افغانستان و جاپان یک قهرمان را از دست دادند

مهدی غلامی
افغانستان و جاپان یک قهرمان را از دست دادند

نوشته شده در: جابان تایمز

مترجم: مهدی غلامی

قتل تتسو ناکامورا در این هفته، هم برای افغانستان و هم برای جاپان تراژیدی بزرگی بود. تعهد پرشور ناکامورا برای کمک به مردم افغانستان نه تنها احترام عظیمی برایش کسب کرده بود، بلکه همه با او دوست و صمیمی بودند. آن تعهد او را به هدفی برای نیروهای بیگانه‌هراس و مرتجع تبدیل کرد که محرومیت و بی‌ثباتی را ترجیح می‌دهند. آن‌ها تنها در همان وضعیت محرومیت و بی‌ثباتی است که می‌توانند رشد کنند. آنانی که از کار ناکامورا حمایت می‌کنند و آن را قدر می‌دانند، نباید از این عمل وحشت‌ناک بترسند و دل زده شوند، بلکه باید با کمک‌های مداوم به نیازمندان در سراسر دنیا، زحمات و یاد او را زنده نگه داشت و از آن به افتخار یاد کرد.

اولین سفر ناکامورا به افغانستان در دهه‌ی ۷۰ میلادی رقم خورد. علاقه به حشرات و خواستش برای بالا رفتن از کوه‌های افغانستان، او را به سوی این کشور کشاند و خیلی زود علاقه‌ی خاصی به افغانستان پیدا کرد. ناکامورا پس از پایان آموزش‌های پزشکی‌اش، در دهه‌ی ۸۰ به پشاور در پاکستان برگشت تا برای کمک به مهاجرانی که از جنگ افغانستان فرار می‌کردند، در کلینیک‌ها کار کند.

ناکامورا فعالیت‌های پزشکی‌اش را به شرق افغانستان گسترش داد و دریافت که خشک‌سالی و آب ناپاک، تهدید بزرگ‌تری نسبت به بیماری‌ها است. نخست شروع به کندن چاه کرد – مجموعاً ۱۶۰۰ چاه – سپس به تکنیک‌های سنتیِ جاپان برای آب‌یاری رو آورد که نیاز زیادی به فن‌آوری نداشت. سرانجام، تلاش‌های او منجر به ایجاد شبکه‌ای از کانال‌ها شد که آن منطقه‌ی یک میلیون نفری را دگرگون کرد. ناکامورا توانسته بود ۲۴۳۰۰ هکتار بیابان را تبدیل به جنگل و زمین‌های حاصل‌خیز گندم کند.

زحماتش، او را به طور گسترده‌ای مشهور کرده بود. در سال ۲۰۰۳، برنده‌ی جایزه‌ی «رامون مگسایسای» شد، جایزه‌ای برای «بزرگی روح و رهبری متحول‌کننده در آسیا». به این جایزه اغلب جایزه‌ی صلح نوبل آسیا هم می‌گویند. او به دلیل «تعهد پرشور برای کاهش دردِ جنگ، بیماری و مصیبت در میان مهاجران و مردم فقیر دو طرف مرز افغانستان و پاکستان که در کوه‌ها زندگی می‌کردند» آن جایزه را گرفته بود. در سال ۲۰۱۳، شهری که ناکامورا در آن به دنیا آمده بود، به دلیل «ترویج و درک فرهنگ‌های منحصر به فردِ آسیا» جایزه‌ی فاکوئوکو را به او داد.

در اوایل امسال، اشرف‌غنی، رییس‌جمهور افغانستان، به دلیل خدمات ناکامورا، شهروندی افتخاری کشور را به او اهدا کرد. پس از مرگ ناکامورا، غنی مراتب تسلیت عمیق خویش را بیان کرد و سخن‌گویش قتل او را «عمل زشت و حمله‌ی بزدلانه‌ بر یکی از بزرگ‌ترین دوستان افغانستان» دانست. روستانشینان و رهبران، کار ناکامورا را مورد ستایش قرار دادند و از مرگ او غم‌گین بودند. صدها صفحه‌ در شبکه‌های اجتماعی عکس‌هایی از او را نشر و ترورش را محکوم کردند.

شینزو آبه، نخست‌وزیر جاپان گفت که ناکامورا «کمک عظیمی» به افغانستان کرده و زندگی‌اش را به خطر انداخت تا کمک‌های گوناگونی به مردم کند. سخن‌گوی دبیر کل سازمان ملل متحد این ترور را «یک عمل خشونت‌آمیزِ بی‌معنی در برابر مردی که بیشتر عمرش را صرف کمک به مردم آسیب‌پذیر افغانستان کرد» دانست.

ناکامورا به خوبی از خطرات کارش آگاه بود. گروهی از شورشیان در سال ۲۰۰۸، یکی از همکارانش را ربود و به قتل رساند؛ اما ناکامورا نترسید. در ماه‌های اخیر، با قوی‌تر شدن طالبان، بی‌ثباتی در افغانستان بیشتر شده بود. گفته می‌شود که اکنون این گروه بیش از نیمی از کشور را در کنترل دارد و هر روز دست به حمله می‌زند. طالبان دست داشتن در قتل ناکامورا و چهار محافظش را رد کرده اند. هیچ گروه دیگری هم مسؤولیت حمله را بر عهده نگرفته است. به نظر می‌رسد که این یک حمله‌ی تصادفی نه، بلکه یک حمله‌ی از پیش برنامه‌ریزی شده بوده است.

کارمندان مؤسسه‌های کمک‌کننده بسیار آسیب‌پذیرند. در اواخر نوامبر و در یک حمله‌ با نارنجک در کابل، یکی از کارمندان ملل متحد کشته و چهار افغان به شمول دو کارمند دیگر ملل متحد زخمی شدند. تمام این حملات بخشی از یک روند اخلال‌گر است. گزارشی از سازمان ملل نشان داد که بیشتر از هر ربع دیگر سال در دهه‌ی گذشته، طی سه ماه پیش بیشترین افراد غیرنظامی کشته و زخمی شده اند. در سال جاری ۸۰۰۰ فرد ملکی کشته و زحمی شده اند. مقصر بیشتر این حملات شورشیان شناخته می‌شوند؛ اما برخی از فعالیت‌های دولت افغانستان و نیروهای ائتلاف هم منجر به کشته شدن افراد غیرنظامی شده است.

به دلیل سیاست جاپان که در برابر باز کردن مرزهایش به روی مهاجران مقاومت می‌کند، تعهد ناکامورا در نقطه‌ی مقابل مردمی قرار دارد که در قبال اتفاقات فرامرزی شان بی‌تفاوت استند. هرچند ناکامورا در جامعه‌ی رو به پیشرفت افغانستان مشهور بود؛ اما در سطح گسترده‌تر، گمنام باقی ماند. اکنون بر ماست که زحمات و خاطره‌اش را زنده نگه داریم.