دام‌های روند صلح افغانستان

مهدی غلامی
دام‌های روند صلح افغانستان

نویسنده: داوود ختک – دیپلمات

مترجم: مهدی غلامی

باورها بر این است که تازه‌ترین حرکت طالبان برای «کاهش» عملیات نظامی با اعلام یک آتش‌بس موقتِ هفت تا ده‌روزه، قابل توجه‌ترین پیش‌رفت در ۱۸ ماه مذاکره میان نمایندگان دفتر قطرِ این گروه شورشی و ایالات متحده به شمار می‌رود. چندین رسانه‌ی بین‌المللی هفته‌ی گذشته به نقل از مقامات طالبان که از آن‌ها نامی برده نشد، گزارش دادند که احتمالا طالبان یک آتش‌بس موقت اعلام خواهند کرد. سپس سهیل شاهین، سخن‌گوی طالبان، به روزنامه‌ی «داون» پاکستان گفت که این گروه «توافق کرده است تا در روزهای منتهی به امضای توافق‌نامه‌ی صلح با ایالات متحده، عملیات نظامی‌اش را کاهش دهد.»
هرچند تا کنون زلمی خلیل‌زاد، فرستاده‌ی ویژه‌ی ایالات متحده در امور صلح افغانستان، در این باره اظهار نظری نکرده است؛ اما بازدیدهای سراسیمه‌ی دیپلماتیک در ایالات متحده، کابل، اسلام‌آباد و دوحه در چند هفته‌ی گذشته، نشان‌گر آن است که احتمال به وجود آمدن یک قرار موقت برای پایان دادن به جنگ ۱۸ساله‌ی طالبان زیاد است. اگر روی آتش‌بس موقت توافق شود، این موضوع جان تازه‌ای به گفت‌وگوهای صلح که گاهی به جریان می‌افتد و گاهی متوقف می‌شود، خواهد داد؛ اما یک توافق دایمی‌تر، با برخی از دام‌هایی روبه‌رو می‌شود که می‌تواند هدف پایانیِ رسیدن به صلح پایدار در افغانستان را ناکام کند.
در قدم نخست، اولین چیزی که به توافق‌نامه‌ی صلح ضربه می‌زند، نتایج انتخابات ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۹ (۶میزان ۱۳۹۸) ریاست‌جمهوری است که هنوز مشخص نیست. داکتر عبدالله عبدالله، همکار رییس‌جمهور غنی در حکومت وحدت ملی، پرسش‌هایی را در مورد نتایج ابتدایی [انتخابات] برانگیخت؛ نتایجی که غنی را با تفاوت کمی پیروز اعلام کرد. از آن زمان تا کنون، هواداران عبدالله چندین اعتراض را به راه انداختند و خواستار تحقیقات شدند. گفته می‌شود دلیل تأخیر طولانی در اعلام نتایج نهایی، جلوگیری از احتمال یک تأثیر منفی و معکوس در این برهه‌ی بسیار مهم است؛ آن هم زمانی که طالبان و ایالات متحده در روند صلحی که از گذشته‌ها به دنبالش بودند، خوب پیش می‌روند.
بیایید تصور کنیم که ایالات متحده و طالبان توافقی را امضا کرده اند که در آن خروج گام به گام نیروهای امریکایی از افغانستان مطرح شده و طالبان هم روبه‌رو با رهبری افغانستان نشسته اند تا یک توافق دایمی را نهایی کنند. در جبهه‌ی افغان‌ها، چه کسی مالک توافق‌نامه‌ی صلح خواهد بود و آن را در میان شک و تردیدها به پیش می‌برد؟
در محتمل‌ترین و شاید عملی‌ترین سناریو، غنی و عبدالله بدون درنظرداشت نتایج نهایی، به حکومت وحدت ملی شان ادامه خواهند داد؛ اما پرسش اصلی‌ای که ذهن بسیاری از مردم را در داخل و خارج از کابل به خود مشغول کرده، این است که این دو همکار (غنی و عبدالله) بر پایه‌ی چه شرایطی و تا چه زمانی در نبود جامعه‌ی بین‌المللی شانه به شانه خواهند ایستاد. آن‌ها حتا در حضور ایالات متحده و همکاران بین‌المللی‌اش، حاضر نبودند با هم کنار بیایند.
گذشته از غنی و عبدالله، سومین چالشی که احتمالا جنبه‌ی مبهمِ جنگ در افغانستان به شمار می‌رود، طالبان است. حدس و گمان‌ها در مورد این که چه کسی در افغانستانِ پس از نیروهای امریکایی و بر چه اساسی مالک دست‌آوردها خواهد بود، زیاد است؛ اما احتمالا طالبان بانفوذترین نیرویی استند که پاسخ این پرسش را تعیین می‌کنند. برای برخی از بازی‌گران منطقه‌ای و بین‌المللی، این گروه عامل بسیار مهمی در آوردن صلح به افغانستان است؛ اما آیا طالبان به جهت منافع صلح عمل خواهند کرد؟
در کنار این که گروه طالبان دشواری‌های خودش را در برابر صلح دارد؛ تقسیم احتمالی قدرت با طالبان در کابل، به دو دلیل عمده، مایه‌ی نگرانی است: خواست این گروه برای رسیدن به قدرت و دید جهانی‌اش. آیا طالبان عقب خواهند نشست و به غنی و عبدالله اجازه می‌دهند که کشور را بچرخانند یا بر گرفتن سکان هدایت کشور پافشاری کرده و دیگران را به عنوان همکاران کوچک خواهند پذیرفت؟
با توجه به خاطره‌های تلخ از دوره‌ی حاکمیتِ خشن طالبان بر افغانستان، به شمول نقض‌های جدی حقوق بشری در اواسط دهه‌ی ۹۰ میلادی، هیچ کسی از رهبری افغانستان به آسانی طالبان را به عنوان گروه سیاسی پیش‌تاز نخواهد پذیرفت. این کار باعث تقلای جدیدی برای قدرت شده که می‌تواند بسیاری از جنگ‌سالاران را مجبور به تغییر جبهه کند تا در کنار جناح قوی‌تر باشند.دید جهانی طالبان، عامل مهم دیگری است که باعث ترس و نگرانی در میان مردم افغانستان می‌شود. ناظران باور دارند که هر چند [نمایندگان] طالبان در خانه‌های قلعه‌مانند اقامت دارند و در هوتل‌های لوکس ۵ستاره روبه‌روی دیپلمات‌های دریشی‌دار می‌نشینند؛ اما دیدگاه آن‌ها در مورد زنان، حقوق بشر، آزادی بیان و…. تغییر زیادی نداشته است. ملا عبدالغنی برادر، رییس‌ تیم‌ مذاکره‌کننده‌ی طالبان، در پاسخ به پرسشی در مورد حقوق زنان، به «PBS Frontline» گفت: «طالبان در این مورد تغییری نکرده اند، ما تمام حقوقی که خداوند برای زنان در سایه‌ی قانون اسلام داده است را می‌پذیریم، اگر می‌خواهند کار و زندگی کنند، البته که این اجازه را به آن‌ها می‌دهیم.»
در صورتی که این گروه بدون تطبیق آرمان‌هایش به توافق‌نامه‌ی صلح برسد، وضع دشوارِ داخلی طالبان برای گروهی که به نام مدینه‌ی فاضله‌ی اسلامی، سربازان جنگی‌اش را استخدام و شست‌وشوی مغزی کرد، به همان اندازه یک چالش جدی خواهد بود. متقاعد کردن مقامات بلندرتبه و پایین‌رتبه‌ی این گروه برای پذیرفتن چیزی کم‌تر از آن چه وعده داده شده، چالش دشواری خواهد بود.
بر علاوه، خلع سلاح کردن طالبان مانع بزرگی است. اگر گفت‌وگوها‌ی پس از خروج نیروهای خارجی برای یک توافق‌نامه‌ی فراگیر صلح با رهبری دولت افغانستان به نتیجه نرسد، طالبان نسبت به دوباره تجهیز کردن سربازان شان محتاط خواهند بود.
در سوی دیگر، برای دولت افغانستان، اعتماد کردن به طالبان که ارتش موازی‌ و آماده‌ای در حمایت از خود دارند، دشوار خواهد بود. نباید بر این واقعیت چشم پوشاند که جهان، حقوق این گروه را به دلیل تغییرات بزرگ در ترکیب و سیاست‌های طالبان، به رسمیت نمی‌شناسد، بلکه به دلیل خشونت و قدرت نظامی طالبان این کار را می‌کند.
جنبه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، بیشتر از عوامل داخلی، به ادامه‌ی جنگ افغانستان کمک کرده است. بدون تضمین از منع دخالت کشورهای منطقه، افغانستان با خطر تبدیل شدن به صفحه‌ی شطرنجی برای همسایگان بزرگ‌تر و قوی‌تر روبه‌رو خواهد شد. این اتفاق در گذشته نیز رخ داده و در صورتی که ایالات متحده بدون گرفتن تضمین از پاکستان، هندوستان و ایران برای دخالت نکردن در امور افغانستان، نیروهایش را خارج کند، ممکن است دوباره اتفاق بیفتد.
جدا از نگرانی‌های گسترده از اوضاع امنیتی، افغانستانِ پس از طالبان پیش‌رفت کرده است. شاخص‌ها حاکی از پیش‌رفت‌هایی در بخش حقوق بشر، حقوق زنان، آموزش، آگاهی در میان مردم، زیرساخت‌ها، امید به زندگی، کاهش فقر، بهداشت و تا جایی اقتصاد، است.
مخالفت‌ها میان رهبری افغانستان پس از خروج نیروهای امریکایی، نه تنها دست‌آوردهای به سختی کسب شده را به هدر خواهد داد، بلکه کشور را به سوی جنگ دیگری نیز می‌برد. برای جلوگیری از چنین جنگی، ایالات متحده و جامعه‌ی بین‌المللی باید مطمئن شوند که طالبان به محض گفت‌وگوی صلح با دولت افغانستان، دوباره متوسل به خشونت نمی‌شوند. حتا اگر این روند برای مدت زمان طولانی‌تر از آن چه انتظار می‌رود ادامه یابد، گفت‌وگوها باید تنها وسیله‌ای برای دست یافتن به یک راه‌حل پایدار باشد.
دوما، دولت افغانستان باید جای‌گاه خود را در مذاکرات بین‌الافغانی میان طالبان و دیگر اعضای رهبری افغانستان، داشته باشد. هر گونه تلاش طالبان برای تضعیف اختیار دولت، می‌تواند مشکل ایجاد کرده و تمام این روند را بی‌ارزش کند.
بازی‌گران منطقه‌ای – به ویژه پاکستان، ایران و هند – نباید با طرف‌داری از یک جبهه‌ی خاص و پیشتیبانی یا مخالفت با گروه یا جناح دیگر، بهانه‌ای برای اعمال نفوذ بر گفت‌وگوهای صلح بین‌الافغانی داشته باشند.