این جلسه پنجشنبه چهاردم شهریور ۱۳۹۸ در مشهد، گلشهر، ساختمان بنیاد اندیشه افغانستان و به همت «کانون شعر» و نیز حضور اهالی «اتاقی از آن خود» برگزار شد.
میدان هوایی مجموعه شعر عارف حسینی نخست در نمایشگاه کتاب تهران-۱۳۹۸- توسط انتشارات تاک-کابل در ۵۵۰ نسخه منتشر شد. میدان هوایی پنجاه شعر از سالهای ۹۳ تا ۹۷ از عارف حسینی را شامل میشود.
رحیمه میرزایی مجری کارشناس این جلسه در ابتدا معرفی کوتاهی از شاعر میدان هوایی ارائه کرد: عارف حسینی متولد ۱۳۶۶ در تبریز و مراغه است، دیپلم ریاضی دارد و شغلش ساختمانی است. او تجربه کارگاه شعر در خانه ادبیات افغانستان در تهران را دارد و نقد شعر، کتاب و فیلم و نیز مصاحبههایی با او در مجلات و سایتها منتشر شده است. وی مدیر بخش افغانستان سایت ادبیات اقلیت است. به نقل از خودش: نوشتن برای من مَسکن است و مُسَکن، خواه شعر باشد، دلنوشته، داستانک، نقد و یا گزارش. دوست دارم بنویسم و یا به چیزی که قصد دارم بنویسم، فکر کنم.
شهره شجیعی شاعر مجموعه شعر «تصویر برفک است» و جزو داوران جشنواره شعر فجر سال ۸۶ در نه سال پیش؛ نخستین منتقد این جلسه بود. وی بر موثرتر بودن نگاه جزئینگر به جای کلینگری تاکید کرد و با فرض این که شاعران معمولا شعرهایی را که دوست دارند در اول کتاب میگذارند، سه شعر از این مجموعه را مورد نقد تأویلگرا با نگاهی زبانشناسانه قرار داد.
وی اشاره کرد که ایجاز از پایههای اصلی شعر موفق است. از این منظر شعرهای عارف حسینی موفق است چون با توجهی که به ایجاز دارد، کلمه یا فعل اضافه را حذف کرده است. وی شاعر را در ایجاد بند و توجه به نگارش صحیح واژهها تحسین کرد و گفت که دیگر شاعرها معمولا به این موضوع کمتوجهی میکنند.
وی شعر «دریاچهی قو» را دارای انطباق تصاویر خیالی و تصاویر واقعی دانست. تلاش در ایجاد موسیقی با استفاده از قافیه و جناس را از ویژگی این شعر دانست. به عنوان نمونه : (شکوه زنانه ات/ عشوههای تنانهات) ترکیب “تنانه ات” در زبان فارسی رایج نیست و پسوند “آنه” به اضافه (تن) که اسم است نوعی صفت میسازد. حال اگر شاعر این ترکیبسازی را تعمدا انجام داده و در بافت شعر نشسته باشد طبعا تصرف در نحو زبان است در غیر این صورت ضعف در تالیف می باشد، نکتهای است که من مطرح میکنم و قضاوتش را به خود شاعر میسپارم.
عمل رقص در شعر به “خط هایی موزون” تشبیه شده که صفت “موزون” ترکیب خوبی میسازد و با رقص همخوانی دارد. در سطر “شیارهایی عمیق بر روحم میکشد” تصویر واقعی و تصویر خیالی بر هم منطبقاند چنانچه وقتی رقاص بر دریاچهی یخ زده برقصد طبعا شیارهایی بر روی یخ به وجود میآید. شاعر به خوبی بعد از این بند شعر، فاصله میگذارد چون فضا تغییر میکند و حرف، حرف جدیدی ست. شاعر عاشق را به دریاچهای یخزده تشبیه میکند پس برای در آغوش گرفتن معشوق یخ باید بشکند و این تصویرسازی خوب است. شاعر به صنعت جناس هم توجه دارد(به درد/ به سرد). در پایانبندی شعر، مفهوم به سطح زبان آمده، عمق و پیچیدگی ندارد اما از آنجایی که کلمه “سکانس” اشاره به یک نمایش دارد تغییر و چرخش فضا و همچنین عنصر غافلگیری نکته مثبتی به شمار میرود.
شهره شجیعی شعر «تهران» از مجموعه شعر میدان هوایی را که اعتراضی، اجتماعی است از نظر عاطفی و احساسی تأثیرگذار دانست اما بیان آن را شعاری دانست و گفت ساختار و فضاسازی آن محکم نیست.
وی در مقایسه با شعری از فروغ(قلب باغچه زیر آفتاب ورم کرده است…) اشاره کرد که میتوان با عناصر ساده اما پرداخت و ساختار قوی بیانی اعتراضی و انتقادی داشت به طوری که در شعر فروغ هر کدام از شخصیتها نمایندهای از جامعه هستند اما در شعر تهران از عارف حسینی کشف شاعرانهای اتفاق نیافتاده است.
این منتقد شعر «گاو» را شعری با پرداخت مناسب دانست که تا انتها به تأویل نمیرسد و در تأویل نهایی حس میکنیم که شعر اشاره به آفرینش انسان است. فاعل آستانهی شعر تا انتها مشخص نیست یعنی کسی که در جبروت نشسته مشخص نیست. شعر با تعلیق به پیش میرود، و فاعل آن همچنان پنهان است، بیچرایی در متن ادامه دارد که با پایانبندی طنز وگزنده به سرانجام میرسد.
شهره شجیعی در مورد کلیت شعرها گفت: میدان هوایی از نظر خیال و تصویرسازی، از نظر عاطفی خوب است اما در این مجموعه زبان قدرت زیادی نداشت، وی تاکید کرد که زبان خودویژه باعث میشود که شعر شاعران در بین دیگر شعرها به راحتی شناخته شود. وی به وجود اندیشه در شعرها اذعان کرد اما بیان داشت که شعرها میتوانست اندیشهی قدرتمندتری داشته باشد.
حسین خلیلی دیگر منتقد مجموعه شعر میدان هوایی شاعر میدان هوایی را شاعری دانست که به فرم خیلی اهمیت میدهد و نگاه ریزبینانهای دارد اما احساس میشود که برخی شعرها فقط برای ایجاد فرمی سروده و یا ساخته شده است.
حسین خلیلی فرم را تصویر بیرونی شعر دانست و بیان کرد که زبان سازندهی فرم است، فرمپردازی زمانی ارزشمند است که به معنا و محتوا هم توجه داشته باشد. او به توجه شاعر به ایجاد فرمهای گوناگون اشاره کرد که برخی از آنها دمدستی و پیشپاافتاده است.
او گفت دایره واژگانی شاعر این مجموعه شعر گسترده و غنی است که در بسیاری موارد با ریسک و بدون ترس وارد شده و اغلب خوب جا افتاده است. در شعرهای مختلف این مجموعه با کلمات تکراری روبهرو نیستیم.
شاعر با اینکه متولد و ساکن ایران است اما نقطهی اتصال به بوم و سرزمین اصلی در شعرها وجود دارد. که این بومیگرایی به حفظ خردهفرهنگها منجر میشود. شعر «سمفونی سنگها» نمونه بارزی از بومیگرایی است.
از دیگر نقاط قوت این مجموعه استفاده خوب و بهجا از ضربالمثل است، در صورتی که هر کسی نمیتواند با شاعرانگی از ضربالمثل در شعر استفاده کند.
وی به ارجاع دادن شعرها به دیگر شاعران و شعرها اشاره کرد که شاعر توانسته استفادهی دیگری از آن بکند. نمونه: /ما میمیریم تا عکاس تایمز جایزه بگیرد/ از الیاس علوی. /تا عکاس خوشخند بیسوژه نباشد/ از عارف حسینی. /طعم گس گیلاس/ از امان میرزایی. با /طعم گس هذیان/ از عارف حسینی ارتباط دارد اما شاعر استفادهی دیگری از آن کرده است.
حسین خلیلی بیان کرد که شعر اول و آخر کتاب خوب انتخاب نشده است چرا که شعر اول هر چهقدر قویتر باشد بیشتر جذب خواندن مجموعه میشویم.
در این مجموعه بیشتر با مفاهیم کلی و ذهنی مواجه هستیم تا مفاهیم جزئی و عینی هر چند که شاعر توانسته مفاهیم ذهنی را قابل لمس بسازد. البته نمونههای خوبی از پرداخت جزئی در مجموعه هست به عنوان نمونه در شعر “تهران” شلوغش کن/ که نصیبم از شلوغ شدن/ گلدانیست شکسته/ به جای گلدان شکسته هیچ کلمهی دیگری را نمیتوان گذاشت که این حس را بیان کند، این تصویر بسیار ساده و احساسی است و جزئینگری و پرداخت مناسب دارد.
وی شعر “گاو” را دارای روایت و فضایی کاملا یکدست دانست که در آن از جملات خبری و روزنامهوار استفاده شده است.
در مورد حذف کردن فعلها، به قرینه معنوی میتوان حذف کرد اما جاهایی در این مجموعه هست که ما میتوانیم ده فعل به جای آن بگذاریم.
بعضی شعرها چند پاره و دچار چند فضایی هستند که نقطه اتصال قوی به هم ندارند، بدون پیشزمینه و فضاسازی، در هر بند فضای جدید ایجاد میشود در واقع خط عمودی شعر رعایت نمیشود.
از شگردهای شاعر زبانبازی و شیرینزبانی است که اغلب خوب جا افتاده است.
وی برخی شعرها را به سمت سادهگویی دانست که گاهی از شاعرانگی فاصله گرفته است.
حسین خلیلی در مورد شعر “سیگار خیس” بیان کرد، وقتی شعر را میخواندم قصد داشتم نکته بنویسم که ضعیفترین شعر مجموعه است تا به پایانبندی شعر برخورد کردم، شاعر با فاصلهگذاری و به طور هوشمندانه بیان کرده است: پانوشت/ این چرتترین شعر من است/ در واقع بهطور هنرمندانه یک فرم پراکنده را تبدیل به شعر کرده است.
حسین خلیلی در پایان صحبتهایش گفت: شاعر این کتاب دغدغهمند است، دید شاعرانه بالا و خوبی دارد که برای من قابل احترام است، شاعر به همه چیز فکر میکند و از کنار هر اتفاقی به سادگی نمیگذرد به طوری که مخاطب حس میکند که شاعر درد کشیده است و شاعر از روی تفریح و تفنن شعر نگفته است به طور نمونه در حین گفتن از عشق از جنگ هم میگوید، شاعر ذهن باز و دردمندی دارد.
علی جعفری، دبیر کانون شعر و به عنوان یکی از میزبانان جلسه، منتقد دیگرمجموعه شعر «میدان هوایی» صحبتش را اینگونه آغاز کرد: در فضای شعر مهاجرت که دایرهی بستهتری داریم و همه از روی دست هم مینویسیم. عارف حسینی شاید یک نفر یا یکی از چند نفری باشد که میخواهد شعر متفاوتتری بگوید. از دلایل این تفاوت توجه ویژه او به فرمپردازی و استفاده از واژه است.
علی جعفری تاکید کرد با توجه زیاد به فرم در صورتی که معنا از دست برود موافق نیست و شاعران فرمگرا، تا زمانی که توجه بیشترشان به ظاهر شعر است مفهوم از دستشان گم میشود.
این توجه به فرم در شعر و تجربهگرایی در میدان هوایی بسیار خوب است چرا که دیگران کمتر به آن توجه دارند اما برخی از شعرهای میدان هوایی به دلیل پرداختن بیشتر به فرم، مفهوم را از دست میدهد.
وی شعرهای این مجموعه را به دو قسمت تقسیم کرد؛ از ابتدا تا دو شعر کوتاه در صفحههای ۹۲ و ۹۳ و بقیه تا آخر. پارهی اول شعرها خامتر، فرمها دمدستیتر است و حتی از فرمهای مورد استفادهی دیگران بهره برده است. در قسمت اول، شاعر تکلیفش با خودش و شعرش مشخص نیست، در قسمت دوم عاطفه عمیقتر میشود و دارای جهانبینی مشخص است و جبههگیری دارد، وقتی از مهاجرت میگوید، اگر بد میگوید اگر فحش میدهد و یا گلایه میکند.
در قسمت اول از زبان واقعی(رئال) استفاده میکند و در قسمت دوم زبان مجازیتر میشود. قسمت اول جملات کوتاه و منقطع دارد که به درستی عاطفه را منتقل نمیکند چون مخاطب با بریدگی مواجه میشود اما هر چه پیشتر میرویم جملات کاملتر و روانتر است. برای روان بودن شعر “سمفونی سنگها” نمونه خوبی است که بندها طولانیتر و جملات کاملتر است.
در کل، این کتاب تصویر شاعرانه کم دارد. شاعر بیشتر درگیر واژهپردازی و ایجاد فرم است در فرمهای ایجاد شده شاهد جدا شدن از فضای معمول هستیم، شاعر علاقه به استفاده از فرم گفتوگو محور دارد و گاهی برای ایجاد پاگرد از دیالوگ استفاده میکند اما خاطرمان باشد که دیالوگ، شعر را به حرف تقلیل میدهد و اجازه ورود تصویر را نمیدهد. شاعر از تداعی نیز بسیار استفاده میکند، از واژهای، واژهی دیگری را به ذهن متبادر میکند به طور نمونه ژن/زن و رژه/رژ. حتی از واژگان، تداعی تصاویر را میکند که در بندها و شعرها همدیگر را پشتیبانی میکند، شعر “بیخوابی” نمونهی خوبی است که فرم شعر با استفاده از تداعی پیش میرود؛ از کلاغی روی سیم برق به برق و بعد به سد و ماهیان پشت سد و مهاجرت میرسد.
از نکات دیگر شعرهای عارف حسینی استفاده از حذف است، اما من طرفدار روانی شعر هستم، اگر فعل لازم است باید بیاید. به طور نمونه در ابتدای شعر نبودنت: /چرا پنجره را باز/ برای بستن ذهن مخاطب باید فعل بیاید که تشویش ذهنی ایجاد نکند.
فریبا شادلو شاعر مجموعه شعر «اگر تو بودی، امروز شنبه بود» و مدیر «اتاقی از آن خود» دیگر منتقد مجموعه شعر میدان هوایی بود.
به اعتقاد او نقد ادبی بر شعر، کوششی بیغرضانه به منظور آموختن است. نقد یک اثر، سنجش برای اعتبار و مقام یک اثر ادبی است.
همانطور که میدانیم بازار نقادی یا به چالش کشیدن اثرهای ادبی این روزها داغ است و بسیاری از کسانی که وارد این بحث میشوند تخصص لازم و کافی را ندارند پس دربارهی اثر بحثی ذوقی را انجام میدهند بر اساس ملاکهای فردی که در بیشتر مواقع مخاطبان حوزهی نقد را دچار سوءبرداشت و یا رفتن به سمت مسیری اشتباه میکنند.
بیان این نکته مهم است که قبل از این که بخواهیم دربارهی یک اثر به بحث و گفتوگو بنشینیم، روش و مسلکمان را برای مخاطب مشخص کنیم؛ اینکه از چه منظری میخواهیم دربارهی آن اثر صحبت کنیم و تا چه اندازه از متدهای موجود و ابزارهای نقد بهره خواهیم برد.
باید به این نکتهی مهم اشاره کرد که بسیاری از منتقدان مانند رولان بارت و دریدا نقد ادبی را همپایهی خلاقیت ادبی میدانند. البته در ایران و نقد ادبی فارسی که سابقهای آن خیلی هم به گذشتههای دور نمیرسد منتقد را کسی دانستهاند که توان خلق اثر ادبی را ندارد.
برای بررسی یک اثر ادبی اگر هم از منظر و نحلههای متفاوتی مانند نقدهای تخصصی مثل نقد روانشناسانه، اسطورهگرا، مارکسیستی یا نظریههای مطرح امروز مثل نظریههای هایدگر، اکو یا امثالهم نخواهیم بهره بجوییم، باید درباره چند موضوع مهم در یک کتاب به خصوص کتاب شعر حتما صحبت کنیم: اندیشه، زبان، موسیقی و لحن، عاطفه و تصویر.
گفتوگو دربارهی هر کدام از این مباحث جدا از نظریات مطرح منتقدان نیست به عنوان نمونه بررسی زبان در متن ادبی اهمیت فوقالعادهای دارد، زبان که نوعا با هنجارگریزی یاآشناییزدایی همراه است در حوزه نقد فرمالیسم قابل بحث است.
او اذعان کرد در نقد ادبی، ادبیات پارسی بسیار کممایه است و هر چند تلاش میشود بررسیها بر اساس نظر و نظریههای ادبیات غربی باشد اما نقد علمی و دقیق بسیار کمرنگ است.
مدیر اتاقی از آن خود در ادامه صحبتهایش اشاره کرد که ادبیات پارسی و نقد آن بیشتر به ادبیات عرب تکیه دارد. این که نقد تشخیص سره از ناسره است در عمل بیشتر به یافتن عیبهای اثر و سرقتهای ادبی توجه میشود.
اگر برای کتابی جلسهی نقدی برگزار میشود منتقد بیشتر قصد دارد تا افکار خودش را بازگو کند و آموزش دهد به جای اینکه به بررسی اثر بپردازد.
فریبا شادلو بیان کرد که نقد و صحبتهای او در مورد میدان هوایی نیز یک نقد ذوقی است.
عارف حسینی کتاب خود را با انتشارات تاک در افغانستان به چاپ رسانده، اولین نکته این است که وقتی با این اتفاق روبهرو میشویم شاید برای اثر اتفاقهای رایج برای کتابهای شعر داخل ایران نیافتد اما فرصت بسیار بهتری دارد چرا که با پدیدهای به نام سانسور مواجه نمیشود.
او با توجه به تفاوت فرهنگی بین ایران و افغانستان، تفاوت بین نویسندگان افغانستانی را در در نگارش مسائلی جنسیتی، اعتراضی، اجتماعی، کشف و هویت مستقل دانست که تندروتر هستند. مهمترین کار عارف حسینی در مجموعه شعر میدان هوایی، شکستن تابوها در شعر و ادبیات دانست، به شعر صفحه ۵۴ اشاره کرد و گفت جسارتی در این کتاب و شاعر شاهد هستیم که شاعر مرد پارسیزبان ایرانی ندارد و نمیتواند استفاده کند.
فریبا شادلو در مورد نشانههای زبانی در مجموعه شعر میدان هوایی باز به تأثیر جغرافیا و فرهنگ بر آن اشاره کرد که از لحاظ واژگانی، به کار بردن واژگانی که شاید در زیستبوم افغانستان متداول است اما در ایران جنبه قدیمی دارد اما اغلب و به درستی در بافتار شعر نشسته است. در مورد استفاده از این نوع واژگان پیشنهاد به داشتن لغتنامه در پایان کتاب داد. استفاده از دشنام، کلمات برهنه، قدرت مردانه، روحیات، نگرشها از دیگر ویژگیهای میدان هوایی در مورد واژگان و نشانههای زبانی است. وی اذعان کرد که از لحاظ آوایی این کتاب لحن مردانهای دارد. جملات قاطع دستوری و بیان تصویری، در ساختار نحوی مجموعه قویتر است. از نظر بلاغی در این کتاب از کنایات کمتر استفاده شده است و بیشتر بیان صریح به کار رفته است.
وی شعر بلند «مریم» از این مجموعه را شعری دانست که تمام چیزهایی را که شعر نو باید داشته باشد، دارد؛ موسیقی، لحن، عاطفه، تصویر، اندیشه و… او گفت من میتوانم با خیال راحت این شعر را به عنوان یک شعر نو و یا سپید به دیگران معرفی کنم.
شعرهای میدان هوایی دارای تاریخ و مکان سرودن شعر هستند به اعتقاد من نیازی به آن نیست چرا که اگر شعری شعر باشد تفاوتی نمیکند که امسال سروده شده باشد یا پنج سال پیش.
فریبا شادلو، خواندن بندهایی از این مجموعه را به عنوان نمونههای خوب شعر از نگاه خودش، پایانبخش صحبتهایش قرار داد.
امان میرزایی شاعر مجموعه شعر خشخاشها و از دبیران کانون شعر، آخرین منتقد جلسه بیان کرد:
اگر میشد با نقد و نقادی چیز یا چیزهایی را درست کرد؛ به نظر میرسد کمی به گزاف است، اما باید وجود داشته باشد تا هم روحیهی سادیسمی نقاد و هم روحیهی مازوخیستی نویسنده و شاعر کمی آرام بگیرد.
مجموعه شعر میدان هوایی از آن کتابهاست که دوست داری شاعرش را آزار دهی، چرا که او نیز در شعرهایش تو را آزار داده است. عارف حسینی خود یک منتقد خوب است و گواه این حرف، نقدهای منتشر شده و منتشر نشدهاش در حیطهی ادبیات و بهخصوص شعر است. عارف در شعرهایش با آگاهی حضور پیدا میکند، کمی تکنیکزده است و کمی عجول در برخورد با کلمات. شاید اگر بخواهید عارف حسینی را بشناسید، این کتاب نماد و نشانهی خوبی برای او نیست. باید با او بنشینید و برخیزید حتی در نقدهایش میتوان او را بهتر شناخت، این کتاب علیرغم کمیت شعرها، نمایش بزرگی و منیت عارف حسینی نیست چرا که تقصیر بر گردن خود اوست که ما را پر توقع خواسته.
به نظر من، شعر از یک سو عام و بدیهی است چرا که زبان، میانجی جهانبینی ذهنی شاعر با جهانبینی ادراک و دریافتهای آنی دیگران است، امّا در هستیشناسی شعر، رابطهی جهانبینی دریافتی شاعر از جهان بیرونی، درونی کردن آن به واسطهی ادراک، احساس و بازتاب آن در گزارههاست. شاعر در اتّفاقی درونی، براساس دانش و بینش پیشینی، خاطرههای ازلی و حضور سیال در زمان، پی بردن به راز واژگان و مفاهیم، نمیتواند جهان را بی میانجی اتّفاق شاعرانه صورتبندی کند. در جان شاعر، جهان با ذهنیت شکل گرفته و در اتّفاقی زبانی، صورتی شاعرانه پیدا میکند که بانشانهها عینیت مییابد و در تفسیر و تأویل نشانهها، ترکیبی از عینیتهای متعدّد را صورتبندی میکند. شعر به این روایت، مانند آینهای است که دیگری خود را در آن میبیند و با ادراک، احساس و لذّت، امتداد میدهد؛ تصویری که به صورتهای عاطفی و شکلهای منظّم و نامنظّم، هندسههای مفهومی در ذهن و زبان ها ادامه مییابد و جغرافیای رابطهها را تعریف میکند.
عارف اگر به همه ی اینها نیز آگاهی داشته باشد، باز هم طرفی نبسته است. استفاده از ظرفیتهای زبانی (ترکیبسازی، بازی زبانی، صناعات ادبی و …) همه و همه به کار ناید مگر در خدمت کلمات و جهانبینی شاعر و سیالیت زمانی و مکانی.
در مجموعهی شعر میدان هوایی، ترکیبی ازشاعر و جهان شاعرانگی دیده میشود و در کنشها و واکنشها، یکی، دیگری را میبیند و دیگری دیدههای او را بازشناسی میکند. به تعبیری، جهان در این مجموعه شعر، سیّال است. تن به «زمان، مکان ، تاریخ» نمیدهد و در فرآیند تفسیر، لایه لایه میگردند، زیرا شاعر نمیتواند در جهان شاعرانگی ثابت باشد و گاهی باید در هیئتی متفاوت در جهانی دیگر حضور یابد. در آن سوی جهان شاعرانگی و زبان، سیّالیت حضور شاعر است که خاصیّتی فرا زمانی دارد. هر آنچه که درسیّالیت زمانی اتّفاق میافتد، تقابلی است از مانایی و پویایی تاریخی. اسطوره در زمان قدم میگذارد تا شاعر به دیروز باز گردد، امّا در «معنا، تعبیر و تأویل » شاعر، غیبتی جادوانه دارد. غایبی است که با جادوی چینش کلمات و صورتبندی مفاهیم و سیّال کردن دریافتهای حسّی، حاضر است و درگوش دیگری با موسیقی و لحن و آهنگ واژهها ، زمزمه میکند. به تعبیری «شاعر، دیگری و جهانهای دیگر» اتّفاقی ترکیبی است که ظرفیت زبان، شاعر و مخاطب را به یکدیگر نزدیک میکند.
عارف حسینی در کتاب میدان هوایی وحشتزده و وهمآلود است امّا کلمات درسایههای روشن و تاریک، ابرهای هولناک خیال و شعور، وهم و تردید، وحشتی رامناشدنی دارند؛ اتّفاقی که با روان جهانبینی شاعر بازنمایی میشود.
کاش میشد تمام سرودههای گذشته را از نو سرود، با شرح این تفاسیر، تبریک عرض میکنم به عارف حسینی به خاطر گذشتن از غم و اندوه. آرزوی شادی برای شعرهایش در آینده.
در پایان جلسه، رحیمه میرزایی شاعر و مجری جلسه از عارف حسینی خواست تا اگر دفاعی و یا صحبتی دارد بگوید. عارف حسینی او گفت که یک نویسنده در مقابل نقد و نظر دیگران تنها کاری که میتواند، احترام گذاشتن است. احترام به اینکه متن او را خوانده است و آن را قابل نظر دادن میداند.