دوست یکی‌ از کشته‌شدگان انفجار اخیر در غرب کابل: پنج سال است که روی آرزوهای دوستانم خاک می‌ریزم

لیلا یوسفی
دوست یکی‌ از کشته‌شدگان انفجار اخیر در غرب کابل: پنج سال است که روی آرزوهای دوستانم خاک می‌ریزم

در ادامه حمله‌های هدف‌مند در غرب کابل، دیروز –شنبه، ۲۲ جوزا- هفت غیرنظامی در دو انفجار در این ساحه کشته شد که در میان کشته‌شدگان، فاطمه محمدی و طیبه موسوی، دو کارمند ریاست افغان‌فیلم نیز بوده اند. جسد این دو، بعد از شناسایی در طب عدلی به خانواده‌های‌شان تحویل داده شد.

انجام حمله‌های پی‌هم بر شهروندان در غرب کابل، این ادعا را میان شهروندان پیش آورد که گروه‌های تروریستی در پی نسل‌کشی هزاره‌ها استند.

پس از انفجارهای پی‌هم در غرب کابل، شهروندان بارها از حکومت خواستند که امنیت باشندگان این ساحه را تأمین کند و جلو حمله‌های تروریستی بر باشندگان غرب کابل را بگیرد. با این‌ حال، حکومت افغانستان، تا اکنون اقدامی برای تأمین امنیت شهروندان هزاره و به ویژه باشندگان غرب کابل، روی دست نداشته است.

صحرا کریمی، ریس افغان‌فلیم هم در پست انتقادی‌ای در برگه‌ی فیسبوکش، نوشته است که او، بارها به خاطر جذب هزاره‌ها در افغان‌فیلم، مورد انتقاد قرار گرفته است. «طیبه و فاطمه، از طریق رقابت آزاد وارد افغان‌فیلم شدند. هر دو از قوم هزاره بودند. چهار تن از کارمندان قدیمی افغان‌فیلم –از قوم تاجیک- به اداره‌ی امور از من شکایت کرده بودند. در کنار تهمت‌های دیگر، این که صحرا کریمی افغان‌فیلم را از هزاره پر کرده است، حالا خوش باشید؛ این دو هزاره‌ای که جای شما را پر کرده بود، در انفجار سوختند؛ جای شما فراخ و باز شد.»

پس از انفجار روز شنبه -۲۲ جوزا- بر غرب کابل، خانواده‌ی طیبه و فاطمه، ساعت چهار عصر این روز، دنبال خبری از دختران‌شان از خانه بیرون می‌شوند؛ اما خبری از فاطمه و دوستش طیبه نیست. ابوالفضل وارسته، نامزد فاطمه محمدی و خانواده‌اش با تماس‌های پی‌هم، نمی‌توانند هیچ پاسخی از فاطمه دریافت کنند. تا این دم، هویت  کشته‌‌شدگان حادثه نیز روشن نشده است. تنها جایی که به ذهن ابوالفضل می‌آید، محلی است که موتر تونس در آن منفجر شده است. روح‌الله امین، دوست فاطمه محمدی، می‌گوید که به دلیل زخم عمیقی که فاطمه و طیبه در داخل موتر برداشته بودند، نتوانستند خودشان را از موتر بیرون بکشند. پس از چند لحظه‌ موتر آتش می‌گیرد و سوختن سرنشینان آن باعث می‌شود که هویت‌شان شناسایی نشود.

پس از جست‌و‌جوی زیاد، ساعت  یازده‌ی شب، در طب عدلی، هویت کشته‌شده‌ها  در انفجار مشخص می‌شود که در میان کشته‌شده‌ها، طیبه و فاطمه نیز هویت‌شان مشخص می‌شود. خانواده‌ی فاطمه، شب اجازه‌ی بردن جسد سوخته‌ی دخترش را ندارد؛ اما هشت صبح فردای روز حادثه –یک‌شنبه، ۲۳ جوزا-، جسد او را به مسجد رسول اکرم در غرب کابل انتقال می‌دهند.

فاطمه محمدی، در  سال ۱۳۹۸ از دانش‌کده‌ی هنرهای زیبای دانش‌گاه کابل فارغ شد و به دلیل این که به هنر و تیاتر علاقه‌ی زیادی داشت، در نهادها و برنامه‌های هنری زیادی کار کرد، از جمله در بخش میناتوری انستیتیوت فرانسه در افغانستان. او، در ماه حوت سال ۱۳۹۹ با ابوالفضل وارسته  که از پیش با هم آشنا بودند، نامزد شد.

روح‌الله امین، دوست فاطمه، می‌گوید: «آخرین باری که با هم حرف زدیم، با نامزدش که هر دوی‌شان دوست‌هایم استند، هفته‌ی قبل در باغ چهل‌ستون بودیم. فاطمه از برنامه‌های کاری‌اش می‌گفت؛ این که می‌خواهد در بخش هنر کار کند و در مورد آمادگی ‌های عروسی خودشان گپ زدیم.»

پس از انفجار موتر تونس در غرب کابل، ابوالفضل وارسته، در برگه‌ی فیسبوکش، خبر انفجار را می‌نویسد، ناآگاه از این که در این انفجار، عزیزترین فرد زندگی‌اش را از دست داده است.

فاطمه، چهار ماه پیش در افغان‌فیلم استخدام شده بود؛ اما تازه سه هفته می‌شد که او، به شکل رسمی کارش را در این اداره شروع کرده بود. او در کنار کارهای رسمی‌اش، بیش‌تر درگیر آمادگی‌گرفتن برای عروسی‌اش که قرار بود تا چند ماه دیگر برگزار شود، بود؛ اما زندگی در غرب کابل و هزاره‌بودنش، باعث می‌شود که او نتواند به این خواست و دیگر آرزوهایش برسد و مرگ به همین سادگی تنها گودالی را از او پر کرد.

روح‌الله امین، می‌گوید که حمله‌ی دیروز  را اتفاقی نمی‌داند. به باور او، این حمله از قبل برای هدف‌قراردادن  زنانی که در  افغان‌فیلم کار می‌کردند، طراحی شده است.

او، با بغضی که راه گلویش را گرفته، می‌گوید: «از سال ۹۵ تا حال، این چندمین بار است  که دوستانم را قبر می‌کنم. به جرم هزاره‌بودن، به جرم درس‌خواندن آن‌ها ر کشتن  و با تمام آرزوهای  نرسیده‌اش روی‌شان خاک ریختم. آن‌هایی که رفتن، رفتن؛ اما مه هر روز می‌میرم.»

نوشتن و زندگی‌کردن در  مرگ و  واقعیت‌های تلخ زندگی تک‌تک این خانواده‌ها، امید به زندگی در شهروندان را پایین آورده و این روزها همه‌ی شهروندان به ویژه باشندگان غرب کابل، پیوسته نگران قربانی‌شدن در یک حادثه‌ی تروریستی استند که به باور شماری از شهروندان، این حمله‌ها به هدف نسل‌کشی هزاره‌ها انجام می‌شود.

کشته‌شدن شهروندان به ویژه زنان در غرب کابل،  بی‌پیشینه نبوده و هر روز در حال افزایش است. چندی پیش، مینا خیری، گوینده‌ی آریانا‌نیوز،  با خواهر و مادرش یک‌جا در اثر انفجاری در موتر تونس در غرب کابل، کشته شدند. پیش‌تر از آن، در انفجاری بر مکتب سیدالشهدا در ۱۸ ثور سال روان،  دست‌کم ۹۰ دانش‌آموز دختر زمان رخصت‌شدن از مکتب، کشته شد.

در جریان شش سال گذشته، در کنار حمله‌های کوچک، ۲۵ حمله‌ی بزرگ بر مکان‌های عمومی هزاره‌ها به شمول نهادهای آموزشی، مسجدها، باش‌گاه‌های ورزشی و تجمعات مردمی که در آن‌ها نزدیک به ۷۸۰ شهروند هزاره کشته و بیش‌تر از ۲۰۰۰ شهروند دیگر زخمی شده اند.