حوالی ساعت ۱۱:۳۰ روز دوشنبه ( ۱۲ عقرب)، دانشگاه کابل، مورد حمله قرار گرفت. در این حمله، ۲۲ تن جان باخته و ۲۷ تن دیگر زخم برداشته اند. این حمله در ساختمان مرکز ملی آموزش حقوقی دانشگاه کابل (استاژ حقوقی) که در روز حادثه، دو صنف از دانشکدهی پالیسی و ادارهی عامه و یک صنف حقوق و علوم سیاسی را در خود جا داده بود، انجام شد.
قربانیان این حمله بیشتر دانشجویان بودند که در سنین ۲۰ تا ۲۵ سال قرار داشتند.
۱: محمد روف عارف که ۲۳ سال سن داشت در سال چهارم دانشکدهی اداره و پالیسی عامهی دانشگاه کابل درس میخواند. او در کنانر این که اولنمرهی صنف اش بود، در یک نهاد خصوصی کار میکرد و تنها نانآور خانواده اش نیز بود.
۲: حسنی یوسفی۲۳ساله، سال چهارم درسهایش در دانشکدهی اداره و پالیسی عامه را میگذراند. نزدیکان حسنی یوسفی، میگویند که او از دانشجویان ممتاز این دانشکده بود و سالها در نهادهای آموزشی درس خوانده و چندین ستایشنامه از این نهادها داشت.
۳: «شما برای میلیونها هدف زاده شده اید، با اندکی شکست از این اهداف دست نکشید. هر بار که به زمین افتادید، ایستاده شوید، خاک لباسهای تان را بتکانید و از نو آغاز کنید.» گوینده این سخنان راهد است؛ راهدی که اکنون نمیتواند خاک را از لباسهایش بتکاند و از نو آغاز کند.
راهد از قربانیان حمله بر دانشگاه کابل است؛ پس از جانباختنش نوارهای دیداریای از او در شبکههای اجتماعی به صورت گسترده بازنشر میشود. در این نوارها او از امید، هدف و انگیزهداشتن سخن میزند. او، «امید» را قوهی محرک بزرگی برای مبارزه با سختیها میدانست و لبخند را چنین ستایش میکرد: «زندگی پر از چالش، درد، اندوه، فشارها و مشکلات است؛ اما هنوز هم لبخندی بر این لبها نشسته است. لبخند را فراموش نکنید.»
راهد ۲۲ سال داشت و دانشجوی سال چهارم دانشکدهی اداره و پالیسی عامه در دانشگاه کابل بود. او در کنار این که دانشجوی فعال و ممتاز بود، فعالیتهای مدنی نیز داشت.
۴: زیبا اصغری، ۲۱ سال داشت و دانشجوی دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی بود؛ عکس او، در حالی که نیمتنهی بیجانش آنسوی پنجره و نیمهی دیگرش اینسو، خشک و بیحرکت مانده، در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود. خانوادهی زیبا هنگام شستن اش متوجه میشوند که او پنج تیر در قسمت کمر و رانهایش خورده است.
۵: حسنیه حکیمی، یکی از همصنفان زیبا بود. او که برای زندهماندن زیر چوکی پناه برده بود، در همانجا گلوله خورد و کشته شد.
۶: محمد علی دانش، ۲۵ساله و از ولایت دایکندی بود. او در کنار دانشگاه، در آموزشگاههای مختلف، زبان انگلیسی و آموزش کمپیوتر را نیز فرامیگرفت.
موسا پدر محمد علی، سرایدار است. او میگوید: « به محمد علی گفته بودم که مه کدام واسطه ندارم که تو ر د دولت شامل کار کنم، شق داکتری (دانشکدهی طب) را بخوان؛ اما خودش شله گرفت که حقوق بخواند، خواند و جوانمرگ شد.» او علاوه کرد که محمد علی پسر بزرگش بود و آرزو داشت شغل بهتری پیدا کند، تا بتواند به خانواده اش زندگی بهتر و مرفعتری را از فراهم کند.
۷: سهیلا یاری ۲۲ساله و دانشجوی سال چهارم دانشکدهی اداره و پالیسی عامه بود. به گفتهی نزدیکانش او علاقهمند مطالعهی کتابهای داستانی و رمان بود.
۸: مریم حکیمی، ۲۱ سال سن داشت و دانشجوی سال چهارم دانشگاه بود. او در یکی از نهادهای خصوصی نیز کار میکرد.
۹: حنیفه افشار ۲۲ساله، فرزند بزرگ خانواده اش بود. او با امکانات اندک مالی به درسهایش ادامه میداد. به گفتهی پدرش بزرگترین آرزوی او ادامهی تحصیلش تا مقطع دوکترا بود. پدر حنیفه، میگوید که دخترش با امکانات بسیار کم، به بزرگترین نهاد تحصیلی کشور راه یافته بود و میخواست برای خود و خانواده اش زندگی بهتری بسازد.
۱۰: هدایتالله سعادت ۲۰ ساله، دانشجوی سال چهارم دانشکدهی اداره و پالیسی عامه بود. او عضو مناظرهکنندگان باشگاه مناظرهی دانشگاه کابل بود و بیشتر در مورد نهادینهسازی بحثهای مسالمتآمیز و نه گفتن به افراطیت در بحثهایش تمرکز داشت.
۱۱: داود اسحاق، ۲۳ سال سن داشت و دانشجوی سال چهارم دانشگاه بود. به گفتهی نزدیکانش او علاقهی زیادی به ادامهی تحصیل داشت و هدفهای زیادی در این راستا برای خودش تعیین کرده بود.
رضا برادر داود، میگوید:« او اهداف خود را در یک کتابچه نوشته بود و هر باری که به یکی از این اهداف خود میرسید، تاریخ آن را درج میکرد و با توش هایلایت میکد.» به گفتهی برادرداود، او علاقهمند مطالعات دینشناسی بود و کتابهای زیادی در این رابطه خوانده بود.
داود، در ولایت دایکندی مکتب را تمام کرده بود و پس از سپریکردن امتحان کانکور به دانشکدهی اداره و پالیسی عامه راه یافته بود.
۱۲: احمدعلی محمدی ۲۳ساله، دانشجوی سال چهارم دانشگاه بود. دوستانش روایت میکنند که در روز حمله، او با شماری از همصنفانش در گوشهای از دیوار پناه برده بودند؛ اما هر باری که او گلولهخوردن دوستانش را تماشا میکرده، آرام نمیگرفت، بلاخره برای کمک به زخمیان از کنار دیوار فرار کرد و در هنگام فرار او را کشتند.
رقیه کریمی ۲۶ساله، مرضیه طاهری ۲۱ساله، سارا حبیب ۲۳ساله، ندیمه عزیزی ۲۲ساله، ادریس عظیمی ۲۳ساله و محمدبلال هاشمی ۲۰ساله از دیگر دانشجویان دانشکدهی اداره و پالیسی عامهی دانشگاه کابل بودند که در این حمله جان باختند.
شیرشاه خویشکی که ۴۵ سال داشت و کارمند بخش اداری دانشگاه کابل بود نیز، در حمله بر دانشگاه کابل کشته شد.