عبدالله عبدالله، رقیب چندسالهی رییس جمهوران افغانستان از سال ۲۰۰۹ به اینسو بوده است. او پس از نپذیرفتن ریاست جمهوری محمد اشرف غنی در سال ۲۰۱۹ به رهبری شورای عالی مصالحهی افغانستان قانع شد.
به دلیل کوتاه آمدنهای او در تنشهای انتخاباتی- از ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۹ با حامد کرزی و محمد اشرف غنی- هوادارانش از او بهعنوان سیاستمدار بردبار نیز یاد کردهاند. عبدالله عبدالله، شخصیتی که در سالهای پسین باوجود کمرنگی صلاحیتهایش در امور مملکت، سهم تقریباً پنجاهدرصدی در وضعیت کنونی جامعهی افغانستان داشته است.
در دورهی دولت نصفهای او با محمد اشرف غنی که به نام حکومت وحدت ملی یاد میشد، محدودیتهایی در اجرای برنامهها به وجود آمد که وی را از ارگ ریاست جمهوری ناراضی ساخت. عبدالله، به ایجاد وزارت دولت در امور صلح، رضایت نداشت؛ باور او بر این بود که انجام فعالیت صلح در محور یک وزارت سنجیده نیست.
رقابت او با رییسجمهور غنی، بیشتر بود تا همکاری و اتحادی که بر اساس آن حکومت وحدت ملی را پایهگذاری کرده بودند. بارها از او شنیده شده که آقای غنی، موافقتنامهی حکومت وحدت ملی را نقض کرده است.
برنامهها در مورد صلح، هرچه که بود، اکنون به دست اوست؛ راه دوم به غیر از جنگ برای امنیت افغانستان، صلح و گفتوگوهایی است که باید با مدیریت بهتری پیش برده شود. مدیریتی که در دورههای قبل مورد نقد سیاستمداران بوده است.
عبدالله که در سالهای گذشته با رقیبان قویتر از خود روبهرو بود، اکنون وارد بازیهای منطقهای شده است اما؛ خاطره شکستهای سخت و پیدرپی او در داخل کشور، همه را ناامید خواهد کرد.
عبدالله، برای بهدست آوردن موقعیت درخور سیاستهای داخلی و خارجی، سفرهای دنبالهدار اما مبهمی را شروع کرد. چنانکه واداشت من نیز در مورد او و سفرهایش با زبانی استعاری بنویسم:
عبدالله عبدالله هنگام ورود به پاکستان به وزارت خارجهی آن کشور رفته و در صحن آن وزارت، نهال غرس کرد. این کار او برخاسته از فرهنگ و تأثیر آموزههایی بود که در ادبیات کهن فارسی بدان پرداخته شده است:
درخت دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد
نهال دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
آقای عبدالله به نیت دوستی وارد پاکستان شد و خواست با عمل به توصیه حافظ، همچنان که حسن نیت کشورش را در مورد آیندهی سیاسی پاکستان و رابطهی آن با افغانستان نشان میدهد؛ اشارهای هم به فرهنگ صلحجویانهی مردم افغانستان داشته باشد.
با حرکت نمادین عبدالله در پاکستان، گویی نقشهی عمران خان نیز برای افغانستان طراحی شد؛ پس از سفر رییس شورای عالی مصالحه، گلبدین حکمتیار، رهبر حزب اسلامی هم طی یک دعوت رسمی به پاکستان رفت؛ اگر عبدالله در نسبت به بیت حافظ، ممثل مصرع «نهال دوستی بنشان که کام دل به بار آرد»، باشد؛ حکمتیار، ممثل مصرع دیگر آن است: «درخت دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد».
مصرعی را که سفر حکمتیار به آن مرتبط است از زبان عمران خان بهجانب افغانستانیاش؛ عبدالله عبدالله و حکومت، مدنظر بگیرید. خواهید دید که دعوت پاکستان از حکمتیار و بازفرستادن او با پیام حکومت موقت، مشخصاً اشاره به مصرعی دارد که در آن درخت دشمنی کنده میشود:
در خوانش استعاری از سفر حکمتیار و پیام او از پاکستان، «جمهوریت»، دشمن نظام موردنظر پاکستان برای افغانستان-امارت اسلامی- است. جمهوریت برای پاکستان، ریشههای درختی است که از آب دشمنی سیر است و باید برکندش.
درخت دشمنی با پاکستان- هرچند که- بیرون از محدودهی افغانستان شاخوبرگ کشیده اما؛ ریشههای زمخت و عمیقش در همین خاک پرورانده شده است.
رابطهی عبدالله با مصرع «نهال دوستی» به پایان نرسیده؛ او تنها یکی از دو مصرع بیت مشهور ما است؛ آنهم بیت آخری. مصرع «درخت دشمنی» که حکمتیار آن را معنا داده است باید در کنار عبدالله عبدالله و در تضاد با او، بیت را کامل میکرد.
چنین هم شد؛ حکمتیار بدون داشتن مسئولیت در حکومت افغانستان، دعوت رسمی از سوی پاکستان را پذیرفت و موازی با رییس شورای عالی مصالحهی ملی، مورد احترام قرار گرفت. او در ضمن استقبال از سوی پاکستانیها، عهدهداری آوردن صلح را نیز به دوش انداخته و با کولهباری از ماجرا به اینسوی دیورند برگشت.
حکمتیار به دلیل حمایت پاکستان، موقفی موازی با داکتر عبدالله یافت و آمادهی رقابت بر سر رهبری گفتوگوهای صلح با طالبان شد؛ مصرعی که عبدالله عبدالله با آن سفرهای منطقهایاش را آغاز کرده بود با پادرمیانی پاکستان، مصداق مصرع جفتش را در ماجرای صلح افغانستان، پیدا کرد.
عبدالله به هند رفت؛ سراغ سرچشمه آب
سفر عبدالله به هند چندان بحثبرانگیز نبود و از سوی هندیها نیز استقبال درخوری نیافت. یکی از دلایل، اولویت پاکستان در سفرهای منطقهای عبدالله بود. مشخص است که هند، میخواست بر اساس رابطهی دوستانهای که بین آنان و افغانستان وجود دارد در اولویت قرار داشته باشد و نقش خودش را در صلح افغانستان برجستهتر از دشمن خود؛ پاکستان، نشان بدهد.
برای داکتر عبدالله اما؛ مثل هر افغانستانی دیگر، روشن است که پاکستان بیشتر از هر کشوری، نقش تعیینکننده در گفتوگوهای صلح دارد. استقبال گرم مقامهای پاکستانی از او نیز تحسین آنان، بهخاطر برخورد واقعبینانهی عبدالله را نشان میداد.
رییس شورای مصالحهی افغانستان، موقعیت خودش را به این عنوان، پس از یک رقابت پرتنش با اشرف غنی به دستآورد. رقابتی که در شکلگیری حکومت وحدت ملی هم نقش اساسی را بازی میکرد و در اوج خود یعنی انتخابات سال ۹۸ وارد مرحلهی تازهای شد که تحت تأثیر گفتوگوهای صلح به وجود آمده بود.
رقابت چندسالهی عبدالله با اشرف غنی، پس از انتخابات سال گذشته، بر سر رهبری گفتوگوهای صلح و صلاحیتهای مربوط به آن، شکل گرفت. برنامههای تکروانهی این دو سیاستپیشه، منجر به بازیهای انفرادیای شده است که ساختار حکومتی را در امور بیرونی و درونی دچار چنددستگی کرده است.
روابط کشورهای منطقه با افغانستان نیز بر اساس منافع این دو طرف، شکل گرفته است. بهطور مثال؛ هندیها بیشتر از اینکه به ریاست اجرائیهی حکومت گذشته، اطمینان داشته باشند متعهد به همکاری با ارگ ریاست جمهوری بودند. در دورهی جدید نیز همان رابطه استوار است و همکاری هند با لابیگری عبدالله عبدالله، خیلی دستیافتنی به نظر نمیرسد.
آغاز سفرهای عبدالله با رفتن به پاکستان هم بیباوری هند را نسبت به او افزایش داد؛ رییس شورای عالی مصالحهی افغانستان، پس از ملاقات با مقامهای پاکستانی، بیشتر از اینکه یک دوست به نظر برسد؛ پیامآور پاکستان برای هند بود.
هندیها که همیشه از افغانستان بهعنوان همسایهای با منافع مشترک یاد کردهاند، گفتند؛ ما آن صلحی را میخواهیم که برای مردم افغانستان قابل قبول باشد.
پهلوی دیگر این سخن، حمایت هند از گفتوگوهای صلح به رهبری هیئت گفتوگو کنندهی افغانستان در قطر بود؛ هیئتی که نفوذ ارگ در آن بیشتر از نفوذ سپیدار است. البته معنای ضمنی حمایت از صلح موردقبول مردم افغانستان، صلح افغانستانی هم است؛ صلحی که در آن، پاکستان و منافع آن تعیینکننده نباشد.
رقابت هند و پاکستان بر سر نفوذ بیشتر در افغانستان، موضوع ریشهداری است. گفتهی چند وقت پیش عمران خان در مورد حکومت پساصلح در افغانستان، نشان داد که هر تلاشی از سوی پاکستان برای برپایی صلح، بسته به روابط سیاسیای است که افغانستان با هند برقرار میکند.
عمران خان، نخستوزیر پاکستان، گفته بود ما از حکومت آیندهی افغانستان، جز اینکه مانعی برای عملیاتهای هند علیه پاکستان باشد، نخواستهایم.
اظهارنظر آقای خان کاملاً روشن بود و دلیل اینکه سعی میکند مهرههایی چون گلبدین حکمتیار را در سیاست افغانستان برای صلح، دخیل کند، چیزی نیست مگر تلاشی برای تحقق برنامهاش علیه هند؛ پاکستان خواستار جلوگیری از نفوذ هند است.
دریافت فرافکنانهتری هم اگر از حرف عمران خان داشته باشیم؛ این است که خان به افغانستان پیشنهادی مطابق با مصرع «درخت دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد»، داده است و کاشت نهال آقای عبدالله را که تمثیلی از نشاندن «نهال دوستی» بود، کامل کرده است.
عبدالله، تلاشهای زیادی بهخرج داد تا بتواند منافع کشورهای منطقه را باهم یکی کند اما؛ دیدارهای اخیر مقامهای کشور با جمهوری اسلامی ایران، چنان فضا را متشنج ساخت که گویا دیگر هیچ امکانی برای بهدست آوردن رای متفق باهم ممکن نیست.
با قدرت گرفتن رابطه افغانستان و ایران که از سوی ریاست جمهوری هدایت میشود، آقای عبدالله چارهای ندارد مگر که مثل گذشته -زمانی که مجاهد بود و علیه شوروی- طالب حمایت پاکستان باشد. شورای عالی مصالحه، افرادی را در خود دارد که اکثرشان مجاهدین هستند؛ تقسیمبندیای که اکنون در حکومت افغانستان بهوجود آمده نیز بر اساس اختلافهای مجاهدین و تکنوکراتها است.
طوری که در مصاحبهای از محمد یونس قانونی مشاهده شد، مجاهدین در تلاش بهدست گرفتن فرصت دیگر بهعنوان سهامدار اصلی قدرت در افغانستاناند. آقای قانونی در گفتوگویی که با یکی از رسانههای تلویزیونی کشور داشت، گفت؛ طالبان در پی سهمگیری بیشترند اما؛ این تقسیمبندی بیشتر از چهل درصد، قابلقبول نخواهد بود.
درنهایت، مجاهدین بهرهبری شورای عالی مصالحه وارد جبههی «حکومت موقت»، خواهند شد؛ آنان میخواهند با تبدیل کردن گفتوگوهای دوحه به نشستی مثل کنفرانس بن، خواستار سهم شصتدرصدی در قدرت شوند و چگونگی حکومت نیز هیچ اهمیتی برایشان ندارد.
بدون شک، توافق احتمالی صلح، بین مجاهدین و طالبان خواهد بود؛ طالبانی که اکنون با پاکستان در رابطه محکماند و مجاهدینی که قبلاً در جایگاه طالبان برای این کشور قرار داشتند. البته، نظر به اظهار نظرهایی که بعضی از مقامهای پیشین امنیت پاکستان به زبان میآورند؛ اکنون نیز مجاهدین در حمایت پاکستان و رابطه با آناناند.
نزدیکی ارگ یا تیم محمد اشرف غنی با ایران و دایره کشورهای متحد به روسیه، در تقابل با چنین سیاستی از سوی مجاهدین به وجود آمده است؛ دقیقاً سناریویی که سابق در زمان شوروی وجود داشت.
محمد اشرف غنی از امریکاییها دوری خواهد کرد و بهجای او عبدالله عبدالله، وارد رابطه محکم با آنان میشود؛ همانگونه که قبلاً مجاهدین با سلاحهای امریکایی و میانجیگری پاکستان علیه حکومت نجیبالله ایستادند، کمکم، همان تقابل علیه یکی از کسانی صورت میگیرد که مدعی ادامه دادن به سیاست او است.
سفرهای عبدالله به کشورهایی مثل ازبیکستان، تاجیکستان، ترکمنستان و… نتیجهای نخواهد داد زیرا همه در رابطه با روسیه هستند اما؛ تنها حامی او و رفقایش، پاکستان خواهد بود؛ کشوری که میخواهد طالبان را با مجاهدین آشتی داده و سپس، جنگ داخلی را آغاز کند تا مناقشه جدید خاورمیانه، جنگ قدرتها در افغانستان در بگیرد.
اگر مجاهدین و طالبان در کنار هم قرار بگیرند و علیه حکومت مخالف با آنان بجنگند، پاکستان، آتش به ریشه درخت دشمنی در افغانستان زده است.