
افزایش ناامنیها در روزها و هفتههای گذشته، بیشتر شهروندان را نگران کرده است؛ نگران این که؛ اگر این ناامنیها افزایش پیدا کند و گروه طالبان، ولسوالیهای بیشتری را سقوط بدهند و بر سرنوشت بخشی گستردهای از جامعه حاکم شوند، چه بلایی بر سر شهروندان خواهد آمد.
با این که امنیت موضوع فراجنسیتی است؛ اما در میان شهروندان، زنان -که همواره قربانی جنگ در افغانستان بوده اند-، بیشتر از باقی شهروندان، این روزها نگران سرنوشت ناروشنشان استند.
شماری از زنان، با انتقاد از شرایط بد امنیتی و سیاستهای دولت در سیزده سال گذشته، میگویند که اگر ناامنی در کشور ادامه پیدا کند، زنان یا به اجبار خودی یا با جبر خانواده، ناچار میشوند در خانههایشان بمانند.
بلقیس روشن، نماینده مردم در مجلس نمایندگان، در حالی که وضعیت افغانستان را نابهسامان و شکننده میخواند، به روزنامهی صبح کابل، میگوید که گروه طالبان، میخواهد با انفجار و سقوطدادن ولسوالیها، قدرت خودش را نشان بدهد؛ این، نشان میدهد که این گروه، از ارگ ریاستجمهوری تا پاکستان نفوذ خودش را دارد.
خانم روشن، اوضاع نابهسامان کشور از ناامنی تا بهقدرترسیدن طالبان را، برای زنان نگرانکننده میداند. «آمدن طالبان، در کشور تغییر زیادی را ایجاد نمیکند؛ به این دلیل؛ کسانی که در حکومت اند، برادران همجنس طالب اند. هیچگاهی پروندههای زنان در افغانستان درست بررسی نشده و زن افغان به حقاش نرسیده؛ از قضیهی فرخنده تا مکتب سیدالشهدا در غرب کابل.»
به باور خانم روشن، در کنار طالبان که دشمن اصلی زنان و انسانیت اند، حکومت نیز نمیخواهد، نیم جامعه –که زنان استند- به حق سوادشان برسند؛ این زنان هنوز هم در ولایتهای دوردست کشور، زیر ستم مردسالاری به زندگی ادامه میدهند.
نگرانیهای زنان از آمدن دوبارهی طالبان، در حالی افزایش یافته است که در هشت ماه گفتوگویی که برای صلح میان دولت افغانستان و گروه طالبان، جریان داشت، هیچ نتیجهی امیدوارکنندهای به دست نیامد؛ مگر ادامهی جنگ و خشونت. این نگرانیها با سقوط ولسوالیهای بیشتر به دست جنگجویان طالب در یک ماه گذشته، بیشتر نیز شده است؛ زیرا، طالبان، سالهاست که در مناطق تحت کنترلشان، حقوق زنان را نقض میکنند، از آموزش و تحصیل دختران، جلوگیری میکنند. زنان در محلهای زیر کنترل طالبان، حق هیچگونه مشارکت سیاسی یا فعالیت اجتماعی را ندارند.
ارزشنگذاشتن به جایگاه زنان و برابر جنسیتی از سوی گروه طالبان، باعث شده است که در ترکیب هیئت گفتوگوکنندهی این گروه با دولت افغانستان، هیچ زنی حضور نداشته باشد. نبود زنان در میان اعضای هیئت گفتوگوکنندهی طالبان، باعث نگرانی بیشتر زنان از آمدن دوبارهی طالبان شده؛ حتا اگر این آمدن در نتیجهی صلح با دولت افغانستان نیز باشد.
زنان و کودکان در ۲۰ سال گذشته و پیش از آن، از قربانیان اصلی جنگ افغانستان بوده اند و در حال حاضر نیز، اصلیترین قربانیان فجایع و کشتارهای بیرحمانهی غیرنظامیان را تشکیل میدهند. اکنون، سقوط والسوالیها و افزایش حملههای تروریستی در شهرها، در حالی که چانهزنی برای صلح نیز با گروه طالبان جریان دارد، نگرانی زنان را نه تنها از آینده که از حالشان نیز افزایش داده است؛ به نحوی که شماری از زنان، پیش از رسیدن طالبان به پایتخت و مراکز شهرها، کار و حرفهیشان را ترک کرده و خودشان را در چهاردیواری خانه زندانی کرده اند.
روحینا عدیل، استاد دانشگاه، میگوید که ناامنیهای اخیر در کشور، باعث شده است که زنان کمتر جرأت حضور در اجتماع را داشته باشند. به باور او، سنتیبودن جامعه از یک سو و ناامنی از سوی دیگر، زنان را از فعالیت به ویژه فعالیتهای اجتماعی و کارا، باز میدارد. «قدمزدن در جادهها، برایم دشوار است؛ هر لحظه احساس انفجار میکنم. ناامنی باعث شده درست نتوانم به وظیفهام برسم و این هم برای خود و هم خانوادهام، وحشتناک است. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، مجبور میشوم ترک وظیفه کنم.»
در کنار ناامنیها در کشور، موضوع صلح با طالبان به تنهایی خود بر نگرانی زنان از آیندهیشان افزوده است؛ زیرا، به باور زنان افغانستانی، طالبان امروز، همان طالبان دیروز اند؛ با این تفاوت که خونخوارتر و خشنتر شده اند. طالبان امروز، بدون هیچ دلهرهای، زنان را به گلوله میبندند یا هنوز هم در شماری از ولسوالیهای کشور، در دادگاههای صحرایی، زنان را به سنگسار و یا شلاقخوردن محکوم میکنند و با تمام شقاوت بر آنها ستم میکنند.
داکتر حمیرا قادری، نویسنده و استاد دانشگاه، میگوید: «زمانی که از خانه بیرون میشوم، تنها نگران نیستم، واقعن میترسم و این ترس است که باعث میشود ذهنم فلج شوم.» با این که خانم قادری در شهر زندگی میکند و به روستاهایی که طالبان کنترل دارند، رفتوآمد ندارد؛ اما ترسی که از بودن طالبان در افغانستان در جان او خانه کرده، در دل پایخت نیز آرامش را از او دزدیده است. او، میگوید که «این ترس به صورت عموم بین همهی مردم این سرزمین است و این که ما بیان نمیکنیم، شاید از شرم اجتماعی باشد. مرگ به این شیوهای که یا تکهتکه میشویم یا هم تکههایی که از ما باقی میماند که برای ادامهی زندگی کافی نیست.»
خانم قادری در مورد بهقدرترسیدن طالبان در افغانستان، میگوید که طالبان، آنهای استند که با جنگ به استقبال صلح و با مرگ، به بهشت میروند، با تکهتکهکردن آدمها، میخواهد خوشبختی را برایشان به وجود بیاورند. «من به عنوان کسی که زندگی دورهی طالبان را با تمام فرازوفرودهایش تجربه کرده ام و بهترین سالهای عمرم را از نوجوانی تا رسیدن به جوانی زیر برقع طالبانی زندگی کردم، میدانم که برقع طالبان برای زنان، تنها جسم زنان را نه، بل که روح آنها نیز در بند میکشد.»
خانم قادری، میگوید که مسئلهی آزادی بیان و برابری جنسیتی، برای طالبان «قصهی مفت» است؛ طالبان تنها به حقوق شرعی زنان پابند اند و شریعت در افغانستان و نزد گروه طالبان نیز تعریفی مردسالارانه دارد.
زنان افغانستان با آن که در چند سال گذشته، توانستند تحصیل کنند؛ اما هنوز هم قدرت اجتماعی فرهنگی و دینی ندارند که با آمدن طالبان و اشتراکشان در قدرت، زمینهی رشد برای زنان تنگتر خواهد شد؛ حتا اگر با آمدن طالبان، زنان دوباره به پوشیدن برقع ناچار نشوند، برقعهای فکری زیادی برایشان دوخته خواهد شد.
وحیده فیضی، خبرنگار در کابل، میگوید که با افزایش ناامنیها در ماههای اخیر، نگران آیندهی شغلیاش است. او، ناامنیهای اخیر را، تهدید بزرگی در برابر آزادی بیان عنوان میکند. «تهدید در برابری خبرنگاران تنها در کابل نیست؛ در بسیاری از ولایتها، به خاطر ناامنی و تهدید طالبان، حبرنگاران مجبور شده اند ولایتشان را ترک کنند و بعضیشان کشور را ترک کنند. اگر وضعیت چنین ادامه پیدا کند، خبرنگاران زیادی مجبور به ترک شغلشان خواهد شد.»
به باور خانم روشن، این وضعیت تا زمانی که زنان برای گرفتن حقشان با هم یکپارچه نشوند، ادامه پیدا خواهد کرد. «در بیست سال گذشته، زنان تا جایی توانستند خودشان را نشان بدهند؛ اما با آمدن طالبان دوباره همین حکومت و طالب است که سرنوشت زن را تعیین میکند. زنان همیشه تحت ستم بوده اند، از تماشای زنان در زمان ولادت تا تحفهدادنشان به عربها را ما شاهد بودیم. حاکمان افغانستان، آزادی را برای زن همسایه میخواهند تا زنان خودشان.»
نگرانی زنان از آمدن طالبان در حالی بیشتر شده است که در دو ماه گذشته، بیشتر از دوازده ولسوالی به دست جنگجویان این گروه سقوط کرده؛ چیزی که احتمال بهقدرترسیدن این گروه از راه زور را بیشتر کرده است.