
سقوط پیهم ولسوالیها و عقبنشینی یا تسلیمی نیروهای پلیس و ارتش، میدان جنگ را به نفع طالبان تغییر داده و دولت را مجبور به بازبینی در مدیریت جنگ و افرادی کرده است که مدیریت جنگی را به عهده دارند. در آخرین اقدام، حکومت که هفتهی پیش اعلام کرده بود قرار است بسمالله محمدی، سرپرست وزارت داخله شود، دیروز، او را سرپرست وزارت دفاع و عبدالستار میرزکوال را به عنوان سرپرست وزارت داخله تعیین کرد. همچنان، ولیمحمد احمدزی، فرماندهی قطعات خاص ارتش، در سمت لویدرستیز و محمدیاسین ضیا که پیش از این لویدرستیز بود، در بست معینت ارشد امنیتی جابهجا شد.
این جابهجاییها، در شرایطی که جنگ به نفع طالبان پیش میرود، شاید بتواند وضعیت نابهسامان را اندکی سامان داده و حالت عقبنشینی تکتیکی نیروهای امنیتی و دفاعی را، به دفاع و تهاجم فعال تبدیل کند. طی دو ماه اخیر، به دلیل ناهماهنگی بین نهادهای امنیتی و دفاعی و اختلافات شخصی در رهبری این نهادها، توان مدیریتی دو وزازت کلیدی که وظیفهی تأمین امنیت و مدیریت جنگ را دارند، به خانهجنگی مصروف شده و زمینهی پیشروی طالبان در نقاط مختلف افغانستان را افزایش داده بود. در ۱۲ ساعت گذشته، طالبان توانسته اند شش ولسوالی را سقوط بدهند که این، نسبت به روزهای گذشته چند برابر پیشروی این گروه را به نمایش میگذارد و اگر این گونه پیش برود، به محاصرهی شهرها خواهد رسید.
بسمالله محمدی، جنرال احمدزی و یاسین ضیا، هر سه، چهرههای ضدطالبانی اند و تجربه و انگیزهی کافی در بخشهای مدیریتی و عملیاتی را دارند. جابهجایی آنها در پستهای کلیدی وزارتخانههای نظامی، این امیدواری را بین مردم به وجود آورده که شاید بتوانند وضعیت جنگ را بهتر مدیریت کرده و زمینهی پیشروی طالبان را ببندند. هرچند، وضعیت به دلیل بیکفایتی مسؤولان امنیتی و دفاعی، در حدی شکننده شده که بازسازی آن زمانبر است؛ اما اگر بسماللهخان و همکاران تازهاش، نتوانند به زودی وضعیت را مدیریت کنند، باعث میشود لشکر طالبان که هر روز در حال سربازگیری است قوت گرفته و دولت تضعیف شود.
در میان تبدیلیها و تقرریهای جدید حکومت در نهادهای امنیتی و نظامی، تنها چهرهای که به عنوان سرپرست وزارت داخله تعیین شده، امیدوارکننده نیست. ستار میرزکوال، پیش از این والی کندز بود و نحوهی مدیریت او در یک ولایت، بیانگر نقش آن در وزارت داخله نیز هست. امیدواری این است که سه چهرهی نظامی و ضدطالبانی دیگر، بتوانند بیکفایتی او را نیز جبران کنند.
روند جنگ، از دو ماه به این سو –از آغاز اعلام خروج نیروهای ناتو-، به طور چشمگیری به نفع طالبان پیش رفته و نمیتوان از تغییرات جدید انتظار معجزه داشت؛ اما با توجه به امکانات نظامیای که در اختیار دولت قرار دارد، اگر مدیریت و پالیسی درست جنگی ساخته و به اجرا گذاشته شود، میتواند جلو پیشروی طالبان را گرفته و فرصتی را برای بازپسگری ولسوالیها و برنامهریزی تهاجمی مساعد کند.
بسمالله محمدی که سابقهی نظامیگری و مخالفت شدید با طالبان را دارد، در آزمون سختی فراخوانده شده است؛ آزمونی که چشم امید همه مردم را به سمت او کرده و منتظر اند که با پشتوانهی جهادی و نظامیاش، چگونه عملکردی از خود به نمایش خواهد گذاشت. هرچند، طبق گزارشها، در این مدت که جنگ هر روز به نفع طالبان پیش میرفت، جابهجاییهایی در بخشهای کلیدی وزارتخانههای امنیتی و دفاعی صورت گرفته که مانعی برای پیشروی در جنگ به حساب میآیند؛ اما آقای محمدی اگر بتواند نقاط آسیبپذیر در بخشهای داخلی و تصمیمگیری را شناسایی و اصلاح کند، امکان عملیشدن طرحهای امنیتی و دفاعی نهادهای امنیتی و دفاعی فراهم خواهد شد. او، نه تنها وظیفهی پیشبرد جنگ که وظیفهی بازبینیِ سطوح مختلف نظامی را دارد. باید، روشن شود که چه کسانی در نظام، باعث شکستهای پیهم نیروهای امنیتی و دفاعی شده و زمینهی عقبنشینی و یا تسلیمی آنان را با مهمات نظامی به طالبان فراهم کرده است.
همه، منتظر اند که قرارگرفتن این سه چهرهی ضدطالبانی در بخشهای تصمیمگیرندهی وزارتهای دفاع و داخله، چه عملکردی را مقابل گروههای تروریستی و خصوصا طالبان به نمایش خواهد گذاشت. این چهرهها که هر کدام مهرهی درشتی از مخالفت با طالبان اند، باید بیش از هر تصمیمی، راه حلی را برای جلوگیری از سقوط بیشتر ولسوالیها بسنجند تا جنگ روانی و نظامیای که به نفع طالبان شکل گرفته است، متوقف شود. پیشروی طالبان، سقوط ولسوالیها و تسلیمی یا عقبنشینی نیروهای امنیتی و دفاعی، به قدر کافی به روحیهی سربازان در میدان جنگ آسیب رسانده است. اولین اقدامی که میتواند این روحیهی شکست را جبران و تبدیل به تهاجم کند، سفر مقامهای ارشد امنیتی و نظامی در میدانهای نبرد است تا باعث خلق انگیزه در نیروهای امینتی و دفاعی شده و آنها را به پشتیبانی و در جنگ علیه طالبان امیدوار کند.
وضعیت امروز نظامی و سیاسی، حاصل عملکرد نادرست حکومت و دخالت در کارهای امنیتی و دفاعی است. بسمالله محمدی، وظیفه دارد که دستهای مداخلهگر سیاسی و امنیتی –شورای امنیت- را در تصمیمگیریهای جنگی کوتاه کند و نگذارد که بیش از این، میدان جنگ به نفع طالبان تعریف شود. او، اگر نتواند پالیسی دفاعی و تهاجمی بهتری را در همکاری با فرماندهان محلی و مردم طراحی و به اجرا بگذارد، بدون شک، صلابت نظامیای که دارد، آسیب دیده و محبوبیت خود را نزد مردم از دست خواهد داد. بیشتر مردم، به بسمالله محمدی، جنرال احمدزی و یاسین ضیا، به عنوان چهرههای ضدطالبانی و با تجربهی نظامی نگاه میکنند. تغییر وضعیت جنگ به نفع دولت، آزمون سخت این چهرههای نظامی است و باید با عبور از هر نوع اختلاف احتمالی در سلیقهی نظامیگری یا بازیهای سیاسی، بتوانند به تصمیمی واحد دست پیدا کنند تا از وضع موجود، به وضعی نسبتا مطلوب برسیم. این تعیینات و تبدیلیها، بیش از هر سمتی، طالبان را غافلگیر کرده و باعث خواهد شد که آنها نیز، صفوفشان را منسجمتر کنند. دولت اما نسبت به این گروه، ارتش منسجم و تجهیزات نظامی زمینی و هواییای در اختیار دارد که اگر درست مدیریت شود، در کوتاهمدت میتوان زمینهی پیشروی طالبان را گرفت و در درازمدت، برای حملات تهاجمی و بازپسگیری ولسوالیها اقدام کرد تا این گروه را در موقف ضعف نظامی قرار داده و مجبور به حضور در گفتوگوهای صلح کند؛ در غیر این صورت، حتا اگر این گروه به صلح هم حاضر شود، قوت آن در میدان جنگ، میتواند امتیازش در میز مذاکره را نیز افزایش دهد.