از روزگاران قدیم تا کنون در کوچهی خرابات کابل رسم این است که وقتی شاگردی برای آموختن موسیقی و آوازخوانی پیش استادی میرود، به رسم شاگردی نزد وی «گُر» میگذارد که با پذیرفتن آن، شاگرد به طور رسمی به شاگردی پذیرفته میشود. هر چند در عصر کنونی این رسم رونق سابقش را از دست داده؛ با آن هم در میان شماری از هنرمندانی که در کوچهی خرابات زندگی دارند، این رسم پابرجا است.
در مرکز کابل به کوچهی سنگتراشی کابل سر زدم؛ کوچهای با دیوارهای بلند و پست گِلی که تصویر کابل کهنه در آن نمایان است. این کوچه یکی از معدود کوچههای کابل است که رنگوبوی گذشته دارد. صداها در این کوچه تلفیقی از صدای ساز و آواز است. دو طرف کوچه، دکانهای هنرمندانی است که نان شان را از رفتن به محافل شادی دیگران به دست میآورند. هنوز تکوتوک دکانهای سازفروشی هم به چشم میخورد؛ اما مشخص است که رونق چندانی ندارد.
در یکی از غرفههای کنار سرک، مردی ۶۴ سالهای غرق نواختن رباب است. در غرفهی کوچکش رباب، تبله، دایره و دهل برای فروش گذاشته شده است.
گلمحمد پنجشیری، چند سال است رباب مینوازد. او برای یادگیری رباب نزد استاد غلامحسین «گُر» گذاشته و ده سال هنر نواختن رباب را آموخته است.
گلمحمد میگوید: «گُر ماندن از قدیم بین هنرمندان رایج بود و تا هنوز بین هنرمندان خرابات وجود دارد؛ اما در عصر کنونی این رسم کمرنگ شده و کسی به این رسم توجه ندارد.»
او، گُر ماندن پیش استاد را نشان احترام و اخلاص شاگرد میداند و میگوید که شاگرد با گُر گذاشتن پیش استاد، تعهد میکند که او به هنر موسیقی عشق و علاقه دارد و خواهان آموختن آن به صورت مسلکی است.
گلمحمد که خودش ۴۸ سال قبل با گذاشتن گُر نزد استادش هنر نواختن رباب را آموخته است، اکنون شاگردان زیادی دارد. او میگوید: «هر چند خودم را استاد نمیگویم؛ اما تا کنون آموختههایم را به ۶۰۰ تن انتقال دادم. در کراچی پاکستان ۵۰۰ شاگرد داشتم و اکنون در کابل ۱۰۰ شاگرد دارم.»
چند قدم گذشته از غرفهی گلمحمد، ساختمان سه طبقهی گِلی و بدریختی در کنار دکانهای کوچک که آلات موسیقی میفروشند، واقع شده است. این ساختمان دفترهای هنرمندان است که بیشتر این هنرمندان محلیخوان استند و مردم برای دعوت این هنرمندان به محفلهای خوشی شان در این دفترها مراجعه میکند.
ساختمان با زینههای باریک و پرخموپیچی که به بدریخت بودن این ساختمان فرسوده و کهنه افزوده است؛ اما صدای ساز و نای از هر گوشهی این ساختمان به گوش میرسد که تضاد میان زیبایی و وحشت را ایجاد کرده است.
خالد هماهنگ، پسر استاد هماهنگ، از هنرمندان نامدار افغانستان در طبقهی دوم این ساختمان دفتر کاریاش را ایجاد کرده است. او گر ماندن را رسم و عنعنهی خاصی میان حوزهی تمدنی هند و افغانستان میداند.
خالد هماهنگ میگوید: «گر ماندن در افغانستان و هند در گذشتهها رایج بود. این مراسم طوری بود که شاگرد پس از چند روز تمرین، پیش استادش محفل برگزار میکرد و در این محفل شماری از هنرمندان را دعوت میکرد و برای استادش انواع مختلف شیرینی و لباس را به طور تحفه میداد. استاد نیز تاری خامی که به نام تار «پاندرا» معروف است را به دستش میبست و به همین شکل او شاگرد رسمی همان استاد میشد.»
هماهنگ افزود که رسم گر ماندن، ۲۷۰ سال است در خرابات رایج است و میا سمندرخان، قربانعلی خان و سایر هنرمندان نامدار افغانستان این سنت را در افغانستان رایج کرده اند.
کوچهی خرابات
با شنیدن نام کوچهی خرابات، به یاد آواز، طرب و نواهای دلنشین موسیقی میافتیم که زمانی از این کوچهی تاریخی شنیده میشد. روزگاری استادان نخبه و نامدار موسیقی در این جا زندگی میکردند. در میان جمع زیادی از هنرمندان، استاد محمدحسین سرآهنگ، رحیمبخش، یعقوب قاسمی، دستگیر شیدا، موسا قاسمی و محمد هماهنگ از استادان مشهور کوچهی خرابات اند.
خرابات از معدود واژههایی است که معانی کاملا متضاد دارد. فرهنگهای لغت خرابات را هم میخانه و عشرتکده تعبیر کرده اند و هم ویرانه و نکبتکده؛ درست به مانند دیروز و امروز ناهمگون کوچهی خرابات کابل که در گذشته تعبیر نخست در مورد آن صدق میکرده و اکنون ویرانهای بیش نیست.
در گذشتهها زمانی که رهگذری از محله عبور میکرد، ناخودآگاه در مسیر گذرش، چندین بار توقف میکرد و به صدای رباب و تبله که از خانهها بیرون میشد، گوش میداد. اکنون این گذر حال و هوای گذشته را ندارد و در حالت بد امنیتی به سر میبرد؛ اما هنوز میتوان یادگارهای موسیقی سنتی افغانستان را در آن حس کرد.
گذر خرابات در ناحیهی اول شهر کابل موقعیت دارد. این گذر، یکی از گذرهای قدیمی شهر کهنهی کابل است و در نزدیکی آن بالاحصار و شهدای صالحین قرار دارد. در گذشته این گذر به نام «خواجه خوردک» (زیارتی به همین نام در این کوچه موقعیت دارد) بوده است. بعدها وقتی که در این گذر هنرمندان و آوازخوانان سکناگزین میشوند، به «گذر خرابات» مشهور میشود که اکنون نیز به همین نام یاد میشود.
گفته میشود که ۱۵۰ سال پیش از امروز بعضی از استادان و هنرمندان از هندوستان به کابل آمدند و در ابتدا در بالاحصار کابل جاگزین شدند و بعدا در محلهی کنونیای که به نام کوچهی خرابات یاد میشود، از طرف امیر همان وقت خانههای رهایشی برای این هنرمندان ساخته میشود. از همان زمان به بعد خرابات به محل آموزش و پرورش هنرمندان و نوازندگان تبدیل شد.
در گدشته در این محله بیشتر از ۵۰۰ خانوادهی هنرمند زندگی میکردند که حالا ۳۰ خانه بیش نیستند. پسران و نواسههای استاد هماهنگ، رحیمبخش، نبیگل و قاسمی در این محله زندگی میکنند که بیشتر شان آوازخوان و نوازندهی آلات مختلف موسیقی استند.
تفاوت موسیقی خرابات با سایر سبکهای موسیقی
خالد هماهنگ میگوید که سبک موسیقی خرابات سنگین و پخته به روش کلاسیک است و موسیقی آماتور موسیقی شهری و روز است. آلات موسیقی سبک خرابات با سایر سبکها تفاوت چندانی ندارد؛ اما برخی آلات موسیقی خاص خودش را دارد. رباب، نی، هارمونیه، باتکس، دوتار و سهتار از جمله موسیقی خرابات اند که مربوط به موسیقی شرق است.
سبکهای مختلف موسیقی در افغانستان رایج است؛ پاپ، کلاسیک، محلی، راگ و فولکولور.
کلاسیک؛ این موسیقی به شکل غزل فارسی و راگ هندی خوانده میشود. مشهورترین آوازخوانان موسیقی کلاسیک افغانستان؛ استاد غلامحسین، استاد قاسم، استاد نتو، استاد محمدحسین سرآهنگ، استاد اولمیر، استاد رحیمبخش و استاد مهوش که در بین افغانها بسیار محبوب استند.
پاپ؛ سبک جدیدی است که شنوندگان زیادی دارد؛ این سبک بعد از تأسیس رادیو افغانستان در سال ۱۹۲۱ میلادی به میان آمده است. این موسیقی پس از وارد شدن آلات غربی به خصوص بعد از سال ۱۹۴۰ میلادی رونق خوبی پیدا کرد. در رادیو تلویزیون افغانستان این گونه آوازخوانان را آماتور (غیرحرفهای) و این سبک را آماتوری مینامیدند. مشهورترین آواز خوانان پاپ؛ احمدظاهر، احمد ولی، ظاهر هویدا، جلیل زلاند، صادق فطرت (ناشناس)، پرستو، قمرگل، ژیلا، نغمه، عارف کیهان، رحیم مهریار، رحیم جهانی، استاد مددی، طاهر شباب، شادکام و … بوده اند. اولین زن خوانندهی پاپ بانو پروین و دومین آن بانو آزاده است.
فولکولور؛ عبارت از موسیقی محلی یا کلیوالی افغانستان است. سبک بدخشی، خراباتی، لوگری، قطغنی، هزارگی، سبک غرنی، مردم پکتیا، سمت مشرقی، کلیوالی مردم پشتون، ترکمنی، هراتی، قرصک پنجشیر، مذهبی و مردم نورستان.
کوچههای و محلههای تاریخی کابل
بالاحصار کابل، شوربازار، گذر آهنگری، دروازهی لاهوری، گذر ریکاخانه، تخته پل، درخت شنگ، شترخانه، خیابان، توپچیخانه، کاهفروشی، پایان چوک، کوچهی ندافی، ذغالفروشی، کوچهی مندوی، کوچهی حیدرخان، قلعهی محمودخان، گذر حضرت، کوچهی مردهشویها، شانهسازی، باروتخانه، قصاب کوچه، گلاب کوچه، بازار مسگرها، بازار سراجی، بازار آهنگری، کول حشمتخان، عاشقان و عارفان و چهل دختران از مکانهای تاریخی کابل است که در جنگها ویران شده و پس از آن ساخت و ساز کمتری در این محلات صورت گرفته است.