همکار گزارش: لیزا عمری
«به آینده امیدوار نیستم. تمام اهدافی که برایم ترسیم کرده بودم، همه به فنا رفت»؛ قسمتی از حرفهای صدف محمدی، دانشجوی سال سوم رشتهی روزنامهنگاری در یک دانشگاه خصوصی در کابل است. او، از آیندهی تاریک و اهدافش که به رویا تبدیل شده، شاکی است. صدف، میگوید که سقوط کابل به دست طالبان، حال و آیندهی او را محدود و همنسلانش را ناامید کرده است: «در دورهی جمهوریت در کنار درسهای دانشگاه، در یکی تلویزیونها کارآموز بودم و قرار بود در آیندهای نه چندان دور، روی پردهی تلویزیون ظاهر شوم؛ ولی تحولات نظام مانع رسیدن به آرزویم شد.»
از سقوط کابل به دست طالبان، بیش از سه ماه میگذرد؛ اما هنوز دروازههای دانشگاههای دولتی به روی دانشجویان باز نشده است. در دانشگاههای خصوصی، دانشجویان دختر و پسر، در وقتهای جداگانه درس میخوانند. مکاتب دخترانه جز چند ولایت محدود، هنوز به روی دختران بالاتر از صنف شش، بسته است.
صدف، از اولین روز دانشگاهش پس از سقوط کابل به دست طالبان میگوید: «در سرک منتظر موتر بودم، باهمان انرژی مثبت که هر ازگاهی به خود تلقین میکردم که همه چیز مانند گذشته پا برجاست، تا اینکه موتر دانشگاه آمد، موتری که با پارچهای از تکه تمامی نواحیهای آن پوشیده که حتا نمیتوانستیم با کاکای موتروان احوالپرسی کنیم. آن موتر برایم نمادی از زندان بود.» صدف، تا آن روز که از خانه بیرون نشده، آن روز از خانه به امید دانشگاه بیرون میشود و میبیند که هیچ چیزی مثل سابق نیست؛ حتا موتر دانشگاه که پیش از آن میتوانست از پنجرههایش به بیرون نگاه کند.
محدودیتهایی که پس از قدرتگرفتن طالبان روی زندگی دانشجویان و زنان وضع شده، باعث شده که شمار زیادی از دانشجویان، از تحصیل باز بمانند؛ این تنها چرخ زندگی دانشجویی نیست که گیر کرده؛ چرخ زندگی پس از تسلط طالبان بر افغانستان، به سختی میچرخد.
خداداد شاهبیگ، دانشجوی تیاتر دانشگاه کابل، از شروع دانشگاهش ناامید است. او، در دانشکدهای درس میخواند که ممکن است توسط طالبان حذف یا ادغام شود. «نزدیک به دو سال است که در دانشگاه کابل دانشجو استم و این خیلی افتضاحآور است، که یکبار کرونا، یکبار نا امنی و اینبار هم طالبان درهای دانشگاه را بستهاند.» خداداد، میگوید که در نظام طالبان دختران و پسران نمیتوانند با هم نمایش بسازند و نمایش بدون زنان، همان نمایش مردانه خواهد بود.
طالبان، چند هفته پس از سقوط کابل، در اقدامی شوکهکننده، چوکیهای مهم حکومتی را به فرماندهان نظامی و عالمان دینی سپردند؛ از جمله نهادهای آموزشی و تحصیلی که با باور کارشناسان آموزشی، باعث افت بیشتر دانش و تخصص در افغانستان میشود.
فرشته، دانشجوی دیگر یک دانشگاه خصوصی که چهل روز میشود تنهایی در صنف حاضر میشود، کم کم امیدش را از دست داده و میگوید که هیچ انگیزهای به درس خواندن ندارد. او، هر روز میآید و در صنفی مینشیند که روزی با پسران و دختران زیادی در آن همصنفی بود. او، با نگرانی از آیندهی تاریک زنان، میگوید که سطح تحصیل برای اهمیتی ندارد وقتی مجبور باشد در خانه بنشیند.
دکتر سرورسا، استاد دانشگاه و کارشناس آموزش، با انتقاد از حکومت طالبان، میگوید که در دانشگاههای دولتی، همه امکانات و کدرهای تخصصی موجود است؛ اما به دلایل نامعلومی که طالبان آن را مشکلات تخنیکی عنوان میکنند، آغاز نشده است. تعللی که نشان میدهد نگرانیهایی را در مورد آیندهی تحصیلی زنان و نصابهای درسی به وجود آورده است. با آن که طالبان گفته اند، برای زنان حق تحصیل و کار را بر مبنای شریعت اسلام مهیا خواهند کرد؛ اما حرفهایی از برخی چهرههای این گروه نشر میشود که مخالفت بنیادی آنان با تحصیل و کار زنان را نشان میدهد. به نقل از منابعی، ملا حسن آخندزاده، رییسالوزرای کابینهی طالبان، گفته که «تا من زنده باشم، هیچ دختری حق تحصیل ندارد.»
یکی از مدیران دانشگاه خصوصی که نمیخواهد نامی از وی برده شود، فقر، ناامیدی و آیندهی نامعلوم را دلیل کاهش دانشجویان در دانشگاههای خصوصی میداند.
کاهش دانشجو، به نگرانی اصلی دانشگاههای خصوصی تبدیل شده؛ نگرانیای که برخی از این دانشگاهها را به سقوط خواهد کشاند.
مریم، دختری که دانشجوی سال آخر حقوق و علوم سیاسی است، به دلیل فقر نتوانسته یک سمستر را تمام کند. «در کنار درس خواندن در یکی از سازمانهای خصوصی ایفای وظیفه میکردم و با روی کار آمدن امارات اسلامی، وظیفهی خود را از دست دادم. دیگر نتوانستم دانشگاهام را ادامه بدهم.»
او میگوید؛ زمانیکه نتواند کار کند و معاش بگیرد، نمیتواند پول دانشگاهش را پیدا کند، و مجبورست سال آخر دانشگاهش را با تمامی آرزوهایش ترک کند.
مریم، طالبان را به دادن شعارها به نفع زنان در رسانهها متهم میکند و عملکرد این گروه در مقابل زنان را عملکرد ۲۰ سال پیش میداند؛ دورهی اول حاکمیت این گروه بر افغانستان.
بانو رفیعزاده، کارشناس آموزش، میزگرد را یک راهحل خوب برای بیرونرفت از وضعیت بلاتکلیف دانشگاهها عنوان کرده و میگوید که باید کارشناسان آموزشی و مقامهای طالبان بنشینند و در مورد آیندهی نظام آموزشی و تحصیلی تصمیم بگیرند. او، عملکرد فاقد تخصص از سوی طالبان را مانع پیشرفت دانشگاه و برای مقاطع بالای تحصیلی زیانآور میداند.
رفیعزاده، دانشگاه را سکوی تخصص و پیشرفت در جامعه دانسته و آیندهی کشور را در گروه آموزش و تحصیل تخصصی میداند؛ تخصصی که ظاهرا برای مقامهای طالبان در وزارت تحصیلات، اهمیتی ندارد. چندی پیش، وزیر تحصیلات طالبان، در سخنرانیای گفته بود که تحصیلکردگان دودههی اخیر، هیچ چیزی نمیدانند. دانشی که برای طالبان با معیار فقه اسلامی و پوشش سنتی اندازه میشود.