ناآرام کجا رود که آرام شود؟

راحله یوسفی
ناآرام کجا رود که آرام شود؟

آرزوهای ۱۷۶ تن با سقوط هواپیمایی اوکراینی در تهران مرکز ایران، با خاک یک‌سان شد. ۱۳ شهروند افغانستان در میان این قربانیان بودند؛ ۱۳ تنی که از جنگ و انفجار این‌جا فرار کرده بودند تا قربانی مرگ نابه‌هنگام در کشوری که تضمین زندگی در آن وجود ندارد، نشوند؛ بی‌‌خبر از این ‌که مرگ در جای دیگری آنان را دنبال می‌کند. آنان قربانیان جنگ دو کشوری غیر کشور خود شدند. شهروندانی که از جنگ داخل افغانستان جان به سلامت بردند؛ اما جنگ در جای دیگری آنان را قربانی کرد. این هواپیما بر اثر اصابت موشک هوایی ایران که دولت این کشور آن را «خطای انسانی» خواند، سقوط کرد؛ خطای انسانی‌ای که نزدیک به دوصد تن را به کام مرگ کشاند.
این مقوله‌ی مشهور که می‌گویند شما برای جهان یک شخص؛ اما برای عده‌ای جهان استید؛ این ۱۳ تن برای مادر، پدر، همسر و خانواده‌ی شان جهانی بودند و چندین جهان با مرگ این ۱۳ تن اندوه‌گین شدند. در افغانستان اما کم‌تر کسی، جز وابستگان این قربانیان از چنین حادثه‌ها متأثر شد. دولت‌مردان افغانستان کم‌تر در این مورد واکنش نشان داده اند. سؤال این‌جا است که ارزش انسان در این سرزمین چقدر است.
امروز در موتر لینی، از عده‌ای شنیدم که با بی‌خیالی می‌گفتند: « ۱۳ نفر است، زیاد که نیست. در انتحاری هر روز صد و دو صد نفر می‌میرد این‌ها هم در کنارش. کار، کارِ قسمت است.»
۱۳ فرد، ۱۳ جهان و ۱۳ زندگی پرپر شده فقط برای شمار اندکی مهم است. انگار حس هم‌نوع‌دوستی مرده است. این بی‌حسی برمی‌گردد به جنگ؛ جنگی که حتا حس ما را از ما گرفته است و ما خود را فراموش کرده ‌ایم.
سکینه احمدی، مطهره احمدی، محسن احمدی، مهدی تاجیک، مهدی رضایی، مهدی محمدی، شهرام تاجیک، زین‌العابدین سعادت، حسین رضایی، میترا امیری، رحیمه کاتبی، امیر اویسی و آنیسا صادقی از قربانیان افغانستانی سقوط این هواپیما استند.


مادری با دو کودکش؛ آرزوهایی که فقط آرزو ماند
سکینه احمدی، ۲۹ساله با دو فرزندش مطهره احمدی و محسن احمدی از قربانیان این حادثه اند.
نرگس احمدی از وابستگان این خانواده می‌گوید که سکینه برای دیدن پدر و مادرش از آلمان به ایران رفته بود و این دیدار آخرین دیدار او با خانواده‌اش شد.
نرگس می‌گوید: «سکینه برای فرزندانش آرزوها و برنامه‌ها زیادی در آینده داشت؛ اما این آرزوها فقط آرزو ماند.»
مطهره‌ی ۸ساله و محسن ۵ساله پس از وداع با پدربزرگ و مادربزرگ شان جهان را نیز وداع گفت.
مهدی محمدی؛ دانشجوی طب در سویدن
محمدی ۲۱سال پیش در ولایت دایکندی به‌ دنیا آمده بود. کودک بود که با خانواده‌اش به ایران مهاجر شد. او، چهار برادر و دو خواهر دارد.
محمدی در سال ۲۰۱۳ به سویدن رفت و در آن‌جا پناهنده شد. دو سال مانده بود تا دوره‌ی تحصیل را در رشته طب به پایان برساند. او، یک ماه قبل برای دیدار با خانواده‌اش از مسیر اوکراین به‌ تهران رفته بود.
رحیمه کاتبی و حسین رضایی؛ پایان یک زندگی تازه
رحیمه از ولایت میدان وردک و حسین از هلمند بود. رحیمه در سال ۲۰۱۵ به سویدن رفت و ۳ سال بعد، او و حسین در مراسم جشن تولد یکی از دوست‌های مشترک شان، با هم آشنا شدند. خانواده‌ی حسین در تهران و نزدیکان رحیمه در کابل و تهران زندگی می‌کردند. رحیمه تنها عضو خانواده‌اش بود که از میان همه‌ی اعضا توانسته بود در سال ۲۰۱۵ در رساندن خودش به اروپا، موفق شود. متباقی اعضای خانواده رد مرز شده بودند.
آنان به دنبال فرصت بودند تا موضوع عشق شان را با خانواده‌های شان در میان بگذارند. سرانجام رخصتی جشن کریسمس به آنان فرصت داد که به ایران بیایند و جشن نامزدی شان را با خانواده‌ها و بستگان شان یک‌جا برگزار کنند.
شش روز پس از جشن نامزدی و آغاز یک زندگی تازه‌ی که با خود هزار امید و آرزو را به همراه داشت، این حادثه رخ داد و لب‌خندهای عاشقانه‌یی دو عاشق را با خود به یغما برد.
شاید آن لحظه رحیمه و حسین به آینده‌هایی دور و نزدیک شان می‌اندیشدند؛ به فرزندانی که به دنیا نیامده بودند و به خانه‌ای که ساخته نشده بود؛ اما با این پرواز، خیال‌ها، رویاها و جسم آنان پرپر شد.
شهرام تاجیک؛ آرزوهایی کوچک و قلب پر از امید
شهرام ۲۱ساله یکی از قربانیان این حادثه است. شهرام یکی از نوجوانان افغان در سویدن بود که به سختی کار می‌کرد تا بتواند پول خرید بلیت هواپیما را به دست آورد و در سفری به ایران والدین خود را ببیند.
مهرنوش، یکی از وابستگان شهرام در صفحه‌ی فیس‌بوکش نوشته: «او نه آقازاده بود و نه دارای تحصیلات بالا، فقط یک انسان بود با تمامی آرزوهای کوچک و قلبی پر از امید.»
زین‌العابدین سعادت؛ بعد از پنج سال دوری به دیدن پدرش آمد و دوباره به مقصد نرسید
سعادت در سال ۲۰۱۵ با تحمل مشقت‌های زیاد به سویدن پناهنده شد. به عنوان پناه‌جوی نوجوان بعد از یک و نیم سال، اقامت گرفت. او دوران کودکی را در افغانستان سپری کرد و مدتی را نیز در ایران مهاجر بود.
عابدین ۱۹ساله، کوچک‌ترین عضو خانواده‌اش بود و بعد از پنج سال دوری از خانواده برای دیدن پدرش به ایران سفر کرد که دوباره به مقصدش نرسید.
مهدی تاجیک
مهدی ۲۱ساله در سویدن پناهنده بود و به دیدن خانواده‌اش به تهران آمده بود. او، پس از دیدار خانواده، دوباره قصد رفتن به سویدن را داشت؛ اما این حادثه منجر به مرگ او و آرزوهایش شد.
وزارت خارجه‌‌ی افغانستان اعلام کرده که از ۱۳ شهروند افغانستانی که در هواپیمایی اوکراینی کشته شده ‌اند، شش تن آنان تابعیت دوگانه‌ی افغانستان و سویدن را داشتند، سه تن شهروند افغانستان و آلمان بودند و چهار تن دیگر نیز تنها شهروند افغانستان بودند.
خبرگزاری فارس تعداد کشته‌شدگان این حادثه را ١٧٦ تن گزارش داده است. بر اساس این گزارش ١٤٧ تن از مسافران ایرانی، ۱۳ تن شهروند افغانستان، چهار تن شهروند سویدن، دو تن شهروند اوکراین و دو تن شهروند کانادا بودند. این پرواز ۱۰ خدمه داشت. قربانیان این سقوط هفت تن از قربانیان مرد، ٨١ تن زن، ١٥ تن کودک و یک تن نوزاد گزارش شده است.