
«بمانم یا برگردم؟!» پرسشی بود که مدام با خودش تکرار میکرد؛ اما پاسخی برایش نمییافت. علیرضا امینی، پس از هفت سال زندگی در یکی از شهرهای اندونیزیا، به امید رفتن به یکی از کشورهای مهاجرپذیر، میان انتخاب دو گزینه –ماندن در اندونیزیا و ادامهی انتظار یا برگشتن به جایی که به آن تعلق دارد- گیر مانده است. او، نمیدانست که انتخاب کدام یکی از این دو گزینه، پشیمانیای به همراه ندارد.
علیرضا امینی که اکنون ۳۲ سال دارد، میگوید که بیشتر وقتها را در اندونیزیا به خوردن و خوابیدن در اردوگاه مهاجران گذرانده است. او، در شهر «تنجون پیننگ» اندونیزیا، اما بیشتر در شبکههای مجازی زندگی میکرد؛ زیرا، حق حضور یکسان با شهروندان اندونیزیا را در جامعه نداشت. امینی میگوید که بیشتر در خوابگاهش بود و کمتر به تفریح میرفت؛ باری که به تفریح رفته بود، به دلیل این که از تفریح دیروقت به اردوگاه میرسد، او را برای دو ماه در سلول یک زندان میاندازند؛ جایی که آب و غذا کم بود و نور اندکی از پنجرهی کوچک به درون میتابید.
امینی، روزهای بودن در زندان را، بدترین لحظههای عمرش توصیف میکند. «دو ماه در زندان به اندازه سه-چهار سال زندگی در اندونیزیا، سخت بود.»

علیرضا امینی پس از هفت سال زندگی در اندونیزیا، تصمیم میگیرد که به کشورش برگردد.
او، تنها مهاجر افغانستانی در اندونیزیا نیست که در وضعیت دشوار زندگی، انتظار میکشد تا روزی بتواند به یکی از کشورهای امریکایی و یا اروپایی رفته و اندکی طعم شیرین و گوارای زندگی را بچشد. طبق معلومات وزارت مهاجران و بازگشتکنندگان افغانستان، در سالهای گذشته، دستکم ۷۸۰۰ افغانستانی، به اندونیزیا رفته که شاید یکی از چهار کشور مهاجرپذیر -آسترالیا، امریکا، کانادا و نیوزلند-، درخواست پناهندگی آنها را بپذیرد. به گفتهی این وزارت، جنگ، فقر و نبود کار، از دلیلهای اصلی مهاجرت این شهروندان به اندونیزیا است.
با شدت گرفتن مهاجرت غیرقانونی به آسترالیا، این کشور پس از سال ۲۰۱۴ تصمیم گرفت که دروازهاش را به روی پناهجویان ببندد و این باعث شد که مهاجران کمتری به اندونیزیا بروند. مهاجران افغانستانیای که اکنون در اندونیزیا برای رفتن به کشور مهاجرپذیر انتظار میکشند؛ کسانی اند که پیش از سال ۲۰۱۴ به این کشور رفته است.
شریف رضایی –شهروند افغانستان- در ۲۰۱۴، کتابهای مکتبش را کنار میگذارد و بار سفر به اندونیزیا را میبندد. اکنون هفت سال میشود که در یکی از شهرهای اندونیزیا، برای تأییدشدن پرونده –کیس- پناهندگیاش از سوی یکی از سفارتخانههای کشورهای مهاجرپذیر، انتظاری میکشد.
رضایی، مشقت در مهاجرت را نسبت به وضعیت بد امنیتی افغانستان ترجیح داده و مصمم است که با سختیهای زندگی در اندونیزیا کنار بیاید. «مادرم میگه که همان جا باش، حداقل امنیت خو داری. این جا نیا که جنگ است.» این کنارآمدن اما تاوانی نیز برای او و دوستانش داشته است. «در این جا خیلیها، دچار افسردگی شده. از شدت افسردگی ماهها خود شان را در اتاق قفل میکنند.»
به گفتهی او، پناهجویان افغانستانی در اندونیزیا، در بیسرنوشتی به سر میبرند و نمیدانند آیندهی شان به چه شکل و در کدام کشور رقم میخورد؛ اما تنها پاسخی که از سوی کمیساریای پناهندگی سازمان ملل متحد و سازمان جهانی مهاجرت، میشنوند، جملهی تکراری «صبر داشته باشید!»، است. به گفتهی رضایی، خیلی از پناهندگان از شدت افسردگی و اختلالات روانی، به قرصهای خوابآور و «تابلیت K» روی آورده اند.
از سویی هم، نداشتن دسترسی مهاجران به خدمات صحی در اندونیزیا، آنها را در تنگناهای باریکتر زندگی قرار میدهد. رضایی، میگوید: «سردرد و گوشدرد بودم. پس از پنج سال موفق شدم، گوشم را عمل کنم.»

شریف رضایی، یکی از پناهندگان افغانستانی که بیشتر از هفت سال است در اندونیزیا به سر میبرد.
رضایی پیش از این که به اندونیزیا برود، مشکل شنوایی داشت؛ اما در اندونیزیا گوشدرد میگیرد و به ناچار از کمیساریای پناهندگی سازمان ملل متحد برای درمانش درخواست کمک میکند. پس از پنج سال درخواست پیهم رضایی، سازمان حاضر میشود که زمینهی درمان گوش او را مساعد کند؛ اما این مداوا نه تنها که باعث بهبودی گوش او نمیشود که حالش را بدتر نیز میکند. «وضعیت گوشم بدتر شده. پردهاش را برداشته. حالا خونریزی دارد.» او، مجبور است که هفتهی یک بار به پزشک مراجعه کند؛ اما ناتوانی اقتصادی نمیگذارد.
کمیساریای پناهندگی سازمان ملل، به دلیل هزینهی گزاف معالجه، رضایی را به پزشکی میفرستد که پول کمتری بگیرد. «اکنون هم سرم درد میکند و هم گوشم. داکتر گفته اگر تداوی نشود، به مغزت میرسد و خطرناک است.»
دشواریهای زندگی در اندونیزیا برای مهاجران افغانستانی، باعث شده که شماری از آنها دچار اختلالها جدی روانی شده و در مواردی به زندگی شان پایان بدهند. طبق معلومات وزارت مهاجران، پس از سال ۲۰۱۴، دستکم ۱۵ پناهجوی افغانستانی در اندونیزا به خودکشی اقدام کرده اند که ۱۳ تن شان جان باخته اند.
به گفتهی شماری از مهاجران افغانستانی در اندونیزیا، روند رسیدگی به پروندههای آنان یا خیلی کند است یا متوقف. امینی، میگوید؛ برای این که بیشتر کارمندان سازمان بینالمللی مهاجرت در اندونیزیا، شهروندان این کشور استند -که به دلیل پناهدادن به مهاجران، درآمد خوبی دارند-، نمیخواهند روند رسیدگی به پروندههای مهاجران به گونهی نرمال آن به پیش برود و با بیرونشدن مهاجران از اندونیزیا، این منبع درآمد را از دست بدهند.
افغانستان در حال حاضر، بیشتر از ۶ میلیون مهاجر در جهان دارد که نزدیک به پنج میلیون آن را ایران و پاکستان در خود جا داده است.
در سالهای گذشته، افغانستانیها در کنار مهاجرتهای مستقیم، به هندوستان، ترکیه، مالیزیا و اندونیزیا به عنوان کشور عبوری مهاجر شده اند؛ تا از این کشورها به یکی از کشورهای اروپایی و امریکایی درخواست پناهندگی بدهند. بر پایهی گزارش وزارت مهاجران، در سالهای پسین، نزدیک به ۳۲ هزار افغانستانی به هندوستان رفته اند تا پناهندگی یکی از کشورهای اروپایی و امریکایی را بگیرند.
کمیساریای عالی پناهنگان سازمان ملل متحد، گزارشی را در نوامبر ۲۰۲۰ نشر کرد که بر اساس آن، ۱۳ هزار و ۷۴۵ پناهنده به ترتیب از کشورهای افغانستان، سومالیا، میانمار، عراق و سودان در ۱۳ اردوگاه در شهرهای مختلف اندونیزیا زندگی میکنند. همهی این مهاجران، منتظر دریافت پناهندگی از کشورهایی چون امریکا، آسترالیا، کانادا و نیوزلند استند.
به گفتهی مهاجران افغانستانی در اندونیزیا، مهاجران در این کشور به سه دسته تقسیم میشوند؛ دستهی نخست، آنهایی استند که زیر پوشش حمایتی سازمان بینالمللی مهاجرت قرار دارد؛ دستهی دوم، مهاجرانی استند که کمیسیاریای عالی پناهندگی سازمان ملل، در حدود ۵۰ درصد، نیازهای غذایی و تداوی شان را میپردازد و دستهی سوم مهاجران، به گونهی مستقل و بدون هیچ گونه پوشش حمایتی، زندگی میکنند.
بیشتر مهاجران افغانستانی در اندونیزیا، از بیتوجهی سفارت افغانستان در این کشور شکایت دارند. یکی از آنها، میگوید: «چند مهاجر فوت شد، سفارت افغانستان حتا پرسان نکرد که به چه دلیلی؟ باید یک هیئت برای بررسی تعیین میکرد که نکرد.»
وزارت مهاجران و بازگشتکنندگان افغانستان، میپذیرد که تا اکنون اقدام مشخصی در راستای حمایت مهاجران صورت نگرفته است. رضا باهر، معاون سخنگوی این وزارت با تأیید مشکلات مهاجران در اندونیزیا، به روزنامهی صبح کابل، میگوید که این وزارت، تصمیم دارد نمایندگیای در اندونیزیا، ایجاد کند. «تلاش ما این است که یک نمایندگی در آن جا برای رسیدگی به وضعیت مهاجران باز کنیم. با روسان آسیایی کمیساریای پناهندگی سازمان ملل متحد و سازمان بینالمللی مهاجرت در بارهی وضعیت مهاجران افغانستان در اندونیزی نشستهای داشتیم.»
شماری زیاد مهاجران به سختی هزینهی رفتن به اندونیزیا را فراهم کرده اند و برخی از آنها با پولهای قرض راهی مهاجرت شده اند. اکنون که آنها، سختیهای مهاجرت را با جان خریده اند، به سختی میتوانند برای برگشتن به کشور شان خطر کنند. بنا بر این، تصمیم میگیرند که به امید رفتن به کشور سومی، منتظر بمانند. امینی اما با سماجت خانواده، کاغذ «دیپورتی»اش را امضا کرده و به کابل بر میگردد. اکنون دو هفته میشود که او با خانوادهاش در دشتبرچی زندگی میکند. امینی از آمدنش پشیمان نیست و میگوید که زندگی با همهی چالشهایی که در افغانستان دارد، از بیسرنوشتی در اندونیزیا بهتر است. «زندگی تنها در کشورهای پیشرفته، خلاصه نمیشود، در کنار پدر و مادر ارزش بیشتری دارد.» با این حال، شریف رضایی و هزاران پناهجوی افغانستانی در اندونیزیا در انتظار قبولی یکی از کشورهای مهاجرپذیر به سر میبرند؛ انتظاری که میتواند پایان خوش و یا پایانی نداشته باشد، مگر برگشت به وطن.