
نویسنده: قیساحمد قادری، استاد دانشگاه و پژوهشگر روابط بینالملل
یک هفته از جنگ میان اسراییل و گروههای حماس و جهاد اسلامی میگذرد. با وجود پیشنهاد رهبر حماس مبنی بر آتشبس، صبح روز دوشنبه، پس از حملات جنگندههای اسراییل بر غزه، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرایيل، گفت که پایان خشونتها در این نزدیکیها میسر نیست. به گزارش شبکهی الجزیره، اسرایيل تا صبح دوشنبه پنجاهوپنج حملهی هوایی بر غزه انجام داده است. در حملهی اسرایيل بر غزه، علاوه بر فروریزی دو ساختمان مسکونی که در یکی آن دفتر دو روزنامهی معبر اسوشیتدپرس و الجزیره مستقر بودند، حدود دوصد نفر جان باخته و بیشتر از هزار نفر زخم برداشته اند.
حملات تنش میان اسراییل و فلسطین و حملات اخیر اسراییل بر غزه با واکنشها جهانی مواجه شده است. سازمان همکاریهای شانگهای، دو روز پیش در کنفرانس ویدیویی که به رهبری عربستان سعودی برگزار شده بود، با شدیدترین الفاظ حملات اسراییل را محکوم کرد؛ شورای امنیت سازمان ملل، نشستی را به منظور کاهش خشونتها و یافتن راه حلی به بحران فعلی غزه برگزار کرد که بدون نتیجه به پایان رسید؛ ترکیه، اسرایيل را به خاطر حملات اخیرش دولت تروریستی تعریف کرد؛ ایران، آن را جنایت جنگی؛ عربستان سعودی آن را نقض آشکار حقوق فلسطینیان نامید. همینگونه جو بایدن، رییسجمهور امریکا پس از حمله بر مقر خبرگزاری اسوشیتیدپرس و الجزیره، نگرانی خود را از خشونت در غزه ابراز کرد. اتحادیهی اروپا با برگذاری نشست ویدیویی وزرایخارجهی این کشورها، برای کاهش تنشها میان فلسطین و اسراییل تأکید کرد و چین از شورای امنیت سازمان ملل خواستار تدویر جلسهای برای تنشزدایی در این زمینه شده و امریکا را به خاطر عدم اقدام شورای امنیت الی اکنون در زمینه زیر نقد گرفت.
تنش از کجا آغاز شد؟
به دنبال آوازهای مبنی بر بیرونراندن بخشی از ساکنان منطقهی شیخ جراح، واقع در بیتالمقدس شرقی و غضب خانههایشان از سوی دولت اسرایيل به منظور توسعهی شهرک یهودینشین در این منطقه، مردم این محل به جادهها ریختند. با وجود آن که بیتالمقدس شرقی و غربی در تسلط اسرایيل قرار دارد، فلسطینان اما به بیتالمقدس شرقی به عنوان پایتخت آیندهی کشورشان نگاه میکنند. پس از سرکوب راهپیماییها از سوی اسرایيل، تنش در منطفه افزایش یافت، حرکت مقاومت اسلامی (حماس) و گروه جهاد اسلامی به حمایت از هموطنان خود در بیتالمقدس به راهاندازی حملات موشکی بر اسراییل اقدام کردند.
توسعهی شهرک یهودینشین در مناطق اشغالی و عمدتاً فلسطیننشین در حکومت راستگرایان به رهبری نتانیاهو و با حمایت ایالات متحدهی امریکا در حکومت ترامپ، تسریع یافت. در سال ۲۰۲۰ دادگاهی در اسرایيل حکم بیرونراندن چهار خانواده را الی ماه می و هفت خانوادهی دیگر را الی ماه اگست داد که با واکنش تند مردم محل و فلسطینیان مواجه شد. این خانوادهها پس از تشکیل حکومت اسراییل در سال ۱۹۴۸ که بیتالمقدس در آن زمان در کنترل اردن قرارداشت، مسکینگزین شدند. حکومت وقت اردن قرارداد اعمار خانههای مسکونی برای فلسطینیان را با آژانس امداد و امور پناهندگان فلسطینی سازمان مللمتحده (اونروا) را امضا کرد. پس از جنگ ششروزه ۱۹۶۷، بیتالمقدس و به تبع آن شیخجراح در کنترل اسرایيل در آمد.
مسئلهی غزه و حقوق بینالملل
حکومت اسراییل در نتیجهی مهاجرت کثیری از یهودیان به فلسطین و تصمیم قدرتهای وقت اروپایی به ویژه انگلستان و علاقهمندی خاص امریکا در حکومت ترومن، با وجود مخالفت فلسطینیان و اعراب، تأسیس شد. اعراب در نخستین روزهای تأسیس اسرایيل در سال ۱۹۴۸ جنگی را علیه اسرایيل به راه انداختند. ناتوانی نظامی اعراب و حمایت نظامی فرانسه و انگلستان و حمایت سیاسی ایالات متحده از اسراییل، سبب شد که اسرایيل در برابر دولتهای عربی وقت پیروز شود. در سالهای ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ اعراب همچنان به دنبال نابودی اسرایيل رفتند؛ اما نه تنها که اسرایيل را ازبین نبردند که اسرایيل بخش زیادی از خاک فلسطین به شمول بیتالمقدس را در اشغال خود در آورد.
منشور سازمان ملل و اصول کلی حقوق بینالملل عمومی، صریحاً حق حاکمیت دولتها بر قلمرو خودشان را به رسمیت میشناسد و بر احترام به حاکمیت سایر دولتها تأکید میکند. از نظر مسلمانان و اعراب، اسراییل دولت اشغالی است و نه تنها که حق حاکمیت بر بیتالمقدس را، بلکه حق حیات به عنوان دولت را نیز ندارد. از نظر غیرمسلمانان به ویژه امریکا، اتحادیهی اروپا، روسیه و … اسراییل یک دولت مستقل دارای حاکمیت کامل است. هم مسلمانان و هم اعراب بر این نکته که اسراییل حق حاکمیت بر مناطقی را که پس از جنگ ششروزه ۱۹۶۷ به دست آورده است ندارد، دیدگاه مشترک دارند. اظهارات فیلیپ هال به تاریخ دوی می پس از بازدید از منطقهی شیخجراح، مبنی بر اشغالیدانستن بیتالمقدس شرقی و عدم حاکمیت اسراییل به عنوان یک دولت اشغالگر در این منطقه، بیانگر این دیدگاه مشترک است.
امریکا با اعلام «معاملهی قرن» در حکومت ترامپ، بر حاکمیت اسرایيل بر مناطق اشغالی صحه گذاشت و کشورهای عربی با عادیسازی روابط خود با اسراییل در سال پار، نشان دادند که نه تنها اسرایيل دیگر برای آنها دولت اشغالی نیست، بلکه توسعهی شهرکهای یهودینشین را جزو موضوعات داخلی اسرایيل شناختند.
اسراییل دولت یهودی دوست مسلمانان
اسرایيل یکی از نه قدرت اتمی جهان است، بهترین دموکراسی در خاور میانه را دارد و ایالات متحده ضامن امنیت این کشور از بدو تأسیس الی اکنون بوده است. مصر، سوریه، اردن، لبنان و عراق، دولتهای رقیب و دشمن اسراییل از بدو تأسیس بوده اند که سه جنگ بزرگ را علیه این کشور به راه انداخته اند. در حال حاضر، مصر روابط صمیمانهای با اسراییل دارد، سوریه درگیر جنگ داخلی و در پرتگاه فروپاشی قرار دارد، اردن و لبنان به اندازهای ناتوان اند که حتا نمیتوانند به تنهایی صدایی در برابر اسراییل بلند کنند و عراق پس از صدام حسین، درگیر جنگ با تروریزم است.
ترکیه به رهبری حزب عدالت و توسعه به عنوان یکی از کشورهایی که ادعای رهبری در جهان اسلام را دارد و دومین ارتش قوی در سازمان ناتو را در اختیار دارد، با وجود حمایت از فلسطینیان در سطح استراتژیک یکی از متحدین اسراییل به حساب میرود. قطر که خود را حامی گروههای اخوانی در جهان میداند، فقط به حمایت مالی به فلسطینیان و گروههای جهادی مخالف اسرایيل در فلسطین بسنده کرده است. پاکستان به عنوان تنها کشور اسلامی صاحب سلاح اتمی، همواره تلاش کرده که از تحولات خاور میانه دور بماند. عربستان سعودی یکی از حامیان طرح صلح دو دولت برای اسراییلیها و فلسطینیان است که به نحوی شناسایی اسراییل است.
بنا بر این، کشورهای اسلامی در عصر حاضر با وجود تقاضای یک بخش بزرگ از جمعیتشان برای نابودی اسراییل و دفاع از فلسطینیان، نه تنها که درگیر اختلافات درونی بینهم و درونکشوری خود اند، بلکه قصد چنین عملی را نیز ندارند. در درون اسراییل، گروه الفتح که فعلاً رهبری تشکیلات خودگردان فلسطین را به عهده دارد، دیگر سودای نابودی اسراییل را در سر ندارد و بر کنترل آنچه در اختیار دارد، بسنده کرده است. تنها گروهی که عملاً در برابر اسراییل میجنگد، حماس و گروه جهاد اسلامی و فلسطینان بدون سلاح است.
حماس و نابودی اسرایيل
حرکت مقاومت ملی فلسطین (حماس) در سال ۱۹۸۷ با گرایشهای اخوانالمسلمین به منظور نابودی اسرایيل تأسیس شد. نابودی اسراییل هدف اساسی مندرج در منشور این گروه است. گروه حماس پس از پیروزی در انتخابات ۲۰۰۶، از آن زمان الی اکنون کنترل غزه را در اختیار دارد. حماس رقیب گروه فتح که فعلاً رهبری تشکیلات خودگردان فلسطین را به عهده دارد، است. دوشبنهی هفتهی گذشته، اولینباری بود که این گروه به حمایت از سرزمین رقیب، بر اسراییل موشک شلیک کرد. شلیک موشک و رویارویی مستقیم، تکتیک جنگی حماس است که پس از ۱۹۹۶ بمبگذاری و انجام حملات انتحاری را همچنان در کارنامهاش ثبت کرده است.
بر اساس گزارش مرکز پژوهش و آموزش آلمان در اسراییل، حماس ۳۵ هزار عضو دارد که ۱۵هزار آن را جنگجویان مسلح تشکیل میدهد و زرادخانه با ۱۵موشک با برد ۱۵، ۵۵ و ۱۰۰، ۲۰۰ الی ۲۵۰ را در اختیار دارد. حماس قادر است روزانه ۴۰۰ الی ۵۰۰ راکت به خاک اسراییل شلیک کند. در پهلوی حماس، گروه جهاد اسلامی با داشتن ۱۰هزار نیروی عملیاتی و هزاران راکت با برد ۴۵ هزار با حمایت مستقیم ایران همچنان برای نابودی اسراییل میجنگد. گفته میشود حماس در بحران کنونی، بیش از هزار موشک به خاک اسراییل پرتاب کرده که نود درصد آن توسط گنبد آهنین اسرایيل راهگیری و در هوا نابود شده است.
حماس روابط نزدیکی با ایران، قطر و ترکیه دارد. اسراییل به خاطر روابط حماس با ایران، حماس را یک گروه تحت حمایه ایران میداند. ایران در خاور میانه تنها کشوری است که پس از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ در این کشور، شعار نابودی اسرایيل را میدهد. حمایت ایران از حماس، از حمایت لفظی و کمک تسلیحاتی فراتر نرفته است. آنچه ایران از حماس میخواهد این است که حماس باید به عنوان چماقی در قلب اسراییل عمل کند و بس. مسئلهی سوریه نشان داد که ایران فراتر از آن با حماس همخوانی چندانی ندارد. حمایت حماس در کنار پایینبودن آن سبب شده است که امروز حماس در رسانههای غربی به عنوان حزبالله دوم تحت حمایه ایران، شناخته شود.
اسراییل از نظر استراتژیک، توانایی نابودی حماس و تصرف غزه را دارد؛ اما بنا بر چند دلیل نمیخواهد این کار را انجام دهد؛ نخست: اسراییل متمرکز بر توسعهی حاکمیت خود بر بیتالمقدس است؛ دوم: اسراییل در صدد عادیسازی و تقویهی روابط خود با کشورهای عربی است. تصرف غزه، اسراییل را برای سالیان متمادی از تحقق این خواست دور میکند؛ سوم: در نزد غربیها به خصوص امریکا، اسرایيل یکی از بهترین دموکراسیهای خاور میانه است. تصرف غزه که بدون شک قتل هزاران انسان را در پی خواهد داشت، اسراییل را به عنوان یکی از کشورهای ناقض حقوق بشر و آپارتاید معرفی خواهد کرد؛ چهارم: اسراییل با تقویهی سیستم دفاعی خود مثل گنبد آهنین، به سادگی میتواند حملات حماس را مهار کند و نیاز چندانی به نابودی آن نمیبیند.
مسئلهی فلسطین و گروههای اسلامی
مسئلهی فلسطین به همان اندازه که بحث فلسطینیان و اسرایيل، اعراب و اسراییل است، یک موضوع دینی و عقیدتی هم است. قبل از ایجاد اسراییل در ۱۹۴۸، اسراییل جزو قلمرو تحت حاکمیت خلافت اسلامی بوده است. مسجدالاقصی، اولین قبلهی مسلمانان است که برای مسلمانان جزو شعایر دینیشان به شمار میرود. سقوط امپراتوری عثمانی که نزول شکوه مسلمانان را به همراه داشت و تشکیل دولت اسراییل دو دلیل و انگیزهی مهم تشکیل جریانهای اسلامی خاور میانه را شکل میدهد. اخوانالمسلمین به عنوان مادر گروههای جهادی و سیاسی در جهان اسلام، دقیق به خاطر تأسیس دوبارهی خلافت عثمانی و پس از تأسیس اسراییل، برای نابودی اسراییل به وجود آمد.
اخوانیها سهمی فعال در جنگ میان اعراب و اسراییل داشته اند. القاعده به عنوان گروه جهادی برخاسته از دامن اخوانالمسلمین، همچنان دشمنی با اسراییل را هدف اولیهی خود بر میشمرد؛ چنانچه بنلادن در یکی از مصاحبههای خود، میگوید که پس از تأسیس اسرایيل، استقرار نیروهای امریکایی در خاک عربستان سعودی دومین بزرگترین مصیبت مسلمانان است. حزبالتحریر به عنوان یک جریان سیاسی اسلامی با بیش از میلیونها عضو در جهان، نابودی اسراییل را همچنان هدف نخست خود تعیین کرده است. بیتالمقدس پایتخت خلافت خواهد بود؛هشتگی که اعضای این حزب در بحران سالهای گذشتهی فلسطین به راه انداخته بودند.
پیروزی اخوانالمسلمین در مصر، نوید خوشی برای فلسطینیان بود که پس از کودتای علیه محمد مرسی از بین رفت. هرازگاهی که بحران فلسطین تازه میشود، اخوانیان و گروههای وابسته به آن، به پرپایی تظاهرات، خطبهها و بیانات و برگزاری سیمینارها میپردازند. القاعده باوجود حمایت از فلسطینیان، فلسطینیان را ترغیب به جنگ مسلحانه علیه اسراییل میکند و به جای پرداختن به مسئلهی فلسطین، درگیر جنگ با دولتهای اسلامی موجود در جهان اسلام است. حزبالتحریر به تظاهرات و تشدید فعالیتهای رسانهای و برگزاری سیمینارها اکتفا میکند. و وقتی واکنش گروههای اسلامی را نسبت به مسئلهی اسرائیل نگاه کنیم، این گروهها قبل از این که به اقدام عملی و واقعبینانه در حمایت از فلسطینیان بپردازند، بیشتر به نقد نوع واکنش همدیگر متمرکز اند.
داعش که خود را تنها خلافت روی زمین میداند پس از ایجادش در سال ۲۰۱۴، آنقدر مسلمانان را کشت که مقایسهی آن با تعداد کشتههای مسلمانان توسط اسراییل حتا نادرست است. داعش در کنار این که دولتهای اسلامی را تضعیف کرد و مسلمانان بیشماری را از بین برد، شاخهی القاعده در عراق را نابود و گروههای اخوانی موجود در منطقه را تضیف کرد.
در نتیجه
اسراییل یک دولت دموکراتیک با داشتن قویترین ارتش در منطقه است. ایالات متحده خود را متعهد به امنیت اسراییل میداند. فلسطینیان به اسرایيل به عنوان دشمن و مسلمانان به اسراییل به عنوان یک موضوع دینی مینگرند. هیچ کشور اسلامی به تنهایی قادر به رویارویی با اسراییل نیست و نه هم گروههای جهادی، میتوانند به مصاف اسرایيل بروند. با وجود آن که هدف نابودی اسرایيل، حماس، ایران، ترکیه و قطر را در پهلوی هم آورده است؛ اما هر کدام منافع و اهداف خاص خود را در منطقه دنبال میکنند. تهدید ایران، کشورهایی مثل بحرین، عربستان سعودی، امارات متحده و… را هر روز به اسرایيل نزدیک میکند.
اختلافات مسلمانان هم در سطح دولتها و هم در سطح گروهها، در کنار این که مسلمانان را درگیر هم ساخته، آنها را به اسرایيل نزدیک کرده و هر گونه اقدام عملی و واقعبینانه برای حمایت از فلسطینیان را ناممکن کرده است. اسرایيل صاحب سلاح اتمی است که در کنار تعهد امریکا مبنی بر تأمین امنیت اسرایيل، قدرت بازدارندهای را در برابر هر گونه حمله برای نابودی اسراییل ایجاد کرده است. بنا بر این، شعار نابودی اسرایيل امروز صرفاً یک شعار عوامفریبانه و خواب زیبایی بیش نیست. پس تنها دو راهکار عملی فراروی فلسطینیان و مسلمانان قرار دارد:
در کوتاهمدت باید با توسل به حقوق بینالملل، حق حاکمیت دولتها و حق تعیین سرنوشت، جلو توسعهی شهرکهای یهودینشین در قلمرو فلسطین گرفته شود و در درازمدت با ایجاد دیدگاه واحد حداقل در مسئلهی فلسطین، از حقوق فلسطینیان به عنوان یک ملت مستقل و بخشی از ساختار سیاسی جهان، حمایت شود.