
نبود حاکمیت سیاسی و نظامی کارا و موجودیت گروههای مختلف تروریستی در خاک افغانستان، این کشور را به لانهی امن گروههای مختلف ناراض در منطقه بدل کرده است. به اساس گزارشها، عبدالنبی بنگلزی، فرماندهی ارتش آزادیبخش بلوچستانِ پاکستان، روز پنجشبنه -۶ جوزا-، در ولایت کندهار ترور شده است. هر چند، چهار سال پیش، ارتش پاکستان ادعا کرده بود که این فرماندهی آزادیبخش بلوچ را کشته است؛ اما پس از این ادعا، بنگلزی در ویدیویی به بی بی سی، ادعای ارتش پاکستان را رد کرده بود. از چهار سال پیش تا اکنون، خبری از محل بودوباش او رسانهای نشده بود.
با کشتهشدن نبی بنگلزی در کندهار، برخی از فعالان جنبش آزادیخواه بلوچ، با نشر عکسهای رهبر کشتهشدهی این گروه در تویتر، از افرادشان خواسته اند که کندهار دیگر برای آنان امن نیست و باید به جای امنتی نقل مکان کنند. از پیامهای تویتری اعضای این جنبش، چنین بر میآید که گویا افراد این گروه، در کندهار و دیگر ولایتهای افغانستان به سر میبرند.
ارتش آزادیبخش بلوچ، از گروههای تجزیهطلب در پاکستان است که برای جداسازی بلوچستان از بدنهی دولت پاکستان فعالیت میکند. این ارتش، در کنار گروههای دیگری چون «جبههی آزادیبخش بلوچستان، ارتش جمهوریخواه بلوچ، ارتش متحد بلوچ، ببرهای آزادیخواه بلوچستان، گارد آزادیخواہ بلوچ و لشکر بلوچستان»، فعالیت دارد.
کشتهشدن یکی از فرماندهان نخبهی ارتش آزادیبخش بلوچ در ولایت جنوبی کندهار، بیانگر حضور گستردهی افراد این گروه در افغانستان است؛ چون، افغانستان کشوری است که جنگ چهلساله و عدم کنترل دولت و ساختار سیاسی ثابت بر تمام نقاط آن، به لانهی امن گروههای ناراض و هراسافگن بدل شده است. طبق گزارشی که پلیس افغانستان در سال ۱۳۹۵ با پلیس انترپول در میان گذاشته، ۱۶۸ گروه تروریستی خردوبزرگ در افغانستان فعالیت دارند که بین ۶۰-۱۰۰ هزار سربازشان در فصلهای مختلف، درگیر جنگ با دولت اند.
موجودیت این تعداد از گروههای تروریستی، باعث شده است، هر گروهی که در منطقه ایجاد میشود، افغانستان را مکان امن برای بودوباش و سازماندهی پلانهای کاریاش انتخاب کند. حاکمیت گروههای تروریستی بر بخشهایی از افغانستان و جغرافیای پیچیدهی این کشور، امتیازی برای گروههای خردوبزرگ تروریستی به حساب میآید. بیشتر این گروهها، نه برای جنگ با دولت افغانستان، بلکه برای این به خاک افغانستان پناه آورده اند که در کشورهای خود نمیتوانند زندگی کنند. موجودیت این گروهها، از یک سو امکان سازماندهی فعالیتهایشان را میدهد و از سویی، کشورهای همسایهی افغانستان، به دلیل موجودیت این گروهها در افغانستان، مداخلات نظامی و سیاسیشان را افزایش میدهند.
کشتهشدن این فرماندهی بلوچ در کندهار، نشان میدهد که پاکستان، نفوذ زیادی در افغانستان و خصوصا ولایتهای شرقی و جنوبی دارد و اهداف نظامیاش را، با استفاده از مهرهها و نیروهایی در داخل افغانستان، مدیریت و اجرا میکند. هرچند، پاکستان در مورد قتل عبدالنبی بنگلزی، اظهار نظری نکرده است؛ اما کشتهشدن او در کندهار و درخواست طرفداران این گروه از نیروهایشان مبنی بر ترک کندهار، نشان میدهد که اسختبارات پاکستان، دسترسی اطلاعاتی و نظامی خوبی در کندهار دارد و مخالفانش را توسط نیروهای محلی، شناسایی و نابود میکند.
حمایت هند از جنبش آزادیبخش بلوچ و رابطهی نزدیک این کشور با افغانستان، شاید یکی از دلایل حضور فرماندهان و سربازان این گروه در خاک افغانستان باشد. دولت هند، به دلیل تنش سیاسیای که با پاکستان دارد، تلاش میکند از همه گروههای ناراض از پاکستان حمایت کرده و این کشور را در تنگنای سیاسی و نظامی قرار دهد. روابط خوب هند و افغانستان، این احتمال را به وجود آورده که هند با استفاده از خاک افغانستان، با افراد این جنبش همکاری میکند.
آنچه کشتهشدن بنگلزی را تبدیل به نگرانی میکند، دخالت و دسترسی مستقیم نظامی کشورهای همسایه در خاک افغانستان است. پاکستان و ایران که بیشتر متهم به دخالت در امور افغانستان استند، از یک سو، گروههایی را در افغانستان حمایت مالی و تسلیحات میکنند و از سویی، خاک افغانستان تبدیل به میدان بازی و نظامیگری این کشورها با گروههای مسلح مخالفشان شده است. تلاش ایران برای سرکوب داعش در افغانستان که در مواردی با همکاری طالبان اجرا میشود و تلاشهای پاکستان برای سرکوب گروههای نظامی و سیاسی مخالفش در خاک افغانستان، بخشی از مناسبات جنگ افغانستان است که دامنهی جنگ در این کشور را پیچیدهتر کرده است.
دولت افغانستان، نباید تنها مصروف جنگ با گروههای تروریستی طالب و داعش باشد. این، مسؤولیت دولت است که با همه گروههای مسلح غیرقانونی در افغانستان بجنگد و با استفاده از امکانات استخباراتی، نگذارد گروههای مختلف متخاصم در منطقه، افغانستان را برای طراحی و اجرای عملیات و برنامههایشان انتخاب کنند.
موجودیت گروههای مختلف تروریستی و غیرتروریستی مسلح، به گستردگی دامنهی جنگ انجامیده و امکان خشونتورزی در افغانستان را افزایش میدهد. به همین دلیل، باید شناسایی و بازداشت افراد گروههای حاضر در افغانستان، بخشی از برنامهی دولت باشد تا از این طریق، هم بتواند گسترهی خشونت در کشور را کاهش دهد و هم زمینهساز اعتماد و رابطهی حسنه بین افغانستان و کشورهای همسایه شود.
ناکامی دولت در جنگ، بیشتر حاصل ناکارآیی آن در استراتژی جنگی و استخباراتی است. در کشوری که دهها گروه تروریستی حضور دارند، نیاز است که دولت، توجهش را فقط در میدان جنگ نگذارد. تقویت بخشهای استخباراتی و استراتژی درازمدت نظامی، بستری است که امکان دسترسی و کنترل دولت بر وضعیت را فراهم میکند. این که کشورهای همسایه، مخالفانشان را در خاک افغانستان شناسایی و مورد هدف قرار میدهند، نشاندهندهی ضعف استخباراتی در این کشور است.
از سوی دیگر، کشتهشدن این فرماندهی جنبش بلوچ، احتمال امضای توافقنامهی نظامی بین افغانستان و پاکستان را افزایش میدهد. چندی پیش، رحمتالله نبیل، رییس پیشین امنیت ملی، در تویتی نوشته بود که در سفر ژنرال قمر باجوا، رییس ارتش پاکستان به افغانستان، توافقنامهای امضا شده است که بر اساس آن، هر دو کشور در بخشهای نظامی و اسختباراتی یکدیگر را کمک خواهند کرد. با کشتهشدن یکی از مخالفان سیاسی و نظامی پاکستان در مرکز ولایت کندهار، دور از احتمال نیست که چنین توافقنامهای به امضا رسیده باشد و این اولین همکاری دولت افغانستان با پاکستان باشد.
هر چند، هنوز نه پاکستان و نه افغانستان امضای چنین توافقنامهای را تأیید کرده اند؛ اما باید دولت افغانستان، این را بداند که پاکستان هیچ وقت در مورد افغانستان صادق نبوده و امکان همکاری نظامی بین دو کشور، امکان دخالت بیشتر پاکستان در خاک افغانستان را فراهم خواهد کرد.