نویسنده: نانسی لیند بُرگ
مترجم: مهدی غلامی
باید دید، کشته شدن قاسم سلیمانی، فرماندهی ایرانی توسط حملهی پهپادی ایالات متحده، چه پیامدهای منفیای در درازمدت خواهد داشت. به نظر میرسد دستکم فعلا از پرتگاه جنگ میان ایران و ایالات متحده، برگشته ایم؛ زیرا هر دو کشور از هزینههای بلندِ رفتن در این مسیر آگاه اند. به هر حال با ادامهی این وضعیت تنشزا، خطر مجزاتر از همه این است که عراق و افغانستان، دو کشور شکننده در دو سمت ایران، تلفات جانبی آن خواهند شد، دستآوردهای به سختی کسبشدهی شان از دست میرود و دو جنگی که تا اکنون هم طولانی بوده است، بیشتر طول خواهد کشید.
مشخصا عراق و افغانستان در برابر پیامدهای منفی تنشهای مداوم و جنگ بالقوه، آسیبپذیر اند. هر دو کشور با احتیاط زیادی سر از جنگهای طولانی شان درآورده اند، سربازان امریکایی در هر دو کشور حضور داشته و هر دو شکافهای اجتماعی عمیق و قابل استفادهای دارند. هر دو کشور باید با در نظرداشت پیچیدگیهای دشوار، در اتحاد شان با ایالات متحده و روابط شان با ایران که یک همسایهی همیشگی است و روابط اقتصادی و اغلب رفتار یغماگرانهای داشته، توازن ایجاد کنند.
در عراق، پیشرفت متوقفشدهی ایتلاف جهانی برای شکست داعش، میتواند خیلی زود منجر به ظهور دوباره و مرگبار آن شود؛ به ویژه اگر نیروهای امریکایی از عراق بروند. زمانی که بهار گذشته در عراق بودم، میشنیدم که دهها مقام دولتی و رهبران جامعهی مدنی چه در بغداد و چه در اربیل -منطقهی کُردنشین عراق-، نگرانیهای عمیق شان را ابراز کردند و معتقد بودند که داعش، گر چه قلمروش را از دست داده؛ اما فاصلهی زیادی با شکست دارد. افرادی از این گروه شورشی در روستاها و محلات مجاور به حملات و تهدیدهای شان علیه جوامع ادامه میدهند.
رهبران در سراسر عراق، به طور قاطعانه گفتند که دخالت دوامدار ایالات متحده در پس زدن داعش بسیار مهم بوده است. با این حال، تنها چند روز پس از کشته شدن سلیمانی، فرماندهی امریکا در عراق اعلام کرد که ایتلاف جهانی برای شکست داعش، فعالیتهایش را متوقف کرده است. برنامههای خروج هنوز هم مبهم است و این مسأله، عراق را در برابر برگشت داعش آسیبپذیرتر خواهد کرد.
برای شکست کامل داعش، در قدم اول عراقیها باید در مورد این که چه شرایطی باعث ریشه گرفتن این سازمان شورشی شد، بحث کنند؛ شرایطی مانند حذف گروههای مشخص، کمبود خدمات ابتدایی، فساد، ضرورت به عدالت و آشتی و کمبود اعتماد که ریشههای عمیقی دارد. دهها هزار شهروند عراقی، روزهای اخیر سال ۲۰۱۹ را صرف بیرون آمدن به خیابانها کردند و از دولت خواستند به طور فوری به این مشکلات رسیدگی کند و مهمتر این که خواستار کاهش نفوذ ایران شدند. نه تنها صدای عراقیها در این بحران کنونی شنیده نمیشود، بلکه ایران نیز با استفاده از این وضعیت، تلاش میکند جای پای قویتری در عراق پیدا کند و بر انتخاب نخستوزیر جدید، نفوذ داشته باشد.
در آن طرف دیگر ایران، افغانستان نیز در معرض عوظهور شدن در جنگ ویرانگر نیابتی ایران و امریکا است؛ آن هم زمانی که مذاکرات شکنندهی صلح میان ایالات متحده و طالبان از سر گرفته شده است. ایران میتواند از روابط طولانیاش با فرماندهان جنگی طالبان در ولایتهای جنوب-غربی به سود خودش استفاده کند یا این که با بسیج کردن ملیشههای افغان که در ایران زندگی میکنند، منافع و پرسونل ایالات متحده را هدف قرار دهد. گروههای تروریستی میتوانند خیلی راحت و با استفاده از فرصت، شبکههای شان را گسترش دهند و یک بار دیگر از افغانستان به عنوان پناهگاه امن برای انجام حملات و بیثباتتر کردن منطقه استفاده کنند.
یک تهدید قابل توجه از سوی ایران یا فعالیتهای جدید تروریستی، میتواند نیاز برای حضور سربازان امریکایی در افغانستان را افزایش دهد؛ حرکتی که به طور قطع پایان توافقنامهی بالقوهی صلح میان ایالات متحده و طالبان خواهد بود.
هر دو کشور روابط فرهنگی و اقتصادی با ایران دارند و در برابر اِعمال نفوذ ایران آسیبپذیر اند. چندین دهه است که ایران میزبان میلیونها مهاجر افغانستانی است. یکی از رهبران زن از کابل که به دلایل امنیتی از افشای نامش خودداری میکنم، به من گفت که ایران آنها را بهتر از ایالات متحده درک میکند، «آنها میدانند چطور از نقطهضعفهای مان استفاده کنند.
آنها میدانند چطور ما را بسیج کنند. باید انتظار داشته باشیم که ایران در افغانستان بسیار فعال شود؛ باید آماده باشیم.»حتا پیش از بحران کنونی، هر دو جناح در کنگره خواستار برگشتن سربازان و کاهش حضور امریکا در این دو «جنگ بیپایان» شدند؛ اما اکنون وقت آن نیست که چه به لحاظ نظامی، دیپلماتیکی یا تلاشهای توسعهای، از عراق و افغانستان خارج شویم. خروج شتابناک نیروهای امریکایی از عراق، زمینه را برای برگشت داعش در این کشور به مانند ظهور این گروه در سال ۲۰۱۱ فراهم میکند. دیدگاه سیاسی عراق بر ماندن یا رفتن ارتش امریکا از این کشور دچار دودستگی شده است. پارلمان عراق اخیرا رأی به خروج نیروها داد؛ اما سنیها و کردها از اشتراک در آن رأیگیری خودداری کردند. اکنون زمان دیپلماسی ماهرانهی ایالات متحده است تا مطمئن شویم سربازان مان میمانند.
در افغانستان، ایالات متحده باید سرعت تلاشهایش در ممکن ساختن یک صلح پایدار را بیشتر کند. به جای خروج یکطرفهی سربازان که میتواند دولتی که بسیار شکننده است را بیثباتتر کند، خروج مسؤولانهی نیروهای امریکایی که مبنی بر یک توافق صلح باشد، صدای مردم افغانستان برای صلح را خواهد شنید و از منافع ایالات متحده حفاظت خواهد کرد.
نه عراق و نه افغانستان، هیچ کدام نمیخواهند سربازی در جنگ ایران و امریکا باشند. ایالات متحده میتواند همچنان از تلاشهای محلی صلح در عراق و افغانستان حمایت کند؛ به ویژه اکنون که شهروندان شان خواستار دولتهای مسؤولیتپذیرتری استند. واشنگتن باید تلاشهای دیپلماتیکش را بیشتر کند تا در کنار مسائل مربوط به جنگ ایران، اهمیت متحد بودن با ایالات متحده را به هر دو کشور اطمینان دهد.
ایالات متحده نباید دچار وسوسهی ترک منطقه شود. امریکا برای این که واقعا به این «جنگهای بیپایان» خاتمه دهد، باید در برابر بیثباتی درازمدت منطقهای اقدام کرده و از دستآوردهای مهم در افغانستان و عراق حفاظت کند.