صبح امروز، امرالله صالح، معاون نخست رییسجمهور افغانستان، در برگهی فیسبوکش یادداشتی را از دستآوردهای اخیر رییسجمهور غنی و تیم همراهش نشر کرده است. آقای صالح در یادداشت طولانیاش به ده نکته از «هدف اساسی» و «پایهای» سفر یکونیمروزهی رییسجمهور افغانستان اشاره کرده و در پایان یادداشتش، نوشته است که این سفر پردستآورد بوده است.
آقای صالح، گفته است که «شاید» در تاریخ سفرهای خارجی، سفر رییسجمهور به واشنگتن یکی از پر دستآوردترین سفرها باشد. «دستآوردی از این بزرگتر در یکونیم روز کاری، امکان نداشت.»
جدا از این که سفر رییسجمهور غنی به واشنگتن چه دستآوردهایی را برای نظام سیاسی و آیندهی افغانستان به دنبال دارد، شماری از کنشگران شبکههای اجتماعی، واکنشهای تند و همزمان جالبی در برابر یادداشت آقای صالح، بیرون داده و معاون نخست رییسجمهور و یادداشتش را به سخره گرفته اند. در میان نزدیک به دو نیم هزار کاربری که ابراز نظر کرده اند؛ دیدگاه مثبت و موافق به صالح، به شمار انگشتان هر دو دست نمیرسد.
فریدون پیروزی، کاربر فیسبوک، در «کمنتی» برای آقای صالح، نوشته است که وقت برای خواندن همهی یادداشت او نداشته است. او، در پاسخ به «نوت» آقای صالح، نوشته است که با هزینهی سفر رییسجمهور و هیئت همراهش، میتوانستیم یک شفاخانهی اختصاصی برای بیماران کوید-۱۹ بسازیم و یا یکی از سنگرهای نبرد در شمال کشور را تقویت کنیم تا فرزندان این کشور، بیشتر از این قربانی نشوند.
شماری از کاربران، آقای صالح را به تمسخر گرفته است. احمدالله جویان، کاربر فیسبوک، نوشته است که کلمهی «پایه»ای که آقای صالح به کار برده است، او را به یاد پایههای برقی انداخته که همهروزه توسط افراد مسلح، منهدم میشود.
سلیمان فاضلی، کاربر دیگری در بخش کامنت امرالله صالح، نوشته است که ارگ ریاستجمهوری به اندازهی کافی سخنگو دارد و بهتر است که آنها این مطالب را نشر کنند. «شما معاون اول رییسجمهور استید، باید اقتدار سیاسیتان ر حفظ کنند.»
چرا شهروندان از یادداشتهای امرالله صالح متنفر اند؟
کنشگران شبکههای اجتماعی تنها به یادداشتهای آقای صالح نه، بل که در برابر یادداشتها و ابرازنظرهای شماری از سخنگویان و چهرههای سیاسی دیگر نیز، واکنشهای منفی، توهینآمیز و طنزگونه دارند و دیدگاههای آنان را به سخره میگیرند. چه چیزی در گفتار و رفتار این چهرهها وجود دارد که سبب برانگیختن واکنشهای تند کنشگران شبکههای اجتماعی میشود؟
به باور شماری از استادان دانشگاه و فعالان رسانهای، امرالله صالح، شاهحسین مرتضوی و افرادی مانند آنها، تا زمانی که در میان مردم بوده اند، چهرههای شناختهشده و مورد اعتماد بودند؛ اما زمانی که در بدنهی حکومت جا گرفتند، با موضعهایی در برابر مردم، اعتبارشان را در میان شهروندان از دست داده اند.
هارون مجیدی، استاد دانشگاه و روزنامهنگار، در صحبت با روزنامهی صبح کابل، میگوید که امرالله صالح و شاهحسین مرتضوی، پیش از شروع کارشان به حیث مأموران حکومت، پیوسته موضعها و سخنانی را مطرح میکردند که مردم باور داشتند آنها گلویی برای فریاد دردها و صدایی برای انعکاس رنجهایشان استند؛ اما با رفتن در ساختار حکومت، دیده شد که از دردهای مردم برای رسیدن به هدفهای سیاسیشان استفادهی سو میکردند. به گفتهی او، این چهرهها پس از گرفتن کرسی در حکومت، به دردهای مردم خط بطلان کشیدند و آن چه را که خود فریاد میکردند به فراموشی سپردند و این گونه، اعتبارشان را میان مردم از دست داده اند.
همچنان مختار وفایی، روزنامهنگار و فعال رسانهای، در صحبت با روزنامهی صبح کابل، میگوید؛ مردم از چهرههای سیاسی و استخباراتیای چون امرالله صالح، انتظار دارند که در میدان جنگ استخباراتی، جان تازهای به دستگاه کشفی و استخباراتی بدهند و از کشتار همهروزهی مردم جلوگیری کنند؛ اما، آقای صالح پاسخش به توقعهای مردم، متنها و شعرهای حماسی و قهرمانانه است.
به گفتهی او، آقای صالح در یادداشتهای فیسبوکیاش، مردم را به صبر، وطندوستی و قهرمانگرایی دعوت میکند؛ در حالی که اقدام مشخصی در میدان عمل ندارد. «وقتی که شهروندان خسته از جنگ، میبیند، یک رهبر حکومت در فیسبوک میآید و مردم را به صبر و شکیبایی دعوت میکند، ولی در میدان عمل وجود ندارد، طبیعی است که خستگیها و انزجارشان را در پایین پستهای فیسبوکی خالی میکنند.»
آقای صالح در کنار نشر یادداشتها و گزارشهایش از جلساتی که به رهبری خودش و یا در آن اشتراک میکند، هرازگاهی در فضای مجازی، در برابر مردم و به خصوص فعالان رسانهای موقفهای تندی را نیز میگیرد. چندی پیش، در برگهی فیسبوکش، منتقدان را مرتجع خوانده و نوشته بود که دشمن خاک و مردم معلوم است. «مرتجع در چنین حالات انتقاد میکند و کنایه مینویسد.»
ضیاء رفعت، استاده دانشکدهی خبرنگاری در دانشگاه کابل، میگوید که مسؤولان حکومتی به دلیل ناآشنایی و یا کمآشنایی به دانش ارتباطات، نمیتوانند حتا اندیشههای درست و منطقیشان را در قالب زبان منطقی که یکی از مهمترین عنصر ارتباطات است، بیان کنند. به باور او، نارسایی زبانی، باعث میشود که پیامهای آنها در شبکههای مجازی به سخره گرفته شود.
او به روزنامهی صبح کابل، میگوید که واکنشهای کنشگران شبکههای اجتماعی در برابر یادداشتهای چهرههایی چون امرالله صالح و شاهحسین مترضوی، به گونههای مختلفی چون طنزی، دشنام و توهین و کنشهای منفیِ منطقی بیان میشود. به گفتهی او، کنشگران شبکههای اجتماعی، زمانی به ابرازنظرهای طنزی رو میآورند که متوجه شوند، مسؤولان صدای آنها را نمیشنوند.
از دید آقای رفعت، گونهی دوم واکنشها، دشنام و پیامهای توهینآمیز است. او، میگوید که این گونه واکنشها، احساسی بوده و غیرمنصفانه است؛ اگر ابرازنظرهای مسؤولان حکومتی، منطقی نباشد، واکنشهای توهینآمیز و همراه با دشنام نیز منطقی نیست.
نوع سوم واکنشها که آقای رفعت از آن نام میبرد، «واکنشهای منفی منطقی» است. به گفتهی او، کنشگرانی که دارای درک سیاسی و آگاهی اجتماعی و فرهنگی استند، کنشهای منفی و منتقدانه مینویسند.
از سویی هم، فعالان رسانهای، باور دارند که اکثر سخنان افرادی چون امرالله صالح و شاهحسین مرتضوی که در میان مردم اعتبار ندارد، نادرست و دروغ از آب در آمده است. آقای مجیدی، تأکید میکند؛ چهرههای حکومتیای که در میان مردم اعتبارشان را از دست داده، فکر میکنند که با دروغگفتن، ضعفها و ناکارگی حکومت را میپوشانند؛ در حالی که دروغهایشان عملا توسط کسانی دیگر، ثابت میشود. «ما نمونههای زیادی داریم که پس از ماندن یادداشت [افراد چون امرالله صالح و شاه حسین مرتضوی}، دروغهایشان توسط کاربران شبکههای اجتماعی مستند شده است.»
این همه در حالی است که آقای صالح و شاهحسین مرتضوی، همهروزه یادداشتهای متفاوتی را در برگههای فیسبوک و تویترشان نشر میکنند. از پیامهای کنشگران اجتماعی فهمیده میشود که آنها هیچ اعتباری در میان شهروندان ندارد؛ حتا اگر حرفهای منطقی بزنند، به تمسخر گرفته شده و با دشنام استقبال میشود.