۲۲ روز پس از آن که دولت افغانستان از کشتهشدن ابومحسن المصری -فرد شماره دوم و فرماندهی ارشد شبکهی القاعده در شبهقارهی هند- در ولایت غزنی خبر داد، روزنامهی نیویارک تایمز، گزارش داد که نیروهای اطلاعاتی اسراییل، ابومحمد المصری، فرد شماره دوم القاعده را در تهران کشته اند.
این روزنامهی امریکایی به نقل از چهار مقام امنیتی و اطلاعاتی امریکا، نوشته است که عبداللهمحمد عبدالله ملقب به ابومحمد المصری و دختر او مریم، همسر حمزه بنلادن، پسر اسامه بنلادن، بنیانگذار و رهبر پیشین القاعده در نتیجهی شلیک تفنگداران وابسته به اسراییل کشته شدند.
در این گزارش آمده است: «هنوز معلوم نیست، نهادهای امنیتی و اطلاعاتی امریکا در جریان عملیات کشتهشدن او نقش داشتند یا خیر؛ اما سالها المصری را در ایران زیر نظر داشته اند.»
هرچند ابومحمد المصری، در ۱۸ اسد سال روان خورشیدی کشته شده؛ اما اسراییل به تازگی خبر کشتهشدن او را در ایران تایید کرده است.
بر اساس معلومات رسانههای خارجی، فرد شماره دوم القاعده در ۲۰۰۳ از سوی نیروهای ایرانی بازداشت شده بود؛ اما ۵ سال پیش (۲۰۱۵ م) دوباره آزاد شد و در یکی از بهترین ساحات ایران -منطقهی پاسداران در تهران- اسکان داده شده بود.
با این حال اما سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارت خارجهی ایران، این خبر را رد کرده و آن را سناریوپردازی مقامهای امریکایی میگوید. آقای خطیبزاده گفته است: «واشنگتن و تلآویو هر از گاهی برای شانهخالیکردن از مسوولیت اقدامات جنایتبار این گروه و دیگر گروههای تروریستی در منطقه، تلاش میکنند با دروغپردازی و درز اطلاعات ساختگی به رسانهها، ایران را مرتبط با چنین گروههایی به تصویر بکشند.»
این نخستین باری است که ایران به حمایت از شبکهی القاعده متهم شده است؛ پیش از این اما بارها مقامهای امریکایی گفته بودند که این کشور با گروه طالبان، شبکهی حقانی و گروه ملا دادالله رابطهی نزدیک دارد. حال اگر ثابت شود که واقعا ایران سالها فرد شماره دوم القاعده را در خود جا داده است؛ این مساله میتواند خطرهایی را برای افغانستان نیز داشته باشد.
با توجه به این که شبکهی القاعده از خطرناکترین شبکههای تروریستی در منطقه، به ویژه افغانستان است، انتظار میرود جنگ و خشونتها همچنان در این کشور ادامه داشته باشد و صلح تحقق پیدا نکند.
در ماه جدی سال گذشته، مایک پومپیو، وزیر خارجهی امریکا گفته بود که تلاشهای مداوم ایران برای حمایت از گروههای شبهنظامی در منطقه، سبب تضعیف روند صلح افغانستان شده و میشود.
با توجه به این که بارها ثابت شده است، ایران با طالبان رابطهی نزدیک دارد و این گروه را حمایت مالی و تسلیحاتی میکند؛ حال با استناد به این که فرد شماره دوم القاعده سالها در ایران حضور داشته و از انظار عمومی به دور نگه داشته شده، گفته میتوانیم که ایران نه تنها که از گروه طالبان حمایت میکند؛ بلکه حامیان این گروه را نیز تحت پوشش دارد.
این درحالی است که شبکهی خبری سیانان، گزارشی را در ماه اسد امسال، نشر کرده که نشان میدهد؛ ایران برای کشتن سربازان امریکایی و ائتلاف در افغانستان، به یک جناح از طالبان پول داده است که در نتیجه، منجر به شش حمله از جمله بمگذاری انتحاری سال گذشته در نزدیکی پایگاه هوایی ایالات متحده در بگرام شده است.
در این گزارش آمده بود که ایران برای حمله به بگرام در ۱۱ دسامبر، که موجب کشتهشدن دو غیرنظامی و زخمیشدن بیش از ۷۰ نفر دیگر از جمله دو امریکایی شد، به شبکهی حقانی پاداش داده است.
در همین حال، شماری از آگاهان سیاسی میگویند که در شرایط امروزی، گروههای افراطی و بنیادگرا به سلاح و ابزار کشورها مبدل شده که از آنها در جهت تامین منافع شان استفاده میکنند.
جعفر مهدوی، عضو پیشین مجلس نمایندگان میگوید: «هرچند مسالهی کشتهشدن فرد شماره دوم القاعده در ایران نیاز به تحقیق بیشتر دارد؛ اما به صورت کلی، اگر چنین موضوع واقعیت داشته باشد، نشاندهندهی این است که گروههای افراطی و بنیادگرا، امروز به سلاح و ابزار همهی کشورهایی مبدل شده که از آنها استفاده میکنند. اگر ثابت شود که ایران واقعا در این قضیه دست داشته، پس محکوم است.»
آقای مهدوی در صحبت با روزنامهی صبح کابل، تاکید کرد که در برابر استفادهی ابزاری کشورها از گروههای شبهنظامی، باید میثاق بینالمللیای امضا شود، تا اینگونه دست کشورها از حمایت گروههای تروریستی کوتاه شده و جلو فعالیتهای شان گرفته شود.
از سویی هم، شماری دیگر از آگاهان سیاسی میگویند که خبر کشتهشدن فرد شماره دوم القاعده در ایران، ممکن است که ابزار تبلیغاتی امریکا باشد. رحمتالله بیژنپور، استاد روابط بینالملل، به روزنامهی صبح کابل میگوید که رویکرد مذهبی-سیاسی ایران نشان میدهد که این کشور، سازوکار مناسب با القاعده ندارد و در صورتی که این مساله ثابت شود، شاید جزو برنامههای استخباراتیای باشد که ممکن است از سوی سازمان استخباراتی ایران، بدون اطلاع دولت انجام شده باشد.
آقای بیژنپور میگوید: «به آن صورت که رابطهی پاکستان با القاعده درهمتنیده است، چنین چیزی در مورد ایران صحت ندارد. بازی کلانی در پاکستان انجام شد؛ پاکستان میزبان این بازی بود و به نحوی تا حال هم از این مساله سود میبرد؛ اما ایران با القاعده، چندان رابطهی نزدیکی ندارد و رابطهی دو طرف توجیهپذیر نیست.»
ایران در تلاش تضعیف صلح افغانستان
حکومت افغانستان بارها اعلام کرده است که افزایش خشونتها از سوی طالبان و رابطهی نزدیک این گروه با شبکهی القاعده، از مهمترین دلیلهایی است که مانع آمدن صلح در افغانستان شده است.
رییسجمهور غنی، که روز سهشنبه (۲۰ عقرب)، در نشست آنلاین سران سازمان همکاریهای شانگهای سخن میزد، گفت که روابط نزدیک میان شبکههای تروریستی بینالمللی، سبب شده تا تامین صلح در افغانستان با چالش روبهرو شود.
آقای غنی گفت: «ما در درون موج پنجم از تروریزم بینالمللی زندگی میکنیم و میمیریم که در آن شبکههای تروریستی و سازمانهای جرمی بینالمللی، با هم ارتباط تنگاتنگ دارند.»
حال به باور آگاهان، حمایت ایران از طالبان در منطقه، میتواند دو پیامد منفی را به بار بیاورد؛ نخست این که صلح افغانستان به نتیجه نمیرسد و در حالت دوم؛ با ادامهی این وضعیت، افغانستان بار دیگر به جولانگاه گروههای تروریستی از جمله طالبان و القاعده مبدل میشود.
جعفر مهدوی در این مورد میگوید: «فعلن که موضع ایران حمایت از پروسهی صلح افغانستان است و این موضع ارزشمند است؛ اما قطعا، دولت ایران احساس میکند که از روند صلحی که در قطر جریان دارد، به حاشیه قرار گرفته و به نحوی میخواهد خود را در این معادله دخیل بسازد.»
به گفتهی آقای مهدوی، ایران به هر نحوی که شده، تلاش میکند تا روند صلح افغانستان را سپوتاژ کرده و یا مشکل جدیای در برابر آن ایجاد بکند.