
«خاطره یک پلیس شجاع است. پدرش طالب است، هر دوچشمش را کشیده و شدیدا زخمی شده است. امروز به دفترم آمده بود. تعهد کردم که درمانش کنم و حکم کردم که به او یک آپارتمان داده شود. طالبان، نمیتوانند به جبر این ملت را بشکنند؛ نیروهای امنیتی به هیچ قیمتی از دفاع این کشور، غافل نیستند.»
این تویت مسعود اندرابی، وزیر پیشین داخلهی افغانستان است که در ۶ اکتبر سال ۲۰۲۰ میلادی، در برگهی تویترش نشر شد. در این تویت، آقای اندرابی از زنی توصیف کرد که به عنوان پلیس در راه وطن و برای دفاع از حقوق زنان کشورش، هر دو چشم خود را از دست داده است.
این گونه بود که خاطره روی زبانها افتاد و برای دستکم یک ماه اوبژهی رسانههای داخلی و خارجی شد. روایت خاطره، روایت هزاران زن افغانستانی است که به دلیل رسمو رواجهای ناپسند، قربانی و از حقوق اساسی شان که حق زندگی و حق تحصیل و کار است، محروم شده/ میشوند.
خاطره، مادر شش کودک است و حدود یک سال و دو ماه پیش از امروز، در ولایت غزنی، هنگامی که از وظیفه به طرف خانه در حرکت بود، از سوی جنگجویان طالب ابتدا مورد گلولهباری قرار گرفت و سپس طالبان هر دو چشمش را توسط چاقو از حدقه بیرون کشیدند. خاطره در آن زمان، به عنوان پلیس در ولایت غزنی ایفای وظیفه میکرد.
دردآورتر از همه این که؛ پدر خاطره از جنگجویان طالب خواسته بود تا دخترش را به دلیل سرکشی از امر او، به چنین روزی برسانند. «پدرم مخالف کارم بود، تا هنوز هم مخالف است که مه وظیفه بروم. اگر روزی خدا دوباره چشمی برایم نصیب کند، حاضرم دوباره به وظیفهام برگردم و برای وطنم خدمت کنم؛ برای زنان و کودکان وطنم. وطن به تلاشهای ما نیازمند است.»
همهی قصه به این جا ختم نمیشود؛ خاطره زمانی که به هدف درمان به کابل انتقال داده میشود، او را در شفاخانهی ۳۰۰ بستر پلیس بستری میکنند. خاطره پس از مرخصی از شفاخانه، دروازه به دروازه میزند تا مسعود اندرابی، وزیر داخلهی پیشین را ببیند؛ تلاشهایی که پس از دو هفته نتیجه میدهد و او آقای اندرابی را ملاقات میکند.

تویت مسعود اندرابی، وزیر پیشین داخله.
این بانوی پلیس، میگوید که وزیر داخله در جریان صحبتهایش، ضمن دلجویی از او، وعدهی پرداخت مصارف تداوی و اهدای یک آپارتمان را نیز به او داده است؛ وعدههایی که به گفتهی خاطره تا هنوز عملی نشده.
در جریان تیراندازی جنگجویان طالب، هشت مرمی به بخشهای مختلفی بدن خاطره برخورد میکند و او، تا هنوز به گونهی کامل خوب نشده است. از آن جایی که تداوی کامل خاطره در کابل امکانپذیر نبوده، او و شوهرش تصمیم میگیرند که به هندوستان بروند و اکنون چند ماه است که هر دو در این کشور به سر میبرند.
مشکلاتی که خاطره پس از حملهی طالبان با آن روبهرو شده، به حدی روی شانههایش سنگینی کرده که او گاهی حتا زخمها و ازدستدادن چشمهایش را فراموش میکند. خاطره، میگوید که مصارف زندگی او و خانوادهاش، به پولی بستگی داشت که او و شوهرش به دست میآوردند. اکنون اما، نه تنها که او درآمدی ندارد؛ بل که شوهرش نیز به دلیل همراهیکردن او، از کار بیکار شده و درآمدی ندارد.
خاطره پولی را که تا حال برای تداویاش مصرف شده نیز از اقارب و دوستانش قرض گرفته است. او با ناچاری تمام، از وزارت داخله و حکومت افغانستان، میخواهد که مصارف درمانش را بپردازند تا در صورت بهبودی، دوباره به وظیفهاش برگردد.
خانم خاطره با انتقاد از مسؤولان وزارت داخله، میگوید که او هر چه در توان داشت برای خدمت به وطن انجام داد و همهی موانع و ناهنجاریهای جامعه را زیرپا گذاشت و در صفوف پلیس خدمت کرد. «در صورتی که دولت کاری را که با مه کرد و مرا در نصف راه تنها گذاشت، با دیگر خواهران و برادرایم کند، پیامم به آنها این است که همراه فامیل و فرزند شان در خانه بمانند و جان شان را در خطر نیندازند.»
اکنون که خاطره و شوهرش برای درمان در هندوستان به سر میبرند، او بیشتر از این که نگران بهبودیاش باشد، دلواپس کودکان خردسالش است که در کابل نزد اقارب شان زندگی میکنند. کودک اخیر خاطره نیز همین چندی پیش در هندوستان به دنیا آمده است، کودکی که تا هنوز مادرش او را ندیده است؛ تنها تسلی او، لمس دستان کوچک دخترش است.
خاطره، میگوید؛ زخمها و مشکلاتی که در جریان بارداری با او بوده، کودکش را نیز متأثر کرد و پس از یک عملیات پیچیده، به دنیا آمده است. افزون بر این، خاطره باید دو عملیات دیگر را نیز سپری کند تا به گونهی نسبی حالش بهتر شود.
در همین حال، محمد نبی، شوهر خاطره، در صحبت با روزنامهی صبح کابل، میگوید که عملیات کودکش بیشتر از ۱۰۰ هزار افغانی هزینه داشته که از این میان، ۵۰ هزار افغانی را خودش پرداخته و بیشتر از ۵۰ هزار دیگر را قرض گرفته است.
به گفتهی او، از زمان اقامت در هند تا هنوز، ۵۰۰ هزار افغانی مصرف کرده و قسمت بیشتر این پول را قرض گرفته و هنوز کرایهی اتاق و بل صرفیهی آب و برق را نپرداخته است.
روزهای بودن در بیمارستان و نداشتن پول تا جایی بر خاطره سخت میگذرد که او ناچار میشود از سفارت افغانستان در این کشور، کمک بخواهد؛ اما سفارت نیز کمکی به او نمیکند. «سفیر برایم گفت که هیچ چیز از توانم بر نمیآید.»
خواستیم دیدگاه وزارت داخله و بخش رسیدگی به شهدا و معلولین این وزارت را نیز در این گزارش داشته باشم؛ اما با تماسهای پیهمی که به این وزارت داشتم، پس از سه روز انتظاری، سرانجام، فهمیدم که آنها حتا از جای بودوباش خاطره و شوهرش آگاه نیستند؛ تا جایی که نوید کاووسی، رییس حمایت و وارسی از پلیس وزارت داخله، از من خواست که شمارهی تماس خانم خاطره را به این وزارت بدهم و حتا پرسید که آنها در کجا زندگی میکنند.

نثاراحمد شیرزی، فعال مدنی در هند که با خاطره و شوهرش از نزدیک دیدار و گفتوگو کرده است.
با این حال، نثاراحمد شیرزی، فعال مدنی-سیاسی در هند که از نزدیک با خاطره دیدار و گفتوگو کرده، میگوید که او و شوهرش در وضعیت بد اقتصادی به سر میبرند و کاملا در انزوا قرار گرفته اند.
آقای شیرزی، میگوید که غذای شب و روز این زن و شوهر را مهاجران افغانستانیای که در هندوستان زندگی میکنند، تهیه میکنند و سفارت با وجود امکانات زیادی که در دست دارد، تا هنوز برای رسیدگی به نیازهای این خانواده، کاری نکرده است.