است که مردم افغانستان در چنین رویدادها جان می‌دهند و هیچ خانواده‌ی در افغانستان نیست که عزیز شان را از دست نداده باشند؛ اما باز هم چاره‌ی کار و طرحی که بتواند جلو حملات تروریستی را بگیرد، روی دست گرفته نمی‌شود.
این سومین بار است که مردم در سال‌یاد شهادت استاد مزاری کشته می‌شوند. حکومت آن را با شدیدترین الفاظ محکوم و هیأتی را برای بررسی ماجرا تعیین می‌کند که نتیجه‌ی کار و یا سرنوشت هیچ کدام از این هیأت‌ها مشخص نیست و تا امروز آن‌ها چهره‌ی هیچ فرد یا گروه تروریستی را که در پشت این حمله‌ها هستند، بر ملا نکرده اند.
این بار نیز مسؤولین حکومتی، یک‌صدا کشته و زخمی شدن مردم را نکوهش کرده و گفتند که مسؤول تمام این نابسامانی‌ها طالبان اند؛ در حالی که طالبان در همان ابتدا، این حمله را رد کرده و گفتند که کار آن‌ها نبوده است. مسؤولین حکومت می‌گویند اگر طالبان نبودند، هیچ گروه تبه‌کار و تروریستی‌ای در کشور به وجود نمی‌آمد. سخنی که فرار خنده دار از بار مسؤولیت است. حالا که گروه‌های تروریستی وجود دارند و نزدیک به بیست سال است، مردم ما را به خاک و خون می‌کشند، وظیفه‌ی حکومت به صورت شفاف برای حفظ جان و امنیت مردم چیست؟ شاید از جبهه‌های جنگ گفته شود؛ اما سؤال این است که چرا باید مخالفان و اپوزیسیون حکومت در شرایطی که مخالفت‌ها با نتیجه‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری به اوجش رسیده است، در محراق چنین حمله‌هایی باشند؟
سؤال بزرگ‌تر این است که چه کسانی از این حمله‌ها سود می‌برند؟ کدام جریان‌های داخلی و خارجی به دنبال بهم زدن آرامش و امنیت در افغانستان استند؟ در این شرایط حساس و نزدیک به گفت‌وگوهای صلح، چرا باید مردم کشته شوند و بحران بیشتر اوج بگیرد؟
مردم و سیاست‌مداران افغانستان در بیش از چهل سال جنگ و درگیری، در میدان عمل، باید یاد گرفته باشند که پشت چنین حمله‌ها چه کسانی استند و برای چه مردم را می‌کشند؟ شاید تحلیل‌ها در این زمینه گوناگون و از زوایای مختلف باشد، تعدادی حکومت را مقصر و به دست داشتن در این گونه حمله‌ها متهم کنند و تعدادی نقش کشورهای هم‌سایه را که از آمدن صلح و ثبات در کشور ناراحت اند و منافع سیاسی و اقتصادی شان را در بی‌ثباتی و جنگ در افغانستان می‌بینند، هدف بگیرند؛ اما هر چه باشد، تاثیر بی‌مبالاتی برگزار کنندگان، نیروهای کشفی و امنیتی و کشمکش‌های سیاسی داخلی را نمی‌توان در به وجود آمدن چنین وضعی نادیده گرفت.
در مراسم دیروز، تمام کسانی که کشته و زخمی شدند، مردم عادی و افرادی بودند که هفته‌ها زیر تأثیر تبلیغات برگزاری این مراسم در مصلا حضور داشتند و یا به دلایل وابستگی‌های سیاسی، حزبی با برگزار کنندگان مراسم، آن‌جا بودند. سؤال دیگر این است که پشت پرده‌ی چنین حمله‌ها چه کسانی اند؟ آیا با رقابت‌های سیاسی داخلی مرتبط است یا در دست داشتن کشورهای هم‌سایه که هر کدام عمق استراتیژیک و منفعت شان را در خطر می‌بینند، یا در کارتل‌های مافیایی مواد مخدر و یا در امتیاز طلبی گروه‌های تروریستی در هنگامه‌ی صلح که از متن گفت‌وگوها دور مانده اند؟
مشکل اساسی این است که دلیل اصلی و خواستگاه‌های اصلی این حمله‌ها به صورت شفاف و واضح برای مردم روشن نیست و مردم نمی‌دانند که چرا بارها از یک سوراخ گزیده می‌شوند و قرار است چند بار دیگر دوباره این مصیبت را تحمل کنند. سؤال‌های که دیوار بلند بی‌اعتمادی بین مردم و حکومت را هر روز بیشتر و بیشتر می‌کند و اگر این بار دوباره هیأت حقیقت‌یاب مأمور یافتن حقیقت شده و حقیقت مثل گذشته گم شود، مردم دیگر دست خود را از حکومت خواهند شست. حکومتی که در این برهه‌ی حساس مذاکره‌های صلح و دفاع از جمهوریت، نیاز مبرم و اساسی به پشتیبانی مردم دارد.