مقامها و زمامداران در روزهای مهم مثل عید، از مقام و جایگاه رهبر یا سلطان، خطاب به مردم بیانیه و پیام میدهند که نشاندهندهی موقعیت، نوع نگاه و وضعیت شان نیز است. این روزها که به عید فطر نزدیک شدهایم، رهبر طالبان از جایگاه امیر، برای رعیت پیام فرستاده است. نخستین پیام، پس از توافق با امریکا و توقف جهاد –به گفتهی خود شان- علیه اشغال، کفار و الحاد. جهادی که حالا بیش از گذشته به مسلمانان –مردم عادی، زنان باردار و نوزادان تازه به دنیا آمده- و نیروهای امنیتی افغان متمرکز است. تغییر روش و رویهی که حاصل گفتوگوهای فشردهی طالبان با امریکا است.
یکسال طول کشید تا این گفتوگوها به نتیجهی که دو طرف میخواستند، برسد و توافقنامه بین نمایندگان امریکا و طالبان، «زلمی خلیلزاد و ملا عبدالغنی برادر»، امضا شود. توافقنامهی که تکلیف طالبان را با امریکا مشخص کرد و امریکاییها از کافران مهدورالدم، به دوستان قابل احترام بدل شدند؛ از روزی که پای ورق توافق امضا شد، خون از دماغ سربازان خارجی –به خصوص امریکاییها- در افغانستان نیامد؛ اما پس از آن، چالش اصلی امریکا برای فرجام طولانیترین جنگ این کشور و فرار از مهلکه، طالبان نه که یار گرمابه و گلستانش -حکومت افغانستان- بود.
حکومتی که با جنجالهای انتخابات، اختلافهای شدید سیاسی، دو قطبی شدن قدرت و عدم اجماع روبهرو بود. در این مدت که زمان طولانی هم بود، اتفاقهای زیادی افتاد، طالبان به جنگ ادامه دادند، نیروهای دفاعی افغانستان از وضعیت دفاعی به دفاع فعال و سپس تهاجم، تغییر موضع دادند، فشار امریکا بر ارگ و سپیدارنشینان به صورت بیسابقهای افزایش یافت که حتا به قطع –تهدید- کمکهای این کشور به افغانستان انجامید –حالا گفته اند که قطعش نمیکنند-، ارگ و سپیدار نمایندههای مصلح امریکا –خلیلزاد و پمپئو- را با تمرد از دستور، لب و روی کشال، پس به امریکا فرستاد، خروج سربازان امریکایی از افغانستان ادامه یافت، رییسجمهور امریکا اعلام کرد که دیگر نمیتواند نقش پولیس را در افغانستان بازی کند، تهدید کردند که ما میرویم، شما میدانید و کشور تان و در نهایت امضای توافقنامهی دو پادشاه که در یک اقلیم جای نمیشدند تا بار دیگر، سروکلهی «خلیلزاد» در کابل و دوحه پیدا شود! در این مدت، گروههای تروریستی نیز بیکار نماندند و در ننگینترین جهاد تاریخ شان، چند جنگجوی مسلح را به جنگ علیه زنانباردار و نوزادان تازه متولد شده فرستادند!
حالا با وجودی که ظاهر قضیه، حکایت از آرامش نسبی و حل معضل داخلی دارد؛ اما در جلسههای خلیلزاد، در ارگ مشخص شد که اختلافهای بنیادین و شدیدی هنوز وجود دارد و تا زمان شکلگیری یک صف واحد و اجماع عمومی، برای ایستادن در برابر تروریزم و گفتوگوهای میانافغانی، راه طولانی و دشوارگذری در پیش است!
تا امروز، دو طرف –حکومت و طالبان- به صورت موازی و همزمان بیاینه داده و یکدیگر را به کارشکنی و مختلسازی روند صلح و رسیدن به توافق متهم کردند. طالبان اما پیام عیدی طولانی رهبرشان «ملا هبتالله آخوندزاده» را منتشر کردند که بیانگر دیدگاه شان نسبت به آینده است.
در این پیام واضح است که طالبان خود را حاکمان بلامنازع آیندهی افغانستان دانسته و در تلاش برای ترسیم چهرهی تازه از خود استند. مثلا در پیام و از جایگاه یک امیر، خطاب به رعیت آمده است، کسانی که دست از مخالفت بردارند، در امان خواهند بود؛ در حالی که حکومت افغانستان همواره از ادغام طالبان در درون نظام جمهوری سخن میزنند؛ تا باور کنیم، هر دو طرف از موضع شان -جمهوریت و امارت- عدول نخواهند کرد که نشان دهندهی بازگشت به نقطهی اول و سر خط است؛ چون برای صلح، نیاز به تعدیل نظرهای دو طرف است تا وضعیت جدیدی پدید آید. طالبان که حتا در زمان حکومت امارت اسلامی با دنیا رابطه نداشت، حالا از روابط گسترده با کشورهای دیگر سخن میزنند که نشان از روحیهی برتر و موضع نزدیکتر این گروه، در مذاکره با امریکا و گفتوگوهای آینده دارد. آنها حالا با خاطرجمعی و جرأت بیشتری نسبت به گذشته و برای آینده سخن میزنند؛ جرأتی که وابسته به وضعیت سیاسی منطقه و تنش بین امریکا و حکومت افغانستان نیز است. طالبان خود را حاکمان آینده میدانند و این زمانی ترسناک و جدی میشود که بدانیم، قدرت نظامی این گروه نسبت به گذشته در حال افزایش است.
آنها در تقویت نیروها و برنامههای نظامی شان بسیار جدی عمل میکنند و بر خلاف حکومت که این روزها درگیر مصیبتهای زیادی است؛ در حال برنامهریزی برای آینده استند. سؤال اصلی و همیشگی این است که بودجهی نظامی و لوجستکی این گروه، از کجا تأمین میشود و آیا ممکن است بدون حمایت یک قدرت بزرگ خارجی، فقط با پشتوانهی معادن شمال و یا قاچاق مواد مخدر، بتوان به چنین قدرتی رسید! طالبان در ماههای اخیر، تصاویر و ویدیوهای زیادی از جریان تمرینها و تدارک نظامی طالبان نشر شده است که نشان از تلاش آنها برای شکل دهی یک اردوی منظم دارد!
پس از اعلامیهی طالبان، سخنگوی ریاستجمهوری افغانستان آن را «بی ارزش» دانسته و گفت که این گروه، به جای اعلامیه، روی کاهش خشونت و پذیرش آتشبس تمرکز کنند. رهبران طالبان اما از امریکا خواسته اند، اجازه ندهد، موافقنامه شان با آن کشور ناکام شود. نکتهی که این روزها قابل بررسی و لمس است، این که هر دو طرف تلاش دارند تا داشتن دست بالا و مشروعیت در میز مذاکرهی احتمالی آینده –میان افغانی- را از لولهی تفنگ و میدانهای جنگ به دست آورند.
رهبر طالبان در پیامش گفته است که در نظام آیندهی افغانستان سیاست انحصارطلبانه وجود ندارد و حقوق همه، از زن و مرد تأمین خواهد شد؛ اما معاون اول دوکتور محمداشرف غنی، طالبان را تروریست خوانده و گفته است که مذاکره با این گروه، پیچیده خواهد بود. حکومت، طالبان را متهم میکند که زیر چرخ روند آزادی زندانیان سنگ میاندازد؛ اتهامی که عینا طالبان به آدرس حکومت حواله میکنند. از طرفی، خلیلزاد که به نظر میرسد با مسؤولان حکومت، زاویه دارد و گاهی، حتا –از نظر مردم- در نقش سخنگو و مدافع طالبان ظاهر میشود، وظیفه دارد که خواست تأمین آتشبس و یا کاهش خشونتها را به گوش طالبان رسانده و آنها را راضی به قبول شرایط کند.
تغییر رویهی دو طرف برای حمله و افزایش خشونتها، افراد بیگناه بیشتری را به کام مرگ برده و گلیم غم گستردهتر و بزرگتری را در سراسر افغانستان پهن خواهد کرد. آن که در نهایت، مثل همیشه قربانی و پایمال خواهد شد، مردم بیچاره و بلا کشیدهی افغانستان است. مردمی که بیش از چهار دهه است، مثل اسپند، در آتش سوخته و همانند مرغ بسمل، پروبال زده است!