
پس از سقوط رژیم استبدادی طالبان/امارت اسلامی، مهمترین هدفهای دولت و جامعهی جهانی در افغانستان، آوردن امنیت نسبی، تامین حقوقبشری شهروندان، به ویژه زنان و رفاه همگانی بوده است؛ اما گروه تروریستی طالبان، پیوسته سد راه رسیدن به این هدفها بوده/است.
طالبان با انزوا رفتن پس از ۲۰۰۱ ، آرام ننشسته و پیوسته برای تضعیف دولت مرکزی، تلاش کرده اند و از سویی هم این گروه تروریستی، با پشتوانهی «افراطیت مذهبی» و جهل مذهبی شهروندان روستانشین کشور، توانسته اند، از آنها سربازگیری کرده و در پی ساقط کردن حاکمیت دولت مرکزی، در ولایتها و ولسوالیهای دور دست کشور، بر آمده اند.
پس از دو دهه، از سقوط رژیم استبدادی طالبان، از حاکمیت سیاسی افغانستان، هنوز هم این گروه تروریستی، بزرگترین چالش سیاسی- اجتمامی دولت و شهروندان افغانستان است. این گروه تروریستی، پیوسته مانعی برای آرامش شهروندان بوده و بدون این که خمی بر ابروی شان بیفتد، روزانه نزدیک به ۵۰ شهروند افغانستانی را در جنگ و یا در راه رسیدن به خانه، میکشد.
حالا شش ماهی میشود که دولت افغانستان و امریکا، تلاش دارند تا با گروه تروریستی طالبان، از در سازش پیش آمده و با باجدهیهای بدون تعقل سیاسی، آنها را از میدانهای جنگ به پشت میز گفتوگو برای صلح بکشاند؛ اما این گروه تروریستی، به پیروی از ماهیت و فلسفهی ایجادی اش، هر بار نیت صلحخواهی دولت و شهروندان افغانستان را به رگبار بسته و اگر گاهی هم تا پای میز گفتوگو پیش آمده، بخش دیگری از این گروه، با راهاندازی حملههای انتحاری و جاسازی ماینهای کنارجادهای، مصروف کشتار شهروندان بوده است.
به اثر «ایدیولوژی رهبریکننده»ی گروه ترویستی طالبان و کنشگری روزمرهی شان، هر روز افغانستان، با صدای مرگبار انفجاری از سوی این گروه، شروع میشود.
نزدیک ساعت ۰۵:۰۰ صبح دیروز(سه شنبه، ۱۱ سنبله)، گروه طالبان یک موتر بمبگذاری شده را در برابر پاسگاه محافظت عامه، در شهر گردیز پکتیا، منفجر کردند که مسوولیت آن را نیز به عهده گرفته اند.
عبدالرحمن منگل، سخنگوی والی پکتیا، به روزنامهی صبح کابل گفت که در نتیجهی این رویداد، ۳ نفر از نیروهای امنیتی جان باخته اند و ۵ نفر دیگر، زخمی شده اند که این آمار با روشن شدن میزان دقیق قربانیان این حادثه، تا پایان روز افزایش خواهد یافت.

حملهی موتربمب در مقابل قرارگاه ریاست محافظت عامه در ولایت پکتیا
به اساس توافقنامهی صلح امریکا و طالبان که در ۱۰ حوت سال گذشته در قطر به امضا رسید، گروه تروریستی طالبان و دولت افغانستان، مکلف به نشستن پای میز گفتوگوهای صلح شده بودند. به اساس این توافقنامه، رهایی زندانیان دولت و گروه تروریستی طالبان، نخستین پیششرط برای شروع گفتوگوهای صلح است؛ دولت افغانستان، باید ۵۰۰۰ تروریست طالب و این گروه، ۱۰۰۰ زندانی دولت را تا ۲۰ حوت سال گذشته، آزاد میکردند.
با این همه، دولت افغانستان به اساس حق حاکمیت و استقلال سیاسی، مکلف به رهایی زندانیان طالب نبوده/ نیست؛ اما دولت افغانستان، برای پایان دادن به جنگ و تامین امنیت شهروندان، به این خواست امریکا و گروه تروریستی طالبان، تن داده و حتا ۵۱۰۰ زندانی این گروه تروریستی را آزاد کرده است.
این در حالی است که گروه تروریستی طالبان، نه تنها که ۱۰۰۰ زندانی دولت افغانستان را رها نکرده، بلکه شمار زیادی از زندانیان دولتی را پس از امضای توافقنامهی دوحه، به گروگان گرفته است.
گروه تروریستی طالبان، برای این که بتواند ۱۰۰۰ زندانی دولتی را پوره کند و در گفتوگوهای صلح، امتیاز بیشتری از دولت افغانستان بگیرد؛ همواره از حسن نیت دولت افغانستان و سکوت شهروندان در برابر جنایتهای شان، استفادهی ابزاری کرده و حملههای تروریستی اش را بر نیروهای امنیتی افغانستان و شهروندان ملکی، افزایش داده و شمار زیادی از نیروهای امنیتی را به گروگان گرفته اند.
جاوید فیصل، سخن گوی شورای امنیت ملی افغانستان، در ۹ حمل سال روان، در کنفرانس خبریای گفت که، این روزها که طالبان با دولت افغانستان درگیر جنگ استند، فهرست زندانیان دولتیای که نزد طالبان اسیرند، مدام در حال تغییر است.
او گفت که، اطمینان ندارد که طالبان، هزار زندانی دولتی را در زندانهای شان داشته باشند.
هر چند گروه تروریستی طالبان، برای فریب افکار شهروندان بیسواد و افراطی کشور، با دستمایه قراردادن اسلام، مدعی است که برای برپایی اسلام سیاسی می جنگد؛ اما حملههای این گروه بر شهروندان افغانستان و تعهد این گروه، به پاسبانی از منافع امریکا در توافق نامهی دوحه، بیانگر این است که این گروه تروریستی، به اسلام نیز پابند نیست.
از شروع تلاشها برای صلح تا حالا، رویهی دولت افغانستان و گروه تروریستی طالبان، پیوسته در تقابل با هم قرار داشته است؛ هر بار که دولت تلاش کرده است که به صلح با این گروه، نزدیک شود، طالبان دست به جنایتی زده اند که امید کور دولت و شهروندان را، به صلحخواهی این گروه، از میان برده است.
گروه تروریستی طالبان، به تبعیت از ماهیت شان، در ۲۶ ثور سال روان، بر زایشگاه صدبستر دشتبرچی حمله کرده و مادران در حال زایمان را با نوزادان شان و شماری از پزشکان این زایشگاه، به گلوله بستند. در این حمله ۲۴ تن کشته و ۲۶ تن دیگر زخم برداشتند؛ چیزی که باعث شد روند رهایی زندانیان این گروه، برای چند روزی متوقف شود.
با این حال دولت افغانستان، برای این که با گروه تروریستی طالبان، به صلح برسد؛ پیوسته در برابر خواستهای این گروه، کوتاه آمده و حتا با برگزاری لویهجرگهی مشورتی صلح در ۱۷ اسد، آزادی خطرناکترین فرماندهان جنگی و قاچاقبران این گروه، را پذیرفت؛ اما این گروه، بارها به بهانههای مختلف، از گفتوگوهای صلح پا پس کشیده و به شمار حملههای خود بر نیروهای امنیتی و شهروندان ملکی، افزوده است.
محمداشرف غنی، رییسجمهور افغانستان، (سهشنبه، ۷ اسد)، در دومین روز نشست چهارم هیأت عالیرتبهی «سام»، گفت که در کمتر از پنج ماه گذشته، نزدیک به ۳۵۶۰ نیروی امنیتی افغانستان، در جنگ با طالبان کشته و ۶۷۸۱ تن دیگر زخمی شدهاند.
رییس جمهور خود نیز تایید میکند که شماری از نیروهای امنیتی افغانستان نیز، توسط گروه تروریستی طالبان به گروگان گرفته شده اند.
همینگونه، به اساس آمار وزارت داخله، در نتیجهی حملههای طالبان در سه هفتهی گذشته در ۲۹ ولایت کشور، تنها ۲۰۰ شهروند غیر نظامی کشته و نزدیک به ۵۰۰ تن دیگر زخم برداشته اند.
در حال حاضر، گروگانگیری نیروهای کوماندوی افغانستان، تنها دلیل توقف رهایی زندانیان طالب و شروع نشدن گفتوگوهای میانافغانی است؛ چیزی که برای گروه تروریستی طالبان، اهمیتی ندارد.
صدیق صدیقی، سخنگوی رییسجمهور، دوشنبه (۱۰ سنبله)، در یک نشست خبری، گفت که دولت افغانستان امیدوار است که گروه طالبان، هرچه زودتر، اسیران باقیماندهی نیروهای دفاعی و امنیتی را آزاد کند.
صدیقی میگوید که : «اسیران نیروهای دفاعی و امنیتی، هنوز نزد گروه طالبان اند و روند تبادله تکمیل نشده و همین که پیشرفت داشته باشیم و طالبان آنها رها کند، ۳۲۰ زندانی باقی ماندهی طالب نیز آزاد خواهند شد.»
روی هم رفته گروه تروریستی طالبان، به دلیل ماهیت خشونتورزی و نداشتن باورمندی به حقوق بشر، هیچگاهی نمیتواند، به صلح با دولت افغانستان بیاندیشد؛ مگر این که دولت افغانستان و شهروندان، حاکمیت بدون قیدوشرط این گروه تروریستی را زیر نام امارت اسلامی بپذیرند؛ اگر غیر این بود، آن شمار از زندانیان این گروه تروریستی که از زندان رها شده بودند، دوباره به میدان جنگ بر نمیگشتند.
کنشگری گروه تروریستی طالبان، چه در زمان حاکمیت سیاسی پنجسالهی شان و چه در دو دههی گذشته، بیانگر ماهیت گریزناپذیر خشونتورزی و صلحگریزی این گروه تروریستی است.
از سویی هم، جدای از اندیشهی سیاسی-مذهبی طالبان، ماهیت تروریستی این گروه نیز، در تقابل با صلحخواهی قرار میگیرد و گردآوردن این دو صفت در یک قالب، با هیچ منطق سیاسیای ممکن نیست. طالبان، همان گروه تروریستی است که تا پای مرگ، برای به دستآوردن حاکمیت سیاسی میجنگد و در این راه از هیچ جنایتی، کوتاهی نکرده/نمیکند.