حاصل توافق‌نامه‌ی صلح افغانستان، یک همسایه‌ی ضعیف و قابل نفوذ برای پاکستان است

مهدی غلامی
حاصل توافق‌نامه‌ی صلح افغانستان، یک همسایه‌ی ضعیف و قابل نفوذ برای پاکستان است

نویسنده: مارک مازتی و اسماعیل خان – نیویورک تایمز 

مترجم: مهدی غلامی 

واشنگتن- سه روز پس از حملات یازدهم سپتامبر بود که رییس‌جمهور پاکستان به خواست‌ امریکایی‌ها تسلیم شد؛ اما هشدار هم داد. پرویز مشرف، رییس‌جمهور پاکستان به سفیر امریکا در اسلام‌آباد گفت، کشورش به ایالات متحده در جنگ با طالبان که از دیرزمانی حمایت پاکستان را با خود داشتند، کمک می‌کند؛ اما گفت امیدوار است که جنگ کوتاه و در محدوده‌ی کوچک‌تری باشد و همسایه‌ی متخاصمی برای پاکستان نسازد.
بر پایه‌ی اطلاعاتی که اکنون غیرمحرمانه شمرده می‌شود، پرویز مشرف، گفت: «شما برای کشتن تروریست‌ها به آن‌جا می‌روید، نه این که دشمن بتراشید.» او افزود که پاکستان خواستار یک دولت «دوستانه» در کابل است. در واقع جنگ افغانستان، طولانی، خونین و بی‌ثبات‌کننده بوده است؛ اما پس از بیش از ۱۸ سال و پس از سال‌ها دسیسه از سوی خدمات جاسوسی پاکستان برای تجهیز و حمایت مالی از طالبان، توافق‌نامه‌ی شکننده‌ای که آخر هفته‌ی گذشته به امضا رسید، وعده‌ی یک برآیندِ ایده‌آل برای پاکستان را عملی کرد: یک همسایه‌ی ضعیف و قابل نفوذ که پاکستان می‌تواند سال‌های سال در آینده، بر آن نفوذ داشته باشد.
تأسیسات سیاسی و نظامی پاکستان، از گذشته‌ها به این سو، امیدوار به پایان خشونتِ طاقت‌فرسا در افغانستان و سرانجام، خروج نیروهای امریکایی از این کشور بوده است؛ دو خواستی که ایالات متحده و طالبان به طور آزمایشی بر سر آن در دوحه‌ی قطر، توافق کردند. افزون بر این، طالبان بر بخش بزرگی از مناطق روستایی افغانستان که فاصله‌ی زیادی با کنترل دولت مورد حمایت امریکا در کابل دارد، مسلط اند تا مطمئن شوند که نایبان دیرینه‌ی جنگی پاکستان، بر پایه‌ی دستورات آن کشور، کنترل قابل ملاحظه‌ای دارد.
حسین حقانی، سفیر پیشین پاکستان در ایالات متحده و عضو ارشد انستیتوت هودسون، گفت: «طالبان و ارتش پاکستان که از آن‌ها حمایت می‌کند، این را یک پیروزی برای خود می‌دانند. پاکستان با تصور این که امریکایی‌ها یک روز از افغانستان خواهند رفت، از دیرزمانی به این سو، روی طالبان شرط‌بندی کرده است.»
با این حال، کارشناسان منطقه هشدار می‌دهند، در صورتی که خروج ارتش امریکا از افغانستان، این کشور را بیشتر از پیش غرق در بحران کند، پاکستان وارد بازی خطرناکی خواهد شد. این بازی می‌تواند به یک جنگ داخلی تمام عیار بدل شود و با توجه به این که هند، روسیه و دیگران از جناج‌های گوناگون حمایت می‌کنند، پاکستان را به یک جنگ دنباله‌دار بکشاند.
داگلاس لاندُن، افسر بازنشسته‌ی «سی‌آی‌اِی» که مسؤول اجرای عملیات ضدتروریستی در جنوب و جنوب-غرب آسیا بوده، گفت که تمرکز نخست پاکستان در افغانستان، محدود کردن نفوذ هند بوده است. او گفت: «بنا بر این دلیل، حرف آخر این است که پاکستان از کار کردن با طالبان بسیار راحت‌تر است؛ گروهی که پاکستان آن را به دولت کنونی در کابل ترجیح می‌دهد.»
او گفت، ‌آن‌ها می‌دانند که تسلط کامل طالبان بر افغانستان می‌تواند خونین باشد و پای رقبای منطقه‌ای، مانند هندوستان را به این کشور باز کند. به همین خاطر است که برای پاکستان «وضعیت کنونی و مقداری بحران که این کشور بر آن نفوذ دارد، نسبت به یک وضعیت افراط‌گرایانه یا اوضاع دیگری، ترجیح داده می‌شود.»
روابط دیرینه‌ی پاکستان با طالبان، از جنگ داخلی افغانستان در دهه‌ی ۹۰ میلادی متولد شد؛ آن هم زمانی که پاکستان، این گروه پشتون را، نایبان جنگی باارزش علیه دیگر جناح‌های جنگ‌جو که حمایت هند را داشتند، می‌دانست. پس از حملات یازدهم سپتامبر، وقتی مشخص شد که القاعده حملاتش را از پناه‌گاه امنی که طالبان برای این گروه تروریستی ترتیب داده بود، برنامه‌ریزی می‌کرد، رابطه‌ی پاکستان و طالبان از هم پاشید.
دولت بوش پاکستان را مجبور به گرفتن تصمیم سختی کرد: این کشور می‌بایست یا روابطش با طالبان را قطع کند و همکار امریکا در جنگ برنامه‌ریزی شده علیه تروریسم جهانی باشد و یا احتمالا تبدیل به هدفی در آن جنگ شود.
آقای مشرف و کسانی که پس از او به قدرت رسیدند، بخشی از آن معامله را حفظ کردند: آن‌ها با «سی‌آی‌اِی» کار کردند تا مأموران القاعده را در پاکستان شکار کنند و به سازمان جاسوسی امریکا اجازه دادند که دست به یک سلسله حملات پهپادی در مناطق قبلیه‌ای این کشور بزنند. با این حال، اسلام‌آباد هرگز روابطش با طالبان را از میان نبرد و سازمان اطلاعات نظامی این کشور و ریاست استخبارات پاکستان، سال‌ها به طور پنهان از جنگ‌جویان طالبان در افغانستان حمایت کردند و به برخی از رهبران این گروه در داخل پاکستان، پناه دادند.

امروزه، برخی از مقام‌های پاکستانی ادعا می‌کنند که طالبان بسیار متفاوت‌تر از روزهای حملات یازدهم سپتامبر به رهبری ملا محمدعمر اند که یک باند متعصب بودند. آن‌ها می‌گویند که این گروه، عمل‌گراتر شده و به خوبی از اهمیت نفوذ سیاسی در ترتیبات تقسیم قدرت، آگاه است. یک مقام ارشد اطلاعاتی پاکستان در اسلام‌آباد، به سادگی از طالبان به عنوان یک حزب سیاسی یاد کرد.
آن‌ها می‌گویند، ارزیابی پاکستان این است که طالبان از موضع قدرت، وارد توافق‌نامه شده اند. ایالات متحده احساس کرد مجبور است، از جنگی که طالبان می‌توانستند سال‌ها در آن بجنگند، بیرون شود. آن مقام ارشد اطلاعاتی پاکستان، تمرکز نخست کشور در افغانستان را پنهان نکرد. او گفت که استفاده از خاک افغانستان با همکاری هندوستان، یک خط سرخ است.
پشتیبانی سازمان اطلاعاتی پاکستان از طالبان، روابط امریکا با پاکستان را ابتدا تیره و سپس از هم پاشاند. پاکستان متحد دیرینه‌ی امریکا بود که ایالات متحده آن را به چشم یک دیوار دفاعی در برابر گسترش شوروی در جریان جنگ سرد می‌دید. با این حال، رهبران امریکا بر سر این که چه قدر بر پاکستان فشاور بیاورند تا روابطش با طالبان را قطع کند، اختلاف نظر داشتند. آن‌ها می‌ترسیدند که فشار واشنگتن، نفوذ نظامی بر این کشورِ مسلح به سلاح هسته‌ای را تضعیف کرده و پاکستان را به دست اسلام‌گرایان بیاندازد. این رفتار محتاطانه به پاکستان اجازه داد تا تسلط زیادی بر راهبردی برای جنگِ دشوار و ناموزون امریکا در افغانستان داشته باشد.
خیلی زود پس از آن که باراک اوباما در سال ۲۰۰۸، رییس‌جمهور شد، جوزف آر. بایدن جونیور، معاون رییس‌جمهور به کابل سفر کرد تا با حامد کرزی، رییس‌جمهور افغانستان دیدار کند. همان طور که در کتاب «ریاست اِس» نوشته‌ی اِستیو کُلِ خبرنگار در مورد جنگ افغانستان بازگو شده است، آقای کرزی از دولت جدید امریکا کمک خواست تا دولت پاکستان را مجبور به بستن پناه‌گاه‌های طالبان در پاکستان کند.
آقای بایدن، بدون تعارف در پاسخ، گفت: «آقای رییس‌جمهور! برای ایالات متحده، پاکستان پنجاه برابر مهم‌تر از افغانستان است.»
بیش از یک دهه بعد، ایالات متحده در تلاش خارج شدن از کشور و اجازه دادن به جناح‌های جنگ‌جوی افغانستان است تا آینده‌ی کشور را مشخص کنند. در نزدیک‌مدت، این بدین معنا است که مذاکرات میان دولت افغانستان و طالبان، می‌تواند سرانجام منجر به ایجاد نمایندگی این گروه در کابل شود.
اما سابقه‌ی نزاع در این کشور، آینده‌ی باثباتی از تقسیم قدرت را پیش‌بینی نمی‌کند و برخی از کارشناسان، چشم‌اندازِ تکرار آشفتگی‌های دهه‌ی ۹۰ میلادی را می‌بینند، جایی که خروج شوروی سابق باعث ایجاد خلاء قدرت و روی کار آمدن طالبان شد. آن‌ها می‌گویند که این احتمال، می‌تواند باعث شود تا قدرت‌های منطقه‌ مانند هند و ایران، با پول و اسلحه از گروه‌های مورد علاقه‌ی شان پشتیبانی کنند.
کارتر مالکاسیان، مشاور پیشین پنتاگون که دو سال را در ولایت هلمند به عنوان افسر سیاسی وزارت خارجه سپری کرد، گفت: «اگر طالبان بخواهند به طور کامل بر افغانستان تسلط پیدا کنند، با مقاومت روبه‌رو خواهند شد. این کار می‌تواند جنگ داخلی را تشدید و پای دیگر بازیگران منطقه را به این کشور باز کند.»
شاید احتمال این که پاکستان در جبهه‌ی غربی‌اش، درگیر یک جنگ داخلی طولانی و پرهزینه شود، کافی باشد تا رهبران نظامی و ملکی در پاکستان را در استفاده از یک دست پنهان برای نفوذ بر سیاست یک کشور جنگ‌زده، وادار به رفتار محتاطانه‌تری کند.
آقای حقانی می‌گوید که ممکن است هدف[پاکستان]، «ادامه‌ی داشتن طالبان به عنوان نایبان جنگی باشد و در عین حال، سعی کنند تا غریزه‌های وحشیانه‌ی این گروه را در کنترل خود داشته باشند.»