قاسم سلیمانی، فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران ایران و شماری از فرماندهان ارشد گروه حشدالشعبی عراق، صبح روز جمعه (۱۳ جدی) در حملهی بالگردهای امریکایی در میدان هوایی بغداد پایتخت عراق کشته شدند. وزارت دفاع امریکا تأیید کرده که قاسم سلیمانی کشته شده و دستور حمله به او را «دونالدترامپ» رییسجمهوری امریکا، صادر کرده است. در این حمله، ابومهدی المهندس، معاون رهبر حشدالشعبی و مدیر روابط عمومی این گروه نیز کشته شدند. این گروه شبهنظامی شیعه در عراق است که به شدت از سوی دولت ایران حمایت میشود.
از سویی هم، دولت ایران با تأیید کشته شدن سلیمانی، هشدار داده است که «انتقام سختی» در انتظار جنایتکارانی است که دست به چنین اقدامی زده اند. علی خامنهای، رهبر ایران، گفته که کار او و راه او (قاسم سلیمانی) متوقف و بسته نخواهد ماند. در عین حال، محسن رضایی، یکی از فرماندهان پیشین سپاه پاسداران ایران و دبیر کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران نیز هشدار داده که انتقام سختی علیه امریکا در راه است. جواد ظریف، وزیرخارجهی ایران، در واکنش به کشته شدن قاسم سلیمانی در توئیتر خود، آن را «تروریزم بینالمللی» دانسته و تأکید کرده که واشنگتن مسؤول پیامدهای این رویداد است.
پس از کشته شدن سلیمانی، معاون سپاه پاسداران ایران میگوید که کشته شدن سلیمانی نه تنها مربوط به دولت ایران است، بلکه به کشورهای اسلامی ارتباط دارد. او خیلی واضح از جوانان افغانی و پاکستانی سخن میزند که در شرایط کنونی، آنها با همهی قوا در صحنه حاضر به شهادت استند.
قاسم سلیمانی کی بود؟
سلیمانی ۵۹ساله، فرماندهی نظامی و سیاستمدار ایرانی بود. او به عنوان فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران فعالیت میکرد و در سال ۱۳۸۹ دولت ایران درجهی «سرلشکری» را به او اعطا کرد. فعالیتهای هوشمندانهی سلیمانی باعث شد که علی خامنهای، رهبر ایران، او را شهید زنده خطاب کند. فرماندهی سایه، جنرال بینالمللی، شبح فرمانده، فرماندهی مرموز، کابوس دشمن، مالک اشترزمان، جنرال حاج قاسم و لقبهای دیگری به او داده شده و همهی این لقبها نشان میدهد که او از شهرت داخلی در ایران و در سطح جهان برخوردار است.
قاسم سلیمانی در تقویت و قدرتمندسازی گروههای اسلامی در خاورمیانه و حتا بخشهایی از افریقا نقش برجستهای را ایفا کرد. او نقش مهمی را در قدرت نظامی حزبالله لبنان، شکست اسرائیل از جنوب لبنان، جنگ افغانستان، شکلدهی به فضای سیاسی عراق پس از سرنگونی دولت صدامحسین، تغییر روند وضعیت جنگی در سوریه و مبارزه با داعش در عراق را داشته است. هرچند، سلیمانی تلاش میکرد که از حضور علنی در نشستهای عمومی پرهیز کند؛ اما در دو سال اخیر، به دلیل دستآوردها و طرحهای بینظیر او، دولت ایران تصاویر متعددی از او نشر و چهرهی او را به رقبای منطقهای و جهانی خود معرفی کرد.
روابط امریکا و ایران
ایران هویت ضد امریکایی دارد و این هویت تعریف و تبیین شده که غیرقابل بازگشت است تا از این تعریف منصرف شود و امریکا هم به این فهم پی برده که با ایران کنار نمیآید. چند سالی میشود که دو طرف در یک مسیر تصادم و یا هم شاخ به شاخ قرار گرفتند. در دو سال اخیر، دولت ایران به شدت مورد تحریم جهانی از سوی امریکا قرار داشت و این تحریم بیش از هر زمانی روابط دو کشور را تیره و تار کرد؛ حتا حرف و حدیثی از جنگ نظامی رودرروی ایران و امریکا به میان میآمد. با این که تهران تلاشهای فراگیری را انجام داد؛ اما میزان تحریمها فروکش نکرد. در جهت حسن نیت و آغاز مذاکره میان ایران و امریکا، در ماه قوس سال جاری، دولت ایران و امریکا دو زندانی همدیگر را تبادله کردند. بعد از این تبادله، دونالدترامپ، رییسجمهور امریکا، اعلام کرد که طرفدار جنگ با دولت ایران نیست و ایران نیز، طرفدار و مشتاق صلح است. کشته شدن قاسم سلیمانی در واقع جهان را شوک داد و تصویری از جنگ و خشونتهای جدیدی را بین ایران و امریکا در منطقهی خاورمیانه و حوزهی خلیج فارس به ذهن جهان، خلق کرد. در عین حال، این حملهی امریکا، این موضوع را نیز یکطرفه کرد که دیگر گزینهی مذاکره با ایران در جهت تأمین صلح منطقهای، در کار نخواهد بود.
دو طرف حالا پیبرده اند که رویارویی نیابتی به جایی نمیرسد و راهبرد دو طرف به جایی کشانیده شد که قاسم سلیمانی کشته شود و ممکن است در آینده حوادث دیگری نیز اتفاق بیفتد. هرچند، دولت ایران قدرت واکنش بالمثل را ندارد؛ اما با استفاده از جنگ نیابتی و حملات تروریستی، منافع امریکا را در منطقه به ویژه در افغانستان مورد هدف قرار خواهد داد و به احتمال زیاد، دامنهی این حملات به داخل ایران کشیده میشود که دود آن به چشم ایرانیها فرو خواهد رفت.
با این که، دولت امریکا روشن نکرده که به چه دلیلی، بر فرماندهی نیروی سپاه پاسداران ایران حمله کرده؛ اما احتمال آن زیاد است که پاسخ واشنگتن در قبال حملهی عراقیها به سفارت امریکا در عراق بوده است. هفتهی گذشته، شمار زیادی از شهروندان عراقی به سفارت امریکا هجوم برده و آن را به آتش کشیدند که در پی آن، واشنگتن دیپلماتهای خود را از عراق بیرون کرد. پس از این حمله، کاخ سفید اعلام کرد که «انتقام» میگیرد. ایران از نفوذ گسترده در عراق برخوردار است؛ هم از مذهبیون شیعه در این کشور به شدت حمایت میکند و هم گروههای نیابتی ایرانی در عراق حضور دارند.
انتخابات ریاستجمهوری امریکا
برگزاری انتخابات ریاستجمهوری امریکا نزدیک است و در سیاستهای داخلی این کشور، آقای ترامپ به شدت تحت فشارهای رقیبان خود قرار دارد و تلاشها برای استیضاح ترامپ در کانگرس امریکا جریان دارد. گمان بر این میرود که ترامپ برای شکست مخالفان خود و خرید اعتبار عمومی در امریکا، دست به چنین اقدامی زده است؛ اما این اقدام امریکا هم با حمایتهای داخلی امریکا روبهرو شده و هم با مخالفتهایی؛ مخالفان ترامپ میگویند، او با سیاستهای نادرست، امپراتوری امریکا را در سطح جهان آسیب زده و در انزوا میکشاند و در عین حال، ترامپ با سیاستهای ناقص خود، امنیت ملی امریکا را با تهدید جهانی روبهرو میکند.
ترامپ قبل از این که به قدرت برسد و یا هم در جریان ریاستجمهوری خود، همواره مطرح کرد که در مورد ایران، هر اقدامی را که انجام دهد، علنی نمیکند. او، در صحبتهای خود روشن کرد که در اقدامات عملیاتی خود به شکل غافلگیرکننده به پیش خواهد رفت. چندی قبل، ترامپ گفته بود که او نمیخواهد درگیر جنگ با ایران شود و ایران نیز بیش از هر زمانی به دنبال صلح است؛ اما کشتن سلیمانی، نشان داد که سیاست ترامپ مبتنی برغافلگیری است. سیاست غافلگیری امریکا شامل چند مورد میشود: اول، این سیاست بیش از آن که مرتبط بر منافع استراتژیک امریکا باشد، بیشتر بر منافع انتخاباتی ترامپ تکیه دارد؛ زیرا در حوزهی داخلی، ترامپ با مسألهی استیضاح مواجه است. دوم، در حوزهی سیاست خارجی، امریکا در چند بحران نظامی مواجه است؛ از یکسو با کوریای شمالی شاخجنگی دارد و از سوی دیگر، با دولت چین در یک جنگ اقتصادی است و نیز با اقدامات دولت ایران در منطقه مشکل دارد؛ بنابراین، محبوبترین اقدامی را که ترامپ در حوزهی سیاست خارجی خود ترجیح داد تا بتواند مخالفان خود را به عقب براند، حمله بر فرماندهی سپاه پاسداران ایران در خاک عراق بود. در سازماندهی هجوم مردم عراق بر سفارت امریکا و حملهی امریکا بر فرماندهی سپاه پاسداران ایران، هر دو کشور دچار اشتباه محاسباتی شده اند و میتوان گفت که تا ختم انتخابات ریاستجمهوری امریکا، امکانات مصالحه، آشتی و توافق تهران-واشنگتن از بین خواهد رفت.
جنگافروزی در خاورمیانه
ایران یکی از دولتهای اسلامی در جهان اسلام و از نفوذ گسترده در منطقه برخوردار است. ایران عملا در کشورهایی مثل عراق، افغانستان، لبنان، یمن و شمار دیگری از کشورهای اسلامی نیرو دارد. هرچند احتمال یک جنگ تمامعیار میان ایران و امریکا بعید به نظر میرسد؛ اما جنگهای نیابتی را بیش از هر زمانی پیچیده و گسترده میکند که دامنهی خشونتهای خاورمیانه حتا تا سرحد ایران نیز کشانده خواهد شد. در عین حال، تبعات منفی حملهی امریکا بر قاسم سلیمانی، این خواهد بود که گروههای تروریستی و افراطگرای اسلامی در جغرافیای افغانستان، عراق و سوریه احیا خواهد شد و فعالیتهای هراسافگنی را بر ضد منافع امریکا در منطقهی خاورمیانه و حوزهی خلیج فارس افزایش خواهد داد. از سوی دیگر، در طول چند دهه به ویژه پس از سقوط نظام سیاسی صدامحسین، عراق یکی از مراکز اصلی تولید تروریزم منطقهای بود و این اقدام امریکا در خاک این کشور، میتواند به رشد مجدد تروریزم کمک کند.
مذاکرات صلح افغانستان
حملهی دولت ترامپ بر فرماندهی سپاه پاسداران ایران، پروندهی مهم یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ را بار دیگر در میان امریکاییها باز کرد. امریکاییها پس از ۱۹ سال، به این نتیجه رسیدند که تهاجم نظامیان امریکایی در عراق و افغانستان، یک تصمیم اشتباه «جورج بوش» بود. به باور برخی از گروههای فعال امریکایی، صدور دموکراسی و دولتداری در کشورهایی چون افغانستان، عراق و لیبیا منجر به شکست شده است و اکنون، دیدگاهها بر این متمرکز شده است که تصمیم ترامپ مبنی بر کشتن قاسم سلیمانی، نیز دومین اشتباه محاسباتی در زعامت بوش و ترامپ بوده است. پس از هژده سال حضور نظامی امریکا در افغانستان، اینک در یک سال اخیر، باب گفتوگوها میان طالبان و امریکا گشوده شده است. طالبانی که به شدت از سوی دولت ایران مورد حمایتهای سیاسی، مالی و لوژستیکی قرار دارند. تبعات منفی اقدام ترامپ در افغانستان این خواهد بود که روند مذاکرات صلح را به چالش بکشد و طالبان در پروندهی قاسم سلیمانی، جانب ایران را خواهند گرفت.
شماری از آگاهان روابط بینالملل افغانستان معتقدند، هرچند که احتمال وقوع یک جنگ تمامعیار میان ایران و امریکا ضعیف است؛ اما اگر جنگی در بگیرد و ایرانیها در یک نبرد نابرابر و ناخواسته قرار گیرند، ضررهایی که متوجه افغانستان است، این است که ایرانیها از هرگونه ابزاری استفاده خواهند کرد تا حضور نظامی امریکا در منطقه را مورد حمله قرار دهند.
عبدالشکور سالنگی، آگاه روابط بینالملل، میگوید که در صورت رخداد یک جنگ تمامعیار میان دو کشور، احتمال دارد که مردم افغانستان شاهد شلیک موشکها در ولایاتی باشند که پایگاههای نظامی امریکا در آن مستقر است. او بیان میکند که در آن صورت، ایرانیها این حق را به خود میدهند که تا بر مواضع امریکا در افغانستان حمله کنند.
آگاهان بینالملل تأکید دارند که درگیری ایران و امریکا برای افغانستان گران تمام میشود؛ چون ایران حمایت طالبان را با خود دارد و وقتی مسألهی «کفر» و «اسلام» مطرح شود، دقیقا طالبان جانب ایران را خواهند گرفت و حملات زیادی را علیه دولت افغانستان و منافع امریکا انجام خواهند داد.