بدون افغانستان، پاکستان و امریکا باید به دنبال مبنای جدیدی برای روابط شان باشند

مهدی غلامی
بدون افغانستان، پاکستان و امریکا باید به دنبال مبنای جدیدی برای روابط شان باشند

نویسنده: دنیل اف. روند-هیل

مترجم: مهدی غلامی

از چهل سال به این سو، روابط ایالات متحده و پاکستان در محور افغانستان چرخیده است. گر چه هنوز مشخص نیست که چگونه و چه زمانی روابط ایالات متحده با افغانستان تغییر می‌یابد؛ اما امریکا رد پای خود در افغانستان را کم‌تر می‌کند و حضور متفاوت‌تری در آینده خواهد داشت. مهم است پاکستان بداند که اگر طالبان «پیروز» شوند، ایالات متحده این کشور را مسؤول آن می‌داند.
تمام قربانی‌های ارتش پاکستان در جنگ علیه تروریزم و نگرانی‌های امنیتی‌اش در منطقه، کاملا فراموش می‌شود. پاکستان در کنار مهاجران کنونی، با موج میلیونی جدیدی از مهاجران روبه‌رو می‌شود و جامعه‌ی جهانی توجه زیادی به این مسأله نخواهد کرد. پس باید تأکید کنیم که پاکستان باید روی این که دیگر چه کاری می‌تواند بکند تا خلیل‌زاد در کشاندن افغان‌ها به میز مذاکره موفق شود، به طور جدی فکر کند. پاکستان باید مطمئن شود که نتیجه‌ی مذاکرات، یک امارت اسلامی به رهبری طالبان نیست و هیچ دولت جدیدی در افغانستان توسط گروه‌هایی که هنوز هم لانه در پاکستان دارند، تضعیف نمی‌شود.
با چنین اوصاف، امریکا در خارج از افغانستان و در پاکستان منافع زیادی دارد و باید رابطه‌ی مستقلی با پاکستان داشته باشد؛ نه این که این رابطه، یکی از مشتقات روابط مان با کشورهای دیگر باشد.
به لحاظ جمعیتی، پاکستان پنجمین کشور پرجمعیت دنیا است و قرار است تا ده سال دیگر، جمعیت این کشور به ۲۴۵ میلیون نفر برسد. این کشور هم‌چنان بالاترین درصدی جوانان را در جهان دارد. اگر انرژی آن‌ها در مسیر درستی قرار بگیرد، این جوانان می‌توانند یک سود جمعیتی باشند؛ اما اگر انرژی شان به درستی مسیردهی نشود، این موضوع مانند یک بمب‌ ساعتی خواهد بود.
جمعیت پاکستان هم‌تراز با جمعیت حکومت‌های مردم‌سالار دیگر مانند برازیل، اندونزیا و نایجریا است و ایالات متحده با هر کدام از این حکومت‌های مردم‌سالار، روابط امنیتی، اقتصادی، مردمی، فن‌آوری، آموزشی و ابتکاری دارد. ما باید رابطه‌ای به همان اندازه گسترده و عمیق با پاکستان داشته باشیم.
هر چند انتقادهای درستی در مورد پاکستان در ایالات متحده وجود دارد؛ اما باید تعامل کامل‌تری با این کشور داشته باشیم. یک تعامل گسترده‌تر و جامع‌تر، احتمالا پاکستان را ملزم خواهد کرد تا دید جامع‌تری نسبت به نقشی که در این جهان دارد، داشته باشد؛ نقشی که اگر از آیینه‌ی هند به آن نگاه کنیم، کم‌تر به چشم می‌خورد. پاکستان تمرکز نامتناسبی بر ارتش و موضوعات دفاعی‌اش دارد. این کشور ۴ درصد از تولید ناخالص داخلی‌اش در سال ۲۰۱۸ را صرف ارتش کرد و برعکس، در سال ۲۰۱۷ تنها ۲٫۹ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را به آموزش اختصاص داده بود.
پتانسیل پاکستان
پاکستان به لحاظ کشاورزی، می‌تواند یک آرجانتین یا اوکراین دیگر باشد. کشاورزی ۲۰ درصد تولید ناخالص داخلی این کشور را تشکیل می‌دهد و ۴۳ درصد از نیروی کار پاکستان متشکل از افرادی است که در بخش کشاورزی کار می‌کنند. کشاورزی نقش بسیار مهمی نیز در صادرات این کشور داشته و ۸۰ درصد آن را تشکیل می‌دهد؛ اما سهم محصولات کشاورزی، تنها ۲۹-۵۲ درصد از تمام تولیدات این کشور است و با استفاده‌ی گسترده‌تر از تخم‌های اصلاح‌ شده و تکنیک‌های کشاورزی، می‌تواند بیشتر شود.
پاکستان پتانسیل خوبی برای گردش‌گری نیز دارد. این کشور به داشتن بناهای باستانی، تاریخی و مذهبیِ قابل توجه مانند مسجد مَدشاهی، مسجد جامع [لاهور] معروف است. این کشور زیبایی طبیعی عظیمی مانند دره‌ی «هونزه» و پارک ملی «دیوسایی» دارد. با این حال، پاکستان در امر سفر، یکی از کشورهای ضعیف در آسیای جنوبی است. در سال ۲۰۱۷، نزدیک به ۱٫۷ میلیون نفر از پاکستان بازدید کردند، در حالی که این رقم برای سریلانکا ۲٫۳ میلیون و ۴٫۲ میلیون نفر برای اردن بود. معرفی برنامه‌ی روادید الکترونیکی آغاز فوق‌العاده‌ای در باز کردن درهای گردش‌گری بود؛ اما کارهای بیشتری باید صورت بگیرد.
پاکستان پتانسیل خوبی در انرژی آبی دارد؛ اما تنها یک دهم از پتانسیل ۶۰٫۰۰۰ مگاواتی‌اش را توسعه داده است. اگر از این منبع به خوبی استفاده می‌شد، می‌توانست نقش بزرگی در حل مشکل کم‌بود برق در پاکستان و سطح منطقه داشته باشد.
یک رابطه‌ی دوباره شکل‌دهی شده با پاکستان چطور به نظر خواهد رسید؟
از طرف ایالات متحده، یک رابطه‌ی دوباره شکل‌دهی شده نیازمند مجموعه‌ی بزرگ‌تر و گسترده‌تری از سهام‌داران منطقه‌ای است. در این صورت، پاکستان را به چشم مشکلی که باید حل شود، نخواهیم دید، بلکه این کشور یک فرصت و یک ببر اقتصادی در آسیای جنوبی خواهد بود.
اکثر اعضای کنگره که در پاکستان منفعتی داشتند – به ویژه خارج از روابط نظامی – سیاست را رها کرده اند؛ بنا بر این، ایتلاف جدیدی در کنگره باید شکل بگیرد. این رابطه [پاکستان و ایالات متحده] با ناامیدی‌ها، اتهام‌ها، ترس و بی‌اعتمادی مسموم شده است.
آموزش نیز در دوباره شکل‌دادن این رابطه بسیار مهم است. برنامه‌های تبادله‌ی دانش‌آموزان در بهبود روابط میان دو کشور مفید است. سال ۲۰۱۶، آخرین سالی که از آن آمار داریم، شمار دانش‌آموزان پاکستانی که در ایالات متحده درس می‌خواندند، ۸٫۵ درصد رشد کرد که معادل به ۱۱٫۰۰۰ دانش‌آموز پاکستانی بود. این رقم نصف ۲۲٫۰۰۰ دانش‌آموزی است که در چین درس می‌خوانند.
ایالات متحده باید در برنامه‌ی کمک‌های خارجی‌اش تجدید نظر کرده و از پاکستان در رسیدن به پتانسیل کاملش پشتیبانی کند. از گفت‌وگوهای غیررسمی اخیر، می‌توان چنین نتیجه گرفت که «شرکت سرمایه‌گذاری خصوصی در خارج» و اکنون «شرکت مالی توسعه‌ی بین‌المللی ایالات متحده» و بانک صادرات و واردات ایالات متحده، سال‌ها است مأموریتی در پاکستان نداشته اند. این اوضاع باید تغییر کند. کمک‌های خارجی مان با درنظرداشت چالش‌ها، کاهش قابل ملاحظه‌ای داشته و پایین‌تر از سطحی است که به آن نیاز داریم. ایجاد یک رابطه‌ی جدید ممکن است تا یک دهه طول بکشد؛ اما باید از همین اکنون دست به کار شد. در سال‌های اخیر، ایالات متحده رابطه‌ی بیش از حد نظامی‌ای با پاکستان داشته است. بیشتر کسانی که اطلاعات خوبی در مورد پاکستان دارند، در جامعه‌ی اطلاعاتی یا ارتش کار می‌کنند. با این اوصاف، ایالات متحده باید آموزش‌های نظامی مان با ارتش پاکستان را افزایش دهد. ارتش پاکستان دیگر علاقه‌ای به کودتا ندارد. ما از دخالت دادن ارتش مان در پاکستان سود زیادی می‌بریم؛ کشوری که قطعات نظامی و آموزش‌های امریکا را تحسین می‌کند. با این حال نیاز به حفظ توازن نیز داریم. از دهه‌ی ۹۰ تا سال ۲۰۰۱، یک نسل از ارتشی‌های پاکستانی و امریکایی، به دلیل روابط ضعیف [دو کشور]، نتوانستند روابط قوی‌ای ایجاد کنند و این نه به سود پاکستان بود و نه به سود ایالات متحده.
خبر خوب این است که پس از یک وقفه‌ی کوتاه، جا برای افسران جوان ارتش پاکستان در آموزش‌های نظامی و بین‌المللی خالی خواهد شد. گر چه رابطه‌ی ما با پاکستان بیش از حد نظامی است؛ اما ایالات متحده باید آموزش‌های نظامی را بیشتر کند. شکل‌دهی مجدد روابط ایالات متحده و پاکستان شبیه یک جاده‌ی دوطرفه است و ایالات متحده باید آن طرف جاده که مربوطش می‌شود را پاک نگه داشته و کمک‌هایش را ادامه دهد.
بیست سال پیش، کلمبیا و اندونزیا، برندهای نامطلوبی از کشورها بودند و سرمایه‌گذاران و گردش‌گران، نگاه دیگری به این دو کشور داشتند. کاملا ممکن است که پاکستان طی یک دهه، برند مثبتی باشد. دولت نسبتا جدید پاکستان اراده‌ی سیاسی دارد تا تغییرات مثبتی پدید آورد و از گروه‌های افراطیِ خشن و فساد که برچسب بسیاری از دولت‌های پیشین [پاکستان] بود فاصله بگیرد.