شکنجه‌ و باج‌گیری کودکان کار در روضه‌ی سخی –مزار شریف

هما همتا
شکنجه‌ و باج‌گیری کودکان کار در روضه‌ی سخی –مزار شریف

«کاکا، کاکا، بوتای تانه رنگ کنم؟ کاکا، اول خوب پاک می‌کنم باز برتان رنگ می‌کنم.»

چگونه است که آن دست‌های کوچک سبدهای نان را برمی‌دارد، گیلاس‌های چای را، بُرس‌های واکس‌زنی را، ترازو‌های وزن‌سنج را؛ چگونه است که کودکی نکرده‌اند و شدند مردان نان‌آور، زنانِ نان‌آور. با همان ادبیات کودکانه روزگار را روی انگشت‌های‌شان می‌چرخانند. از همان دست‌های کوچکِ چروکیده می‌توان چهره‌ی وحشت‌ناک‌تری از فقر، را دید.

مسأله‌ی کارِ کودکان یکی از مقوله‌هایی است که به طور تأسف‌باری در سراسر جهان افزایش یافته است. کودکانِ تنها، کودکانِ بی‌خانمان، کودکانِ به دنیا آمده زیر چتر فقر، قربانی کارهای قبل از وقت‌اند. کافیست کمی به اطراف‌تان نگاه کنید و ببینید چگونه بازی‌های کودکانه زیر بارِ کار و فشارهای اقتصادی،  به فراموشی سپرده می‌شود. دست‌هایی که سامان‌ بازی را برمی‌دارد، ترکیده و خاک آلود‌ است. پاهایی که باید رکاب بزنند، به توپ ضربه بزنند، از فرط خستگی یک گوشه کِز کرده است. روحی که نیازمند نوازش است، شلاق تحقیرها و زخم زبان‌ها را می‌خورد. تعریف دنیای کودکانه برای آن‌ها چیزی فراتر از کار نیست.

روضه‌ی سخی در شهر مزارشریف، منصوب به آرامگاه حضرت علی، یکی از محل‌های تجمع کودکانِ کار در این شهر است. مزارشریف، شهری ا‎ست در شمال کشور با آب و هوای بسیار گرم. در یکی از بعدازظهرهای ماه سرطان در دروازه‌ی شرقی روضه با جمعی از کودکانِ کار برمی‌خورم. بسیار وقت بود که دنبال این جمع از کودکان کار در روضه سخی شهر مزار شریف بودم. از این سو و آن‌سو شنیده بودم که این کودکان برای ورود به روضه‌ی سخی که مکانی مناسب برای درامد است با مشکلات بسیار روبه‌رو استند و گاهی مورد شکنجه و حتا اخاذی از سوی نیروهای امنیتی روضه قرار می‌گیرند. در کنار این کودکان می‌ایستم تا فرصتی برای گپ و گفت با آن‌ها به دست بیاورم. جمعی نه‌چندان صمیمی، ظاهرا تنها نقطه‌ی مشترکی که آن‌ها را به هم وصل کرده است، کار است. به آن‌ها نزدیک می‌شوم، یکی از آن‌ها که از همه بزرگتر است نقش یک فرمانده را به خود گرفته است. به بقیه دستور می‌دهد، «بچا، از همینجه مستقیم طرف دروازه‌ی بلخ میریم. اونجه کسی نیست که از ما پول بگیره.» این جمله‌ی آخرش توجهم  را بیشتر جلب می‌کند. بچه‌های دیگر به نشانه‌ی تأیید حرف‌های فرمانده سرشان را تکان می‌دهند.

ایستاده‌ام و نگاه‌شان می‌کنم، فرمانده یک وزن‌سنج در دست‌هایش قفل است، لباس‌های نه‌چندان تمیز و دست‌هایش با خاک و بعضی از لکه‌های که نمی‌دانم ناشی از چیست، آلوده است. بچه‌هایی که در اطرافش نشسته، یکی بُرس رنگ در دستش، یکی پیاله چای، آن یکی بسته‌ای از نان‌های روت (نان روغنی) و دیگری مجموعه‌ای از سمبوسه. از چهره‌های مغمموم‌شان پیداست که نقش سرباز‌های شکست خورده در جنگ را دارند. جنگی نابرابر میان کودکانِ کار و پولیس‌هایی که مسؤول نظم و انضباط روضه‌ی شریف‌اند.

داخل محوطه‌ی روضه می‌شوم و روی یکی از نیمکت‌ها می‌نشینم، پسر کوچکی با کیسه‌ای در پشتش به من نزدیک می‌شود؛ از او می‌خواهم با من حرف بزند. می‌پرسم: «اسمت چیست؟» می‌گوید: «وزیر»

وزیر هفت سال سن دارد. می‌پرسم که مکتب می‌خواند؟ می‌گوید: «سابقا می‌رفتم حالی نمی‌خوانم، صنف دو بودم. مکتب ره ایلا دادم و حالی ده روضه بوتل جمع می‌کنم.»

به قصه کردن ادامه می‌دهیم، «مه اونجه بوتل جمع می‌کدم، پولیسا میگه چرا بوتل می‌گیری. ما او بوتلا ره می‌گیریم. باز مره زد. یک دفه کت کله‌اش د سرم زد و زیاد درد کد، دفه‌ی دگه کت سیلی زد.»

داغ پشت گوشش را نشانم می‌دهد. درد آن زخم را بیشتر از وزیر می‌شود، حس کرد. گناهش این بوده که بوتل‌های خالی را جمع می‌کند، بعد می‌فروشد و با پولش برای خانواده‌اش نان می‌خرد.

«بیادر مره هم زد، او اونجه یخک سودا می‌کنه.»

او می‌گوید اگر روزی قدرت داشته باشد انتقام این زخم‌ها را خواهد گرفت. این است معجزه‌ی تمدن ما که به کودکان تنفر و انتقام را می‌آموزد.

در کنار اذیت‌های جنسی یکی دیگر از وحشت‌ناک‌ترین اتفاق برای کودکان، کار است. شایعاتی در این مورد وجود دارد که باندها و گروه‌های مافیایی از کودکان به خاطر جمع‌آوری پول سوء استفاده می‌کنند. از آن جا که انسان‌ها موجودات عاطفیِ استند و در برابر نگاه معصومانه‌ی یک کودک نمی‌توانند مقاومت کنند، برای‌شان پول می‌دهند، یا هم از دست‌فروش‌ها چیزی می‌خرند، بعضا حتا اگر به آن وسیله ضرورتی نداشته باشند.

مردی می‌گفت، پول برای خود کودکان نمی‌ماند و شاید یک قسمت ناچیزی از دست مزد‌شان برای خودشان داده شود؛ بقیه را همان باندهای مافیایی‌ای که از کودکان سوءاستفاده می‌کنند، می‌گیرند؛ اما کودکان هیچ وقت در مورد این باندهای مافیایی حاضر به حرف زدن نیستند.

نظر به گفته‌های باشنده‌های شهر مزارشریف، باندها و گروه‌های مافیایی با سوءاستفاده از کودکان، زنان و افراد معلول، در شهر فعالیت می‌کنند. نظر به مشاهده‌ی مردم بسیاری از کودکان، زنان و افراد معلولی که در اطراف روضه استند، توسط موترهایی با مُدل‌های بسیار بالا در نقاط مختلف شهر پخش می‌شوند و شب‌ها دوباره همین ماشین‌ها دنبال این افراد می‌آیند. این باندهای مافیایی کارهای زشتی از جمله دزدی کردن برای این افراد آموزش می‌دهند که باعث به هم خوردن امنیت و آرامش مردم در سطح شهر می‌شود.

پولیس‌هایی که مسؤول نظم عامه در داخل روضه استند، ادعای کودکان را در مورد باج‌گرفتن و لت و کوب‌شان توسط پولیس‌ها رد می‌کنند. وقتی خواستم با یکی از این مسؤولین امنیتی روضه حرف بزنم، با ترش‌رویی و دشنام با من برخورد کرد. به گفته‌ی این مسؤول، کودکان بدون هیچ‌گونه محدودیتی می‌توانند داخل روضه شوند و از آن‌ها هیچ‌گاه تقاضای پول نمی‌شود.

اما داغ‌هایی که در بدن‌ها و روح این کودکان موجود است، مهر تاییدی است بر ادعاهای‌شان.

پولیس‌های نظم عامه که در داخل روضه مؤظف به ایجاد امنیت استند، با اخلاق غیر پولیسی با خبرنگاران برخورد می‌کنند و در مورد ادعاهای موجود در روند کاری‌شان اطلاعات دقیق را با رسانه‌ها شریک نمی‌سازند.

روضه‌ی سخی در ولایت بلخ، چهار دروازه‌ی ورودی و خروجی وجود دارد و در هر دروازه سه پولیس که شامل دو مرد و یک خانم می‌باشد، برای تَلاشی و برقراری نظم مسؤول‌ استند که مجموعا دوازده پولیس تحت رهبری قوماندانی امنیه‌ی ولایت بلخ در روضه‌ای منصوب به آرامگاه حضرت علی موظف استند.

حرف‌هایم با وزیر تمام می‌شود که طفل دیگری کنارم می‌آید. یک جعبه روی دوشش آویزان است، سنگینی آن جعبه شانه‌هایش را افتاده‌تر کرده است.

«خاله بوتای تانه رنگ کنم؟ » می‌گویم نه پسرم.

با هم قصه می‌کنیم. «نامم محمد نعیم است. ده روضه رنگمالی بوت می‌کنم. روزی یگان ۱۰۰ روپیه کار می‌کنم.»

می‌پرسم از این ۱۰۰ افغانی چه مقدارش را برای پولیس‌ها می‌دهی؟ می‌گوید: «وقت برآمدن ۲۰ روپیه شه میتم برای پولیس، اگه نی نمی‌مانه.»

می‌پرسسم که پول ندهی چه اتفاقی می‌افتد؟ می‌گوید در ضمن این که ما را داخل روضه نمی‌مانند، اذیت و لت و کوب می‌کنند، با سِیلی، لگد یا سوته‌ی برقی (باتوم برقی، وسیله ای برای شکنجه) به جان‌مان می‌افتند.

کودکانی که روزانه داخل روضه مشغول به کاراند، می‌گویند که به علت نبود تعداد کثیری از کودکان کار در محوطه‌ی روضه و حضور تعداد زیادی از باشنده‌های شهر در این جا، درآمد این کودکان از ۱۰۰ افغانی حداقل به ۲۰۰ افغانی افزایش پیدا می‌کند؛ پولی که در دیگر اماکن کمتر دستگیرشان می‌شود و این یکی از عوامل عمده برای حضور کودکان کار با موجودیت چالش‌های سد راه‌شان در روضه می‌باشد. روضه‌ی سخی، یکی از تاسیسات مهم و برجسته در شهر مزارشریف به حساب می‌آید و هر باشنده‌ی‌ این شهر حداقل در طول روز، یک بار داخل روضه می‌شود؛ زیرا نظر به داشتن موقعیت استراتیژیکی، روضه به تمام نقاط شهر وصل است.

می‌پرسم: «آیا ترا تا حال لت کرده؟» می‌گوید: «سه یا چهار دفه مره با سیلی زده و صورتم از شدت ضربه دستش سرخ شده.» کودکان دیگری هم هستند که مانند محمد نعیم و وزیر از سوی پولیس‌های مسؤول نظم و امنیت روضه مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند. محمد نعیم مکتب نمی‌رود و به گفته‌ی خودش در خانواده‌ی‌شان چهار نفر است و او تنها نان‌آور خانه‌اش می‌باشد.

با این حال نجیب اخلاقی، رییس سکرتریت بخش کودکان  وزارت کار و امور اجتماعی، به روزنامه‌ی صبح کابل می گوید که در افغانستان ۱٫۹ میلیون کودک مشغول کاراند و از این میان، ۱٫۳ میلیون کودک به کارهای شاقه مصروف‌اند.

آقای اخلاقی با ابراز نگرانی تأکید دارد که گذشته از کودکان کار، ۳٫۱ میلیون کودک در افغانستان در معرض آسیب‌های جدی قرار دارد. او می گوید: «مشکلات گسترده است، امکانات ناچیز. بودجه‌ی کافی وجود ندارد. ناهماهنگی میان ارگان‌های دولتی با مؤسسات همکار خیلی در وضعیت خوب نیست و ما نگرانیم که اگر این وضعیت ادامه یابد، ۳٫۱ میلیون کودک قربانی می شود.»

شبکه‌ی عملکرد محافظتی اطفال، با همکاری دفتر ساحوی کمیسیون مستقل حقوق بشر در مزارشریف، سرویِ‌ای را برای مشخص کردن تعداد اطفالِ کارگر در سطح شهر مزار شریف انجام داده‌اند. آقای عوض علی صابری، آمر بخش حمایت از اطفال در دفتر ساحوی این کمیسیون در مزارشریف در گفت‌وگو با روزنامه‌ی صبح کابل، با تأیید این گفته‌ها می‌گوید که، به تعداد ۱۰۶۶ طفل در شهر مزارشریف مشغول کاراند. آقای صابری، می‌افزاید که این اطفال در وضعیت دشواری از حقوق بشری قرار دارند. این کودکان بین سنین ۷ تا ۱۶ سال می‌باشند. فروش آب سرد، بولانی، سمبوسه، مواد غذایی بسته بندی شده، فروش کریدت کارت‌های مبایل، کار با ترازوهای وزن سنج و رنگ کردن بوت از جمله شغل‌هایی‌اند که این کودکان مشغول انجام آن استند.

دسترسی به غذاهای بهداشتی، مراکز صحی، محیط سالم برای زندگی، سیستم آموزشی و تربیتی از جمله موارد برجسته‌ای است که کودکان کار شدیدا با فقدان آن مواجه‌اند. آقای ذاکر رسولی، مسؤول شبکه‌ی عملکرد محافظتی اطفال، به روزنامه‌ی صبح کابل می‌گوید که بر اساس این سروی، اطفال مصروف کارهای شاق در ۱۰ نقطه‌ی مزدحم شهر مزار استند که از این میان ۸۰ در صد این اطفال دسترسی به آموزش ندارند و مکاتب‌شان را ترک کرده اند. آقای رسولی، علت مجبور شدن این اطفال به کارهای شاق را فقر، عدم اشتغال، بی‌سرپرستی و ناامنی موجود در کشور می‌داند. وی هم چچنان می‌افزاید که متأسفانه این اطفال در جاده‌ها مورد سوءاستفاده‌های جنسی و روحی  نیز قرار می‌گیرند.

شبکه‌ی عملکرد محافظتی اطفال، در سال‌های ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ نزدیک به ۳۱۵۷ خانواده را تحت پوشش مالی قرار دارداده بود تا کودکان‌شان بتوانند به تحصیلات بپردازند؛ اما متأسفانه بنابر نبود بودجه‌ی کافی این پروژه در سال جاری تطبیق نشده است.

اطفال کار در روضه‌ی شریف ادعا می‌کنند که ریاست روضه در جریان باج‌گیری‌ها و لت‌وکوب آن‌ها توسط پولیس روضه قرار دارد؛ اما عتیق الله انصاری، رییس روضه‌ی شریف ادعاهای کودکان در مورد باج‌گیری و لت‌وکوب شدن‌شان توسط نیروهای امنیتی روزه را نمی‌پذیرد.

به گفته‌ی آقای انصاری، نزدیک به ۲۰۰ کودک روزانه در روضه‌ی سخی مصروف کاراند و ریاست روضه به همکاری قوماندانی امنیه تلاش دارند تا محیط امنی را برای این کودکان ایجاد کنند. آقای انصاری همچنان می‌افزاید که اگر پولیس کودکی را مورد شکنجه‌ی فیزیکی قرار می‌دهد، در مواقعی است که این کودکان فضای روضه‌ی شریف را متشنج می‌سازند و این برای محافظت مردم است تا که کودکان آرامش مردم را برهم نزنند.

از سوی دیگر، مریم عطایی، مسؤول بخش مطبوعاتی سازمان جهان حمایت از کودکان در افغانستان می‌گوید، جنگ و درگیری‌ها عمده‌ترین عواملی است که کودکان کار را افزایش داده و شرایط اعمال خشونت بر آن‌ها را فراهم کرده است. خانم عطایی، به روزنامه‌ی صبح کابل می‌گوید: «متأسفانه وضعیت کودکان با شدت جنگ و درگیری در افغانستان خراب‌تر شده می‌رود. آسیب‌پذیری کودکان در جنگ و همچنان در درگیری‌ها و بیجاشدگانی که به دلیل جنگ از خانه‌هاشان فرار می‌کنند، این سبب می‌شود که کودکان از مکتب باز بمانند و مجبور به انجام کارهای شاقه شوند. و همچنان مورد آزار و اذیت جنسی  قرار بگیرند.»

نظر به گفته‌های کودکان، مقدار پولی که افراد پولیس در روضه از هر کودک می‌گیرد، در مقایسه با کاری که انجام می‌دهند، مبالغ متفاوتی است. کودکانی که آب و دیگر نوشیدنی‌ها را می‌فروشند، بهای یک بوتل آب و یک بوتل جوس که ۳۰ افغانی قیمت دارد، گرفته می‌شود. از کودکانی که سمبوسه و بولانی می‌فروشند، مبلغ چهل افغانی و از کودکانی که وزن‌سنج دارند و رنگ مالی بوت می‌کنند، به مقدار ۲۰ تا ۳۰ افغانی پول گرفته می‌شود. که اگر میانگین پولی را که هر کودک پرداخت می‌کند را ۲۵ افغانی در نظر بگیرم و سپس بر اساس گفته‌های رییس روضه اگر هر روز ۲۰۰ کودک در این مکان مشغول به کار باشند، ۵۰۰۰ هزار افغانی مبلغی است که پولیس‌های روضه روزانه از این کودکان جمع‌آوری می‌کنند که در ماه ۱۵۰۰۰۰ یک‌صد و پنجاه هزار و در سال ۱۸۰۰۰۰۰ یک‌میلیون و هشت‌صد هزار می‌شود.

این پول به جیب چه کسانی می‌رود و چرا باید این مقدار پول فقط برای ورود به روضه‌ی شریف از کودکان کار گرفته شود؟ کودکانی که یک افغانی برای آن‌ها و در زندگی آن‌ها می‌تواند بیش از یک افغانی بها و ارزش داشته باشد. نیروهای امنیتی روضه در حالی این پول را از این کودکان باج می‌گیرند که هر کدام از افراد پولیس دارای معاش ماهانه و دیگر خدمات دولتی استند؛ اما این کودکان از کدام امکانات دولتی بهره می‌برند که باید برای امرار معاش خانواده‌های‌شان حتا مقداری پول هم رشوه بدهند.

سازمان ملل متحد در سال ۱۹۸۹ کنوانسیون حقوق طفل را تصویب کرد که در آن هر نوع بدرفتاری و شکنجه‌ی کودکان ممنوع است. دولت افغانستان در سال ۱۹۹۴ میلادی به این کنوانسیون ملحق شد. دولت‌هایی که به این کنوانسیون پیوسته‌اند، به رعایت از این کنوانسیون ۵۴ ماده‌ای و حمایت از حقوق اطفال متعهد شدند.

نظر به اسناد و شواهدی که جمع‌آوری شده است، شکنجه و باج‌گیری از کودکان کار در روضه‌ی سخی توسط پولیس‌ها همه روزه جریان دارد و ریاست روضه‌ی سخی با داشتن ۹۶ نفر پرسونل در محوطه‌ی روضه از این اتفاق ابراز بی‌خبری کرده و ادعای کودکان را رد می‌کند. این اسناد و شواهد جمع‌آوری شده به دفتر ساحوی کمیسیون مستقل حقوق بشر در شمال و شبکه‌ی عملکرد محافظتی اطفال راجع شده است و به زودی با تشکیل هیأت ناظری از سوی کمیسیون حقوق بشر، شبکه‌ی عملکرد محافظتی اطفال، قوماندانی امنیه ولایت بلخ و خبرنگار صبح کابل در مزارشریف، پرونده‌ای برای این ادعا باز می‌شود تا روند دادخواهی مستقیم زیر نظارت روزنامه‌ی صبح کابل آغاز  شود.