ناگفتههای انفجار مرگبار فرودگاه کابل در واسپین روزهای پایانی طولانیترین نبرد امریکا
نویسندگان: نیک پاتون والس، ساندی سیدو، جولیا هولینگوورت، مسعود پوپلزی، ستاره زمانی، عبدالبصیر بینا، کیتی پولگلاس و جیانلوکا میزوفیور – سیانان
مترجم: محمد آذر آذرمن
در بیستوششم آگست ۲۰۲۱، انفجاری مرگبار، دلِ جماعتِ انبوه در بیرون از فرودگاه کابل را شکافت. بیشتر از ۱۸۰ تن به تأیید آمار رسمی کشته شدند؛ ۱۳ سرباز امریکایی نیز شامل قربانیان بودند.
وزارت دفاع امریکا، میگوید که عامل این انفجار شاخهی خراسان داعش است.
پرسشهایی در این گزارش تحقیقی سیانان مطرح میشود که ممکن شماری به شلیک گلوله کشته شده اند.
انفجار، دل جماعتِ انبوهِ ناامید در بیرون از فرودگاه کابل را شکافت که در نتیجهی آن، توتههای اعضای بدن انسان، مجرای فاضلابی که مردم در آن ایستاده بودند را به جُوی خُون رنگین کرد.
شگوفه، روایت میکند که وقتی چشمانش را بازکرد، فضا را پُر از دود غلیظ یافت. جسدهای کشتهشدگان روی هم افتاده بودند و توتههای گوشت انسان به روی صورتش و در داخل دهانش پاشیده شده بود. مدرکهای سفر در دستش به خاکستر تبدیل شده بودند. مردم سراسیمه در اطراف او جیغ میزدند؛ ناله میکردند. و بعد، به گفتهی شگوفه، شلیک گلولهها شروع شد.
آنچه که بعدن رخداد بخشهای ناگفته – و جنجالیِ انفجار – در دروازهی اَبی فرودگاه کابل است.
وزارت دفاع امریکا روز جمعه، ۴ فبروری، گفت که تمامی کشتهشدگان، ۱۷۰ افغان و ۱۳ سرباز امریکایی، در اثر آن انفجار جان باختند. در یک تحقیق نظامی سهو نیم ماهه که از طریق نشست خبری با تمام جزییاتش همهگانی شد، از ۱۳۹ نفر پرسیده شده، نشان میدهد با آنکه نیروهای مَرین امریکا پس از انفجار، دو بار به شلیک پرداختند، ولی هیچ کدام به جان کسی اصابت نکرد.
ارتش بریتانیا، میگوید که سربازانش برای پراکنده کردن جمعیت انبوه در هوا شلیک کردند؛ اما به کسی اصابت نکرد. شاخهی خراسان داعش مسؤولیت این حمله را به عهده گرفت. حملهی که بالاترین رقم کشتهشدگان در یک رویداد را برای سربازان امریکایی در یک دههی اخیر داشته است.
از سوی هم، پرسشهای جدیِ در این تحقیق چهار ماههی سیانان مطرح میشود، اینکه واقعا در آنروز چه اتفاقی رخداد – و چگونه این همه افراد کشته شدند؟
سیانان در این تحقیق، با ۷۰ گواه رویداد و خانوادههای کشتهشدگان صحبت کرده است. مدارک پزشکی، نوارهای تصویری، صوتی و عکسها را به بررسی گرفته است. در پنج شفاخانهی که قربانیان انتقال داده شدند، مسؤولان و کارمندان گفتند که جاهای زخم گلوله را در بدن زخمیان متوجه شده اند. و یکی از داکتران، گفت که خودش گلولهها را بیرون کرد. بازماندگان و خانوادههای برخی از قربانیان به اصرار گفتند که به بعضی از کشتهشدگان و زخمیان شلیک شد.
دو تحلیلگر جناییِ وسایل انفجاری در این باره، گفتند که بعید است آن همه افراد در یک انفجار انتحاری کشته شده باشند؛ در حالی که دیگر متخصصان به سیانان، گفتند چنین چیزی امکانپذیر است.
برای دریافت واقعیت اما؛ محدودیتهای وجود دارد. از جمله در افغانستان کالبدشکافی معمول نیست، و این دست ارزیابیهای پزشکی را میبندد. نوارهای تصویری که در شبکههای اجتماعی دست به دست میشوند و از ارتش امریکا نیز شفاف نیست. و خلاهای در بین زمان بندی وقوع رویداد، در نبود نوارهای تصویری امنیتی وجود دارد. در تحقیق ارتش امریکا نیز، محدویتهایی دیده میشود. محققان با هیچ یک از کارمندان شفاخانهها در افغانستان و کارمندان پزشکی خارج از ارتش صحبت نکرده اند و نه مصاحبهی با مردم ملکی انجام داده اند.
با وجود رد شلیک گلولهها از سوی ارتش امریکا و بریتانیا، یافتههای این تحقیق، نقش شلیکها در کشتهشدن قربانیان و زخمیان در آن روز وحشتناک را بالا میبرد. این تحقیق، پرسشهای را طرح میکند در پیوند به اینکه آیا تمام داستان عملیات نظامی پس از انفجار گفته شده است یا خیر.
چگونگی رویداد
در روزهای پیش از انفجار، افغانها دستهدسته، وحشتزده به اطراف فرودگاه کابل هجوم بردند. طالبان در ۱۵ آگست کابل را گرفتند؛ سقوط پایتخت کشور به دست رژیم سرکوبکنندهای که ایالات متحده و متحدانش، تقریبا بیست سال در برابر شان جنگیدند.
در ۲۶ آگست، هجوم مردم که لبریز از یأس و ناامیدی بود، پشت دیوارهای فرودگاه کابل به اوجش رسیده بود.
فقط پنج روز برای پایان زمانبندی خروج سربازان امریکایی باقی مانده بود، و خطر حملهی شاخهی خراسان داعش نیز در حال افزایش به نظر میرسید. سفارت امریکا در کابل به مردم هشدار داد که از اطراف فرودگاه دور باشند؛ در صورت نیاز به آنها تماس گرفته خواهد شد.
جماعت انبوه اما؛ باز هم به فرودگاه میآمدند. برخی از افغانها با ویزهها و پاسپورتهای شان در دست میآمدند. برخی دیگر، فقط به امید اینکه کسی آنها را از دروازههای فرودگاه به داخل ببرند، میآمدند.
شگوفه و خواهرش مرسل، به امید اینکه بتوانند پروندههای سفر شان را به سربازان فرانسوی نشان بدهند، در میان جماعت در بین مجرای فاضلاب ایستاده بودند. مرسلی ۱۷ ساله که از سوی یک دانشگاه فرانسوی قبول شده بود، میتوانست خانوادهاش را با خودش تخلیه کند.
احمد، که به دلایل امنیتی از گرفتن نام اصلیاش خودداری کرد، با بیش از ۱۲ عضو خانوادهاش بهشمول زنان و کودکان با بکسهای سفریِ پر از لباس در دست آمده بود.
برخلاف هزاران تن دیگر، آنها مدرکهای سفر معتبر داشتند: یکی شهروند امریکا بود، چند تن شان گرین کارت داشتند، و دیگری که با امریکاییها کار کرده بود، ویزه دریافته بود.
اکثر اعضای خانوادهی احمد، پیش از وقوع انفجار، از مجرای فاضلاب عبور کرده بودند و به نزدیک سربازان امریکایی، جایی که پروندههای شان بررسی میشد، رسیده بودند. اعضای مرد خانواده در حال انتقال وسایل سفر بودند که
انفجار مرگبار رخ داد . . .
«آسمان از خاک تبدیل به رنگ سُرخ شد.»
«مجرای فاضلاب تبدیل به جُوی خُون شد.»
«کوهی از جسدهای انسان را دیدم.»
«توتههای اعضای بدن را دیدم و پارچه های لباس در هوا پراکنده بود.»
برخی از افغانها دفعتا کشته شدند. بعضی به روی زمین افتادند. به گفتهی شاهدان عینی، سربازان خارجی در سوی دیگر مجرا، بعضی کشته و بعضی زخمی، افتاده بودند. وقتی که بازماندگان گیج شده به سختی تلاش میکردند روی پاهای شان بیاستند، سربازان داشتند دروازهی فرودگاه را میبستند.
شگوفه که در میان انبوهی از جسدها قرار داشت، سربازانی را با یونیفورم امریکایی دید که همسنگران زخمی شان را به جای امن انتقال میدادند. بعد شگوفه، میگوید که دید سربازان سر زخمیان افغان شروع به شلیک گلوله کردند.
شگوفه گفت: «زخمیها را میدیدم کوشش میکردند روی پاهای شان بیاستند؛ اما آنها سر شان فیر کردند.»
بعد، شگوفه حس کرد کسی سر او را تکان میدهد. خواهرش مرسل بود که خون از صورتش جاری بود و دهانش را حرکت میداد گویا میخواست نام او را صدا بزند؛ اما توان حرفزدن را نداشت. «از چهرهاش به شدت خون میآمد، مثل شیردان آب که روان باشد.»
نظیر، یکی از گواهان رویداد، گفت: «هوایی فیر نمیکردند. سر مردم فیر میکردند. عمدی بود.»
شانهی شگوفه در اثر چره زخم برداشته بود؛ اما میتوانست ایستاد شود. اندکی پس از انفجار، او نیز، گفت سربازان را دید که سر افرادی که ایستاده بودند، شلیک میکردند. بعد گلولهای بر الاشه اش اصابت کرد و از سمت راست گردنش بیرون شد. گزارش پزشکی از شفاخانهی عاجل ایتالیایی تأیید میکند که به شگوفه مرمی اصابت کرده است.
نوزده شاهد عینی، گفتند که یا به خود شان یا به دیگران دیدند که شلیک شد. سیانان اگر چه قادر به تأیید روایتهای شاهدان عینی نبوده است، پاسخ این پرسش نیز، چون دیگر پرسشها به نظامیان ایالات متحده برمیگردد.
وقتی احمد، پس از انفجار، سر حال آمد، داخل مجرای فاضلات شد و پسر کاکای زخمیاش که به هوش بود را پیدا کرد. او را به گوشهی جُوی متعفن انتقال داد. احمد تلاش کرد دیگر بستهگانش را کمک کند؛ اما ناگهان تیری به پیشانیِ محمد نشست و جایبهجای جانش را گرفت.
نظیر، ۱۶ ساله، با برادر، خانم برادر و کودکانش در فرودگاه بودند، گفت که به نظرش شلیک دفعتا پس از انفجار شروع شد. «فیرهای هوایی نبود. سر مردم فیر میکردند. عمدی بود. پیش چشمهایم به مردم فیر میشد و به روی زمین میافتادند.»
نورالله زاخیل، بازماندهی دیگر، همچنان در مجرای فاضلاب ایستاده بود که انفجار صورت گرفت. بعد رو به پسر کاکایش، سهیل کرد که سالم بود، و گفت: «بگریز.»
نورالله گفت وقتی از دیوار مجرا بالا میرفت، صدای شلیک را شنید، و دفعتا خودش را روی زمین انداخت و در میان جسدها پنهان شد. به چشم خود دید که گلولهها به کسانی میخورد که میخواستند فرار کنند. رو به خانوادهای کرد که در پهلوی او پنهان بود و گفت: «ندوید که سر تان فیر میکنند.»
او به یاد دارد که سربازان درست پیش چشمانش «آنها چیزی نگفتند – اما سر مردم فیر میکردند.» روزی بعد، خانوادهاش به او، گفت که سهیل در اثر گلولهی اصابتکرده به او، مرد.
چه کسی دست به شلیک زد
ارتش امریکا، تأیید کرده است که در زمان وقوع انفجار تنها سربازان امریکایی و بریتانیایی در محل حضور داشتند؛ اما آنها، میگویند – شاهدانی که ادعا کردهاند شلیکشدن به مردم را دیده اند، اشتباه بوده است.
تورن بیل اوربن، سخنگوی فرماندهی مرکزی ایالات متحده، دیپارتمنت از ارتش امریکا که به نظارت افغانستان و دیگر کشورها میپردازد، در این باره گفت: «شهادت آنها، کسانی که پس از انفجار دچار ضربهی روحی شده اند و تلاش دارند با سر هم کردن چیزی از حافظهی شان در آن روز، روایت کنند، زیاد با وضعیت روحی فعلی شان سازگار نیست.» وی در ادامه افزود: «شهادت بر اینکه بر مردم شلیک شد، در برابر واقعیتهای که ما در دسترس داریم، قابل دفاع نیست.»
دگروال سی. ج. داگلس، یکی از محققان امریکایی، روز جمعه به خبرنگاران گفت که نیروهای مرین امریکا و سربازان بریتانیایی، در واقع، به دو «مرد میان سال» شلیک کردند؛ اما همچنان افزود که هیچ یک از گلولهها به هدف یا به هیچ افغانی اصابت نکرد.
در یک مورد، دگروال، گفت: «مرینها دست به چهار شلیک بالای سر فردی که حرکاتش مشکوک بود، زدند؛ ولی بعد فهمیدند که او در پی چیزی در محل کشته شدگان بوده است.» و در نهایت، «او کاملا سالم فرار کرد.»
نظر به گفتهی سخنگوی وزارت دفاع بریتانیا، تقریبا در همان زمان که «جماعت مردم به اوج میرسید»، نیروهای بریتانیایی از پاسگاهی در نزدیکی میدان به نام کلبهی زوهاک، چند شلیک محدود در هوا کردند تا از تجمع بیشتر مردم جلوگیری کنند که به هیچ کسی اصابت نکرد. جنرال لانس جی. کورتیس، محقق دیگر امریکایی، گفت که روز جمعه نیروی بریتانیایی ۲۵ تا ۳۵ گلوله بر سر جماعت شلیک کردند.
در مورد دیگر، اوربن، سخنگوی فرماندهی مرکزی امریکا، به سیانان گفت که واحدی از نیروهای مرین از دیوارهای بیرونی فرودگاه، سر مردی که کلاشینکوف به همراه داشت، شلیک کردند. معلوم نیست که چند مرمی شلیک شد؛ اما به یقین کمتر از یک شاجور بود. «آنها ندیدند که مرمیها به مرد اصابت کرده باشد و نیز او را دوباره ندیدند.»
یک مقام ارشد نظامی که با آن تحقیق آشنا بود هر گونه کشتهشدن کسی را ناشی از این شلیکها رد کرد. «با تمامی نیروهای مرین مصاحبه شد و چیزی دیده نشد که منجر به کشتهشدن مردم ملکی شده باشد. تمام تلفات ناشی از انفجار بود.»
همچنان افزود: «اگر شلیکها هدفمندانه میبود، دیپارتمنت مسأیل اخلاقی در ارتش امریکا به گزارش آن میپرداخت. واقعیت ندارد. اگر میداشت حتمن یکی از مرینهای ما به شکل محرمانه آن را گزارش میداد.»
داخل شفاخانهها
ادعای بازماندگان با مدارک پزشکی و گفتوگو با داکتران همخوانی دارد. در ۱۴ مورد، گزارشهای پزشکی نشان میدهد که فرد قربانی یا زخمی ناشی از شلیک گلوله بوده است.
سه بازمانده گزارشهای پزشکی در دست دارند که نشان میدهند، زخمها در اثر شلیک بوده است و یکی هم شامل گزارش نظامی از مرکز طبی نظامیان ملی والتر رید میشود. این گزارش از سوی فردی که به امریکا انتقال داده شده است، تهیه شد و گفت نامش باید محرم بماند. آن فرد اثر زخم در سینهاش ناشی از شلیک گلوله و همچنان زخمهای انفجار در بدن داشت. گزارش مرسل حمیدی از شفاخانهی عاجل ایتالیایی نشان میدهد که به صورت او شلیک شده است. و مردی دیگری جای زخم در بازویش دارد.
نظر به یافتههای تحقیق سیانان، پروندههای پزشکی وجود دارد که کشتهشدن ۱۱ تن را ناشی از گلوله تأیید میکند. احمد، سه اقاربش را در انفجار از دست داد و مدرکی را از شفاخانهی نظامی داوود خان نشان داد که به علت شلیک گلوله و زخمهای انفجار بوده است.
سخنگوی شفاخانهی عاجل ایتالیایی نیز، در بیانیهای، گفته است که در ۹ جسد، یک ساعت پس از انفجار، نشان گلوله دیده شده است. هفت تایش در سر و دو تایش در سینه بوده است که روش تشخیص آن از طریق «نشان ظاهری زخم» بوده نه به شکل کالبدشکافی یا اکس-ری.
کارمندان پنج شفاخانه در کابل، گفتند بیمارانی را که آنها درمان کردند، اثر گلوله در بدن داشتند. برای سیانان روش ارزیابی جسدها قابل دسترس نبود؛ اما قضیه به صورت کلی، شک و شبههها را بیشتر میسازد که واقعا ۱۸۰ کشته همه ناشی از انفجار بوده باشد.
یکی از داکتران در شفاخانهی وزیر اکبر خان، گفت که آن روز تقریبا ۶۰ زخمی و ۱۴۵ کشته را به این شفاخانه انتقال دادند. داکتر همچنان افزوده است که هم در آن شب جسدها را بررسی کرده که ممکن کسی زنده باشد و هم صبح آن روز دوباره بررسی کرده است. داکتر، گفت: « در کل دو نوع زخمی را آوردند یا در اثر انفجار سوراخهای در بدن دیده میشد یا اثر گلوله بوده است که یک یا دو سوراخ داشت – یا در دهان، یا در سر، یا در چشم، یا در سینه. خودم از چهار یا پنج زخمی مرمیها را بیرون کردم.»
داکتر دیگری در بخش عاجل این شفاخانه، بدون گرفتن نامش، گفت که در میان زخمیان به دنبال بستگانش بوده تا مگر کسی را بشناسد که چندین جای گلوله را دیده است. «من به راحتی میتوانم جای گلوله را از اثر انفجار تشخیص بدهم.»
در دو شفاخانهی دیگر، در کل هفت جسد ناشی از اصابت گلوله گزارش شده است. یکی از داکتران گفت: «نظر به تجربهام نزدیک به ۱۵ سال در بخش جراحی، اثر گلوله و انفجار را میدانم.»
آقای اوربن، سخنگوی فرماندهی مرکزی، به سیانان گفت که کارمندان بهداشتی به شکل نادرست به بررسی زخمیها پرداختند. آزمایشکنندگان پزشکی ارتش ایالات متحده، دریافتند که روش قطعی برای بررسی هدفمندانه و علمی در بارهی اینکه آیا سبب تلفات ساجمههای بمب بوده است یا چیزی به اندازه گلوله وجود نداشت. بدون اینکه به بررسی دقیق درون زخم پرداخته نشود، علت آن معلوم نمیشود.
داکتری که در شفاخانهی وزیر اکبر خان، گلولهها را از بدن زخمیان و کشتهشدگان بیرون کشیده بود، این مسأله را رد کرده، گفت: «نظر به تجربهی ۱۵ سالهام در بخش جراحی در افغانستان، زخم مرمی و بمب خیلی تفاوت دارند. وقتی ساجمهای وارد بدن شود، سوراخی ایجاد میکند که با مرمی تیز خیلی فرق دارد؛ اما وقتی یک مرمی وارد بدن میشود، سوراخی کوچکی با اندازهی مشخص ایجاد میکند؛ ولی اگر به مدتی بماند سوراخ بزرگتر میشود.»
محققان امریکایی روز جمعه پذیرفتند که فقط شهادتی از کارمندان ایالات متحده و ائتلاف را به دست آورده بودند. آقای کورتیس، جنرال ارتش ایالات متحده، یکی از محققان گفت: «در جریان تحقیق، ما فرصت صحبت با افغانها را نداشتیم.»
نوارهای تصویری چه را نشان میدهند
با وجودی که تعداد کمرههای امنیتی در اطراف فرودگاه کابل خیلی زیاد است و نیز نوارهای تصویری که نشان دهندهی محل رویداد است، از سوی افغانها در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود، چند نوار تصویری محدودی وجود دارد که شلیکهای پس از انفجار ۲۶ آگست را نشان میدهد.
اما برخی از نوارهای تصویری در مغایرت با روایتی که ارتش ایالات متحده میکند، قرار دارد.
نوارها همچنان شهادت گواهان رویداد را تأیید میکند که نشان میدهد سربازان امریکایی در دیوارها قرار دارند و سربازان بریتانیایی در نزدیکی برج امنیتی.
در نوارهای تصویری که از طریق طیارهی بیسرنشین به ثبت رسیده است که فقط پنج دقیقهی نخستی پس از انفجار را نشان میدهد، نظر به گفتهی یک مقام ارشد نظامی که با آن تحقیق آشنایی دارد، هیچ شلیک گلوله دیده نمیشود.
نوار تصویری که به روز جمعه از سوی وزارت دفاع امریکا به نشر رسید هیچ گونه شلیک پس از وقوع انفجار را نشان نمیدهد.
هیچ یکی از نوارهای تصویری که به دست این تحقیق رسیده، نشان نمیدهد که سربازان امریکایی به سر مردم ملکی شلیک کرده باشند.
متخصصان چه میگویند
یک مقام بلند پایهی ارتش ایالات متحده که با تحقیق نظامی آشنایی داشت در جریان نشست خبری سهونیم ساعته در وزارت دفاع، در ماه جنوری، گفت که تمامی کسانی که در انفجار ۲۶ آگست جان باخته اند، در اثر همان انفجار بوده است.
اگر چه نوارهای تصویری که از طیارهی بیسرنشین به دست آمده است، شماری از جسدها را نشان میدهد، اما مقامهای امریکایی آنها را جدی نگرفتند.
متخصصان ارتش امریکا، به گفتهی این مقام امریکایی، اندازهی تخمینی بمب نزدیک به ۹ کیلو گرام بوده است. هر چند این مقام افزود که کارشناسان مواد انفجاری ۱۳ ساعت پس از انفجار قادر به بررسی محل رویداد بوده اند. او گفت: «تلاش آنها برای دستیابی به پارچههای پراکنده، واقعا دچار اختلال شده بود. آنها در واقع مقداری از پارچههای بیک پشتی را که فکر میکردند بخشهای از واسکت انتحاری باشد، برداشته بودند؛ اما هیچ چیزی پس از بررسیها به دست نیامد.» او همچنان افزود: «کارشناسان اندازهی بمب را در مقایسه با انفجارهای پیشین تخمین زده اند.»
آقای اوربن، سخنگوی فرماندهی مرکزی ایالات متحده، گفت: «در کنار ۱۳ سرباز امریکایی که جان باختند، ۴۵ تن آنها با وجودی که زره نیز به تن داشتند، زخمی شدند. انفجار به شدت زخمهای شدیدی به مردم ملکی در آنجا مجرای فاضلاب وارد کرده است.»
او همچنان، گفت که شمار تلفات ناشی از انفجار «نظر به بررسیهای متخصصان ما نشان میدهد که چنین مواد انفجاری به شکل منطقی میتواند نتیجهگیری شود که حد اقل بین ۱۶۰ تا ۱۷۰ مردم ملکی را کشته باشد.»
اما با متخصصانی که سیانان گفتوگو کرد به دو دسته تقسیم شدند یک گروه گفتند مواد انفجاری بیست پوندی نمیتواند آمار مرگ چنان غیرمعمول داشته باشد.
پیت نورتون، محقق باتجربهی صحنهی انفجار و افسر پیشین مهمات ارتش بریتانیا است کسی که ۳۰ سال تجربه در این حوزه را دارد، گفت که ممکن است ۲۰ پوند مواد انفجاری در چنین شرایطی که در اطراف دروازهی ابی شکل گرفته بود، بیش از ۱۸۰ کشته بر جای بگذارد.
متخصصان دیگر، میگویند که ویرانیهای بر جایمانده در دیوارهای دروازهی ابی ناشی از انفجار نشان میدهد که بمب آن قدر هم قدرتمند نبوده است.
وقتی پژوهشگران این تحقیق در ماه نومبر به محل رویداد رسیدند، دیوارها را از نشانههای تورفتگی و لکههای خون دریافتند. کریس کاب-اسمیت، محقق جنایات جنگی و تحلیلگر مواد انفجاری و بالیستیک با ۳۸ سال تجربهی نظامی، گفت که دیوارها و زیربنا به اندازهی خراب نشده است که ۲۰ پوند مواد انفجاری میتواند وارد کند. آقای کاب- اسمیت که همچنان بازرس پیشین در امور اسلحه در سازمان ملل متحد بوده است از سوی سیانان استخدام شد و برای بررسی محل رویداد به کابل سفر کرد.
وی در بیانیه اش، آورده است: «شمار کشتهشدگان و زخمیان ناشی از این انفجار که گفته میشود ۲۰ پوند بوده است، کاملا بیپیشینه است.»
ریچیل لانس، دستیار پروفیسور مشورهدهی در دانشگاه لاک است کسی که در بخش زخم ناشی از بایومیکانیک و افراد دچار ضربهی روحی پس از رویداد ناگوار تخصص دارد، همچنان گفت که شمار ۱۸۰ کشته با وزن بمب سازگار نیست. او گفت آمار به مراتب بالاتر از آن است که من تجربه اش را در دیگر انفجارها داشته ام که توانسته سبب سقوط هواپیما یا تخریب یک ساختمان شود.
خانم لانس گفت: «آمار تلفات به شدت در مغایرت با مواردی که در گزارشهای ما ثبت شده است، قرار دارد.»
روایت وزارت دفاع امریکا
نسخهای که ایالات متحده از رویداد انفجار، با تمام تغییراتی که در طول ماهها پس از انفجار به خود گرفته، ارائه میدهد، با روایتهای شاهدان عینی، گزارشهای پزشکی و مدارک متخصصان فرق دارد و شک و شبهههای را ایجاد میکند.
دگر جنرال مانک تیلر، معاون ستاد مشترک برای عملیاتهای منطقهیی، در یک نشست خبری در ۲۷ آگست، گفت که یک فرد انتحاری با شلیک گلوله از سوی سربازان امریکایی از پا درآورده شد.
او به خبرنگاران، گفت: «آن چه ما میدانیم، این است که شلیکها صورت گرفت. این شلیکها از سوی فرد یا افرادی بود که در میان جماعت رخنه کرده بودند. و یکی از آنها واسکت انتحاری با خود داشت.»
جنرال در پیوند به اینکه در کجا آنها موقعیت داشتند، اطلاعاتی به دست نداد؛ اما افزود که افراد شلیککننده در «موقعیت دشمن» قرار داشتند که در «شمال دروازهی ابی» بود.
در مصاحبهای با سیبیاس نیوز به تاریخ ۱۵ آگست، جگرن بین سوتفین، فرماندهی عملیات در واحد دروازهی ابی مربوط به نیروهای مرین ایالات متحده، گفت که ۴.۵ متر از موقعیت انفجار فاصله داشت که به چشم خود دید به شانهی یک سرباز مرین امریکا شلیک شد. او در ادامه افزود: «سرباز مرین تلاش کرد که دست به اسلحه اش ببرد و بعد فرد تفنگدار را از پا درآورد.»
بر اساس گفتهی یک مقام ارشد نظامی، در تحقیق نظامی، گفته است که ارتش امریکا به این نتیجه رسیده است که فقط نیروهای امریکایی و بریتانیایی، در نزدیکی دروازهی ابی فرودگاه، دست به شلیک زده بودند. طالبان پس از وقوع انفجار شلیک نکردند و فرد تفنگداری هم در صحنه حضور نداشت.
در بررسی وزارت دفاع امریکا در بارهی بیانیهی سوتفین تناقضهایی دیده میشود. آنچه را که او دید و آنچه را که سربازان مرین گفتند، فرق داشت.
آقای اوربن، سخنگوی فرماندهی مرکزی ایالات متحده، گفت: «در کل، نظر به یافتههای ما، این تحقیق باور ندارد سربازانی که برای شهادت صادقانه سوگند یاد کردهاند، عمدا به دروغگویی بپردازند.»
بازماندگان
برای بستهگان کشتهشدگان و زخمیان، شواهد پرسشهایی را مطرح میکند که نیاز به پاسخ دارند.
در بیستوششم آگست، امیدوار بودند که از چنگ رژیم سرکوبگر طالبان فرار کنند. اکنون، پس از ماهها، خیلیها همچنان بدتر از زمان تسخیر کابل از سوی طالبان، گیر ماندهاند.
برخی خانوادهها تا کنون، سوگوار عزیزان شان که کشته شدند، استند. دیگران قارهها از همدیگر جدا افتاده اند.
احمد، به میدان هوایی رفت تا کمک کند اعضای خانوادهاش از کشور خارج شوند. حالا اما؛ خانوادهاش از بین رفته است. برخی از بستهگان اش که پیش از رخدادن انفجار در محلی که سربازان امریکایی پروندهها را بررسی میکردند، رسیده بودند، زخمی شدند؛ ولی با پروازهای عاجل به ایالات متحده انتقال داده شدند و برای زخمهای شان تدوای دریافت کردند. اما سه تن از بستهگانش که تلاش کردند از کشور فرار کنند، در مسیر راه کشته شدند.
پیش از وقوع حمله، نورالله، میخواست همراه با پسر کاکایش به ایالات متحده بروند، تا زندگی کاملا جدیدی را آغاز کنند. پس از انفجار اما؛ او هر روز از گور سهیل دیدار میکند و هم برای پسر کاکایش و هم برای رویاهای از دست رفتهی شان به ماتم مینشیند. نظر به گفتهی کاکایش، سهیل اکنون در پاکستان به سر میبرد. برای درمان چرهی که در سرش اصابت کرده بود، زیر تداوی قرار دارد.
مرسل، که گلوله به فک صورتش اصابت کرده بود، هنوز هم در حال درمان زخمهایش است. او و خانواده اش از آن زمان به بعد، در تلاش بوده اند تا به فرانسه فرار کنند؛ وحشت آن انفجار مهیب اما، همچنان با اوست.
مرسل گفت: «هر شب این کابوس با من است. خوابی به چشمانم نمیآید. کوشش میکنم با به یاد آوردن آرزوهایم و اهدافم به پیش بروم.»