فرایند کنش متقابل و یکپارچگی مردم، شرکتها و دولتها را در دنیا، جهانی شدن میگویند و از روزی که به دلایل رشد فناوری، آدمها و کشورها ارتباط بیشتری با یکدیگر برقرار کردند، تسلط بازار سرمایه بر فوتبال نیز بیشتر از پیش شد و رقابت از ناسیونالیسم کشوری به رقابت باشگاهی بین کشورها تغییر چهره داد. افراد زیادی در دنیا بودند که سررشتهی از فوتبال نداشتند و دنبال کنندهی بازیهای باشگاهی نبودند؛ اما با حس ملیگرایی قوی بازیهای ملی را دنبال کرده و میگفتند، زمانی طرفدار فوتبالم که تیم ملی کشورم بازی داشته باشد؛ اما با سرمایهگذاریهای نجومی، هر روز رقابتهای باشگاهی داغ تر از پیش شد و کشورها برای آن که لیگ شان را بدل به بهترین لیگ دنیا کنند، روی چند چیز سرمایهگذاری کردند، خریدن بازیکنان نامدار، حضور در بازار سرمایه، مثل بازار بورس، تجارت، ایجاد فروشگاههای زنجیرهای در سراسر دنیا، استخدام استعدادیابهای متعدد در قارهها و در انحصار گرفتن رسانهها و حق پخش تلویزیونی رقابتهای باشگاهی. برد با کسی بود که پول بیشتر و یا استعداد یابهای زبدهتری داشت. زمانی کالچیو حرف اول را در رقابتهای باشگاهی اروپا میزد، سپس کم کم با افت اقتصاد و کهولت نسل تابناک تیمهای ایتالیایی که همزمان با ضعف اقتصادی سرمایهگذاران و رو شدن دستهای مافیایی در فوتبال آن کشور شد، لیگ برتر انگلستان با جوش و خروش بیشتر، بازار را قبضه کرد و بدل به مأمن حضور ستارهها شد؛ تا که این چرخه، با شکوفایی استعدادهای لاماسیا در بارسلونا و حضور «فلورینتینو پرز» در رئال مادرید، آهسته آهسته لالیگا به رأس هرم آرزوهای فوتبالیستها بدل شد و تیمهای رئال مادرید و بارسلونا با در اختیار گرفتن ستارههای دستهاول فوتبال روز دنیا، قهرمانیها را «دِرَو» کردند و لالیگا بدل به لیگ اول دنیا شد. رقابت در سطح اول فوتبال نیز کم کم به باشگاهها منتقل شد و جوایز فردی نیز به بازیکنانی تعلق گرفت که در بازیهای باشگاهی درخشیده بودند.
برای همین، در نزدیک به پانزده فصل اخیر، تمام توپهای طلای فوتبال و جایزهی بهترین بازیکن سال فیفا به ندرت به کشور و لیگ دیگر رفت و از این میان، مسی و رونالدو هر کدام، بیشترین جوایز را بردند تا لالیگا میخ برتری اش را محکمتر در صدر بهترین لیگها بکوبد؛ تا جایی که حالا تیمهای بزرگ، حتا باشگاههای مثل بارسلونا و … که سازندگی جزو مشخصه و نقطهی برتری یا تفاوت شان با باشگاههای دیگر بود، از ترس نتیجه نگرفتن در رقابتها، سازندگی را فراموش کرده و مدام در بازار نقل و انتقالات پرسه میزنند تا کدام بازیکن جوان و چهرهی آیندهدار را بتوانند به تور اندازند. مصرفگرایی و حاضریخوری مُد روز و به امر پذیرفتنی و معمول بدل شده است. تیمهای هم استند که هنوز سازنده مانده اند و از این راه، به توسعه و پیشرفت شان فکر میکنند. حتا آرسنال که به سازندگی مشهور بود، صبر هوادارانش لبریز شد و شروع به خریدن ستارههای دستهدوم از بازار کرد که نتیجهبخش نبود و نتوانست به مقصود برسد. این روزها هر بازیکنی که میدرخشد، همه منتظر اند تا چه زمانی، مراسم معارفهی این بازیکن در «سانتیاگو برنابئو» و یا «کمپنو» برگزار میشود. باشگاههای فروشنده هم میدانند که قدرت مالی و جاذبههای این دو باشگاه، هوش از سر بازیکنان میبرد؛ بخواهند یا نخواهند آنان رفتنی استند، برای همین، فقط برای بالا بردن قیمت چانه میزنند، نه از دست دادن بازیکن؛ چون میدانند که در نهایت شاید با جبر و اکراه بتوانند، یک فصل بازیکنان را نگه دارند.
حضور میلیاردرهای روسی و عرب در فوتبال اروپا، چند فصل خواب باشگاههای مثل رئال مادرید و بارسلونا را آشفته کرد که با عدم موفقیت چلسی و پاریسنژرمن در اروپا، محروم شدن «من. سیتی» از لیگ قهرمانان و به وجود آمدن «فیر پلی مالی»، روزگار سرمایهگذاریهای این چنینی نیز (حداقل تا امروز) موفقیت آمیز نبود و آنها میتوانند با خیال راحت تر دست به تاراج سایر لیگها بزنند.
بازیکنی که این روزها توجه همه را به خود جلب کرده است، «ارلینگ هالند» نارویجی است که با قد ۱/۹۴ متر در دورتموند میدرخشد. نام این بازیکن بیشتر از روزی سر زبانها افتاد که او چندی پیش در مسابقه با پولداران پاریسی، دو گل زد و تأثیر حضور نیمار، امباپه و … را در پاریسنژرمن، از بین برد. هر چند در سالهای اخیر رسانهها در مقایسهی بازیکنان جوان با مسی و رونالدو عجله کرده و بسیاری را در قوارهی آنان معرفی کردند؛ اما هیچ کدام، حتا نیمار و امباپه نتوانستند در حد این دو ستارهی تابناک فوتبال ظاهر شوند. این روزها «هالند» را استعدادی برای فراموشی مسی و رونالدو میدانند؛ این که با او میشود به حضور هنر در مستطیلسبز امیدوار بود. آنچه در سالهای گذشته برای جانشینی مسی و رونالدو به اثبات رسیده این است که بازیکنان، برای جانشینی این دو نه تنها به بدن ورزیده و تکنیک ناب نیاز دارند که مهمتر از هر چیزی، باید ذهن فرا انسانی، برتری طلب و حرفهای داشته باشند که در حال حاضر سخت است چنین خصوصیاتی در یک بازیکن جمع شود.
هالند استعداد درخشانی است که به نخستین بازیکنی در تاریخ زنبورها بدل شده تا در اولین بازی اش در لیگ قهرمانان، بوندس لیگا و جام حذفی آلمان برای این باشگاه گل زده است. حالا تمام تمرکز آنالیزورها و رسانههای جهان روی او متمرکز شده است. شبکهی «اسکالی اسپورت» ایتالیا به این نتیجه رسیده است که هالند، تنها ۳۰صدم ثانیه با رکورد جهانی سرعت اختلاف دارد و او در بازی با پاریسنژرمن توانسته است ۶۰ متر را در ۶٫۶۴ ثانیه طی کند.
ارلینگ هالند، در جام جهانی زیر ۲۰ سال در یک بازی، ۹ بار دروازهی هندوراس را گشود و زمانی که در سالزبورگ بود، در بازی با «خنک»، هتتریک کرد که او را پس از «رائول گونزالس» از رئال مادرید با ۱۸ سال ۱۱۳ روز، «وین رونی» از منچستر یونایتد با ۱۸ سال و ۳۴۰ روز به سومین بازیکنی بدل کرد که در تاریخ لیگ قهرمانان با ۱۹ سال و ۵۸ روز، سه گل زده است.
این روزها همه از هالند نوشته و او را جانشین بر حق مسی و رونالدو معرفی میکنند، کاری که پیش از این بارها و بارها در خصوص بازیکنان دیگر نیز انجام داده و هیچ کدام به جایی نرسیده اند.