اشاره: سال گذشته در چنین روزی -۱۵ آگست-، جمهوریت سقوط کرد و گروه طالبان پس از ۲۰ سال، دوباره قدرت را به دست گرفتند. در یک سال گذشته، شهروندان افغانستان به ویژه زنان زندگی دشواری را زیر بیرق طالبان سپری کردهاند. طالبان در این مدت تنها ۲۹ حکم برای وضع محدودیتها بر زنان صادر کردهاند. در این گفتوگو از مونسه مبارز، عضو جنبش زنان معترض در مورد چالشهای زنان در یک سال گذشته پرسیده شده است.
صبح کابل: ممنون از وقت تان، یک سال گذشته برای زنان افغانستان چگونه گذشت، چه چیزهای از دست رفت و چه چیزهایی به دست آمد؟
یک سال از حضور تلخ و سیاه طالب در جغرافیای افغانستان گذشت و در این مدت، مردم افغانستان همه چیز شان را از دست دادند؛ مال شان، وظیفه شان، معاش شان، زمینههای کاری شان، عزت و شرف شان را از دست دادند. مهمتر از همه، شهروندان امید شان را به زندگی از دست دادند. در حال حاضر، هیچ روزنه امیدی برای مردم افغانستان باقی نمانده است. در مقابل اما؛ چیزی جز انسانستیزی، زنستیزی، انسانکشی، کوچاجباری، نسلکشی و اپارتاید جنسیتی بدست نیامده است. بنابراین، مردم افغانستان، همه چیز را از دست دادند و در مقابل هیچ چیزی را به دست نیاورند.
صبح کابل: شما در حکومت قبلی در وزارت مالیه کار میکردید، چطور خواستید که در افغانستان بمانید و برای حقوق خود و زنان دیگر مبارزه کنید؟
بلی، در زمان حکومت قبلی و در زمان جمهوریت، به حیث رییس نظارت از پالیسیهای وزارت مالیه کار میکردم و در نتیجهی یک رقابت آزاد تعیین شده بودم. من در افغانستان ماندم؛ روزهای نخست، باورها بر این بود که شاید نظام بیستساله و اردوی افغانستان که بسیار بر آن زحمت کشیده بود، فرو نپاشد. بر این باور بودیم که یک تحول سیاسی است، اتفاق افتاده و به بلاخره مدیریت خواهد شد و ما هم به کار مان برمیگردیم. از اینرو، من تلاشی برای بیرونشدن نکردم؛ چون به عنوان یک افغانستانی برای زندگی در این کشور برنامهریزی کرده بودم. در زمان جمهوریت، فرصتهای زیادی مهیا شده بود که بتوانم از کشور بیرون شوم؛ ولی تلاشی برای بیرونشدن نکردم. پس از سقوط نظام، دیده شد که افراد طالبان برنامهای جز زنستیزی، حذف زنان و شکنجهی آنان ندارند؛ بنابراین، ماندن و ایستادگی در برابر این گروه، برای من یک افتخار بزرگ است. من و همسنگرانم به جادهها آمدیم تا صدای یک نسل را به گوش جهانیان برسانیم و وجدان خواب رفتهی شان را تکان بدهیم. من، در این کشور میمانم تا زمانی که کوچکترین فرصت برای نفسکشیدن باقی بماند. اگر این فرصت نیز گرفته شود، منطق مبارزه حکم میکند که از یکجای دیگر به دادخواهی مان ادامه داده شود.
صبح کابل: مسیری را که شما در یک سال حکومت طالبان سپری کردید، چقدر دشوار بود و چه دستآوردهایی داشتید؟
مسیری که ما در یک سال گذشته سپری کردیم، فوقالعاده دشوار، تاریک، تلخ و نفسگیر بود. روزهایی که ما به جادهها میروم؛ روزهایی است که به خدا پناه میبریم؛ زیرا مطمین نیستیم که دوباره سالم به خانه بر گردیم. ما هنگام رفتن به جادهها، با مادران ما به گونهای خداحافظی میکنیم که ممکن است برگشتی در کار نباشد.
صبح کابل: به عنوان کسی که جز رهبری یکی از جنبشهای زنان معترض بودید، تلخترین تجربهی تان از جریان اعتراضهای مدنی چیست؟
حاکمیت طالب و بودن طالب در جغرافیای افغانستان، تلخترین سرنوشتی را برای زنان افغانستان رقم زده است. هر وقتی که خبرها را در شبکههای اجتماعی و رسانهها دنبال میکنم، چیزی جز کشتار مردم و فقر و بیچارگیای که دامنگیری مردم شده است، نمیبینم. دیدن خانوادههایی که از فقر زیاد فرزندان شان را به فروش میرساند و ازدواجهای اجباریی که برای تأمین نیازهای اقتصادی صورت میگیرد و از همه بدتر، دیدن مأمورین مضحک ادارهی امر به معروف و نهی از منکر طالبان که به لباس و ریش و پطلون مردم گیر میدهند، تجربههای تلخی برای من و هر انسان افغانستانی است.
یکی از تجربههای تلخ من رفتن به محل کارم برای امضاکردن حاضری مان بود. در دوران جمهوریت، وقتی که به محل کار میرفتم، موتر و راننده داشتم و در داخل وزارت احترام و برخورد محترمانهی همکاران مان را میدیدم؛ این بار اما سربازان دست به ماشه طالبان بودند که حتا اجازه نمیدادند با همکاران مرد صحبت کنیم. در صحن وزارت، چوکی مانده بودند و باید قلمی حاضری را امضا میکردیم؛ در حالی که سیستم حاضری ما، الکترونیکی بود. در کنار همکاران مرد که قبلا خیلی صمیمی بودیم، یک مأمور طالب ایستاده بود که مبادا با همکاران زن حرف بزنند. خواستم که با یک همکارم صحبت کنم، بیچاره شمارهاش را در یک کاغذ نوشته کرد و گفت که از خانه تماس بگیرم؛ چون، اینجا اجازهی صحبتکردن را ندارد. برای گرفتن وسایل شخصیام که در دفتر جا مانده بود، اجازه رفتن به آنجا را نداشتم. دروازههای ورودی منتهی به دفتر ما، مهر و لاک شده بود. روز تلخی بود. تلختر از همه این بود که ۳۰۰ الی ۴۰۰ زن کارمند را ساعتها در آفتاب سوزان ایستاد کردند و اجازه نمیدادند که داخل وزارت بروند. در حالی که آنها کسانی بودند که خشتهای وزارت مالیه را با دستان شان ساخته بودند؛ اما طالبان در آن روز، همانند گداها با آنان رفتار کردند.
صبح کابل: با توجه به گذشته تلخ طالبان و عملکرد این گروه در یک سال گذشته، آیا فکر میکنید که طالبان تغییر کردهاند؟
در رابطه به تغییر فکری و عملی طالب، باید بگویم که طالب نه استقلالیت فکری دارد و نه استقراریت فکری. همینطور، استقلالیت عمل ندارد و استقراریت عمل نیز ندارد؛ به دلیل اینکه طالبان، یک گروه پروژهای است که توسط چند کشور ایجاد شده است که اکنون توسط پاکستان کنترل میشود. طالبان، در طول ۲۷ سال جنگ، هیچ نوع پالیسی مشخص و روشن برای زندگی اجتماعی و سیاسی نداشتند. اینها پس از سقوط کابل، در میان شان به تفاهم نمیرسیدند؛ اگر جنرال حمیدگل به سرینا نمیآمد نمینمیمد و کابینه سرپرست را نمیساخت. از سویی دیگر، تحصیل و آموزش، هیچ نوع مشکل شرعی، دینی و فرهنگی ندارد؛ اما چون از پاکستان برای شان اجازه داده نمیشود، دروازههای مکتبها را بسته کردهاند. به این دلیل، من از طالب توقع تغییر را ندارم.
صبح کابل: هرچند با به قدرترسیدن طالبان، شهروندان افغانستان با چالشهای زیادی روبهرو شدند؛ اما در این میان بیشتر محدودیتها بر زنان وضع شده، چرا؟
پس از حضور طالبان، نهتنها زنان افغانستان؛ بلکه همه مردم کشور قربانی شدند. روزگار بر همه سخت آمد. فقر، بیچارگی، ناامنی، کوچاجباری، نسلکشی، پوشش اجباری، محدودیت فرصتهای شخصی، قطع روابط تجاری با اکثر کشورها، مواردی است که از سوی گروه طالبان انجام شده و بر سرنوشت مردم افغانستان تأثیر گذاشته است. در این میان، تمرکز اصلی طالبان، زنان و دختران افغانستان است؛ چون دستور از جای دیگری است. اگر افغانستان زنان با سواد و آگاه داشته باشند، حکومت استبدادی طالبان را که از پاکستان رهبری میشود، نمیپذیرند و پایههای آن را فرو میریزانند. اگر زنان آگاه باشند؛ دیگر منافع پاکستان از آدرس تطبیق پروژههای مخرب انسانکشی در افغانستان برآورده نمیشود. زمانی که زنان آگاه باشند، یک جامعه آگاه است و جامعهی آگاه، یوغ ستم و ظلم را نمیکشد. این است که طالبان پس از آمدن شان، ۲۹ حکم برای محدودیت زنان صادر کرده است.
صبح کابل: طالبان مانع آموزش و کار و فعالیت اجتماعی زنان شدند و حتا یگانه وزارت زنان را حذف کردند، به نظر شما چرا طالبان از زنان میترسند؟
طالبان، بیشتر از آگاهی زنان میترسند؛ چون جامعهای که زنان آگاه داشته باشد، در آن انتحاری تربیه نمیشود. طالبان بر اساس باورهایی که دارند، مخالف مشارکت عادلانهی زنان در جامعه است. از اینرو، طالبان در قدم نخست، هر آنچیزی را که منجر به آگاهی زنان میشود، بستند. اکنون، هیچ آدرسی برای حمایت از زنان افغانستان وجود ندارد. جامعه افغانستان، یک جامعه سنتی است و در طول تاریخ، خشونت علیه زنان معمول بوده است؛ اما در زمان حکومت قبلی، خوشبختی در این بود که آدرسهای وجود داشت تا صدای زنان را بلند کنند. اکنون این آدرسها نهتنها که وجود ندارد؛ بلکه گروهی که قدرت را در افغانستان به دست گرفتهاند، به شدت زنستیز و عقدهای استند. بنابراین، طبیعی است که خشونتها در برابر زنان افزایش پیدا میکند.
صبح کابل: مهمترین فعالیتها و دستآوردهای حرکت اعتراضی زنان مقتدر افغانستان از زمان ایجاد شروع این اعتراضها تا حال چه بوده است؟ همینطور، آیا کدام برنامهای برای یک سالگی سقوط جمهوریت نیز روی دست دارید؟
پس از حضور و حکومت سیاه گروه طالب در افغانستان، جنبشهای مختلفی معترض شکل گرفت که آمار شان به ۱۲ جنبش میرسید. هر روز این جنبشها در جادههای کابل در برابر ناملایمتهای گروه طالبان صدا بلند میکردند؛ اما پس از اینکه تعدادی از همسنگران ما بازداشت و سرکوب شدند، این جنبشها به شکل نیمهجان باقی ماندند و اکثریت شان فروپاشیده است.
اما سه جنبش تا اکنون به شکل قوی باقی مانده است که با قبولکردن تهدیدها و دشواریها در جادههای کابل، هنوز هم صدای عدالتخواهی زنان را به گوش جهانیان مخابره میکنند.
حضور زنان در جادهها در زیر پرچم گروه چون طالبان یک دستآورد است. ما حکومت طالبان را به چالش مواجه کردیم؛ این دستآوردی بزرگی است که همهی زنان معترض در آن سهم دارد. ما صدا بلند کردیم و اعلام کردیم که در افغانستان نیمی از پیکر جامعه در حال حذفشدن است. ما صدا بلند کردیم که اجازه نمیدهیم ما را حذف کنند. این حرکت باعث شد که جهان متوجه شود و اکنون طالبان را به رسمیت نمیشناسند. ما امتیازهایی که به طالب داده میشد را پایین آوردیم. ما جایگاه طالب را تضعیف کردیم که دیگر از موقف قدرت حرف نزند. طالبان را از بازیگران به تروریستان تقلیل دادیم. در حال حاضر، نشستهای طالبان کم شده است و جهان متوجه شده است که طالبان یک تهدید بزرگ برای جهان است. این بزرگترین دستآورد زنان معترض است.
صبح کابل: در این اواخر حرکتهای اعتراضی زنان کمرنگ تر شده؛ دلیل آن چیست؟ آیا طالبان مانع میشوند تا این که کدام علت دیگر دارد؟
متاسفانه، نبود حمایت بینالمللی و همچنان نبود مقاومتهای مردمی باعث شد که شماری از همسنگران ما سرکوب و بازداشت شوند؛ این زمانی بود که جامعهی بینالملل، در قسمت سرنوشت زنان افغانستان، موقف جدی را روی دست نگرفتند. جنبشها کم کم فروپاشید؛ اما به شکل کلی از بین نرفت. فراموش نکنیم، با هر تحول بزرگ در سطح رهبری یک کشور، ممکن است که امپراتورها سقوط کنند، شاهها بمیرند و رییسجمهورها فرار کنند؛ اما صدای عدالتخواهی در همهکشورها چه بلند و چه پایین، چه قوی و چه ضعیف باقی میماند. مهم این است که این صداها به یکبارگی خاموش نشود. در افغانستان نیز، کسانی باقی ماندند که تا این صداها را زنده نگهدارند؛ اکنون به پختگی خود میرسد و به یک محوریت دادخواهی تبدیل میشود. در سالگرد سقوط جمهوریت و آغاز حکومت طالبان نیز، برنامه داریم که صدای خود را بازهم به گوش جهانیان برسانیم.
صبح کابل: نهادهای حقوق بشری به ویژه سازمان ملل و عفو بینالملل در بلندکردن صدای زنان و تأمین حقوق زنان افغانستان چقدر نقش موثر داشته است؟
سازمان ملل، نهادهای حقوق بشری و همچنان سازمان عفو بینالملل در تقویت صدای زنان معترض و تأمین حقوق زنان نقش داشتند و هنوز هم نقش دارند؛ اما ما خیلی راضی نیستیم؛ بخاطری که این نهادها توانایی انجام کارهای بیشتری را داشتند. آنها، توانایی تغییر سرنوشت سیاسی زنان افغانستان را داشتند؛ اما بحث ارزشهای حقوق بشری و عدالت را سیاسی کردند و در محور پالیسیهای سیاسی کشورها حرکت کردند. در این قسمت ما ناراض استیم؛ اما بازهم از تلاشهای شان برای تقویت صدای زنان تشکر میکنیم.
صبح کابل: بسیارها به این باور استند که جهان شهروندان افغانستان به ویژه زنان را فراموش کردند، شما نیز، چنین فکر میکنید؟
بلی! دنیا مردم افغانستان را فراموش کرده و در تاریکی رها کرده است. آنها، شهروندان افغانستان را به دست طالبان سپردند و افغانستان را ترک کردند. زنان افغانستان، در یک تحول ننگین سیاسی و یک معامله سیاسی بین امریکا و طالبان، قربانی شدند و امروز هم صدای زنان افغانستان به شکلی که باید شنیده شود، نمیشود. هنوز، جهان به زنان افغانستان از دید سیاسی نگاه میکنند و هنوز هم بحث زنان افغانستان در حد تویت و بیانیهها خلاصه میشود.
صبح کابل: به نظر تان با شیوهی حکومتداری که طالبان اکنون دارد، اگر جهان آنها را به رسمیت بشناسد، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
با این طرز تفکر و این شیوه حکومتداری، هیچ گاهی جامعهی جهانی حکومت طالبان را به رسمیت نمیشناسد. وقتی که پاکستان، قطر، امارت و عربستان حکومت طالبان را به رسمیت نشناختهاند، هیچ کشوری این گروه را به رسمیت نخواهد شناخت. دنیای امروز، دنیای سیاسی است و کشورها دنبال منافع سیاسی شان استند. طالبان، یک گروه تروریستی است که در جغرافیای افغانستان بستر سیاسی، مردمی و اجتماعی ندارند. بنابراین، هیچ دلیلی وجود ندارد که دنیا طالبان را به رسمیت بشناسند. اگر به فرض، کشوری حکومت طالبان را به رسمیت بشناسد؛ افراد این گروه از هیچ جنایتی دریغ نخواهد کرد.
صبح کابل: با همکاران تان مانند بانو پریانی و سایر بانوانی که از سوی طالبان بازداشت و زندانی شدند، آیا تماس دارید، در ماههای اخیر، حضور شان بسیار گمرنگ است؟
بلی، همکاران ما بازداشت شدند. ۲۹ نفر با خانوادههای شان از خانههای امن برده شدند که هر کدام مجازات شدند. با شمار از آنها در تماس استیم. متأسفانه، فضا را به گونهی برای آنها قید کرده اند که فرصت صحبتکردن و حتا نشستن با دوستان شان را ندارند. طالبان، تذکره و پاسپورت شان را گرفتهاند و در برابر ضمانت مالکان مارکیتهای بزرگ، صرافان و طلافروشان رها کردند. از تمام اعضای فامیل شان و از خود شان تعهد ویدیویی گرفته شده است که در برابر حکومت طالبان صدا بلند نکنند. امروز نه صدا بلند کرده میتوانند و نه از کشور بیرون شده میتوانند و به گونهی کامل ممنوع الخروج شدند. آنها، زیر تهدید و فشار استند که صلاحیت نشست در مجالس شخصی شان را ندارند.
صبح کابل: به عنوان آخرین پرسش، بزرگترین ترسی که فعلا در دل دارید، چیست؟ مانند از دست رفتن کامل حقوق زنان و غیره…
بزرگترین ترسی ما این است که فضا آنقدر تنگ شود که دیگر هیچ صدای عدالتخواهانه از این کشور بلند نشود. شخصا نگران استم که آنقدر فضا را محدود کنند تا هیچ شخصی از افغانستان منتقد و معترض باقی نماند.