
اشاره: عمران فیروز، خبرنگار و نویسندهی ۲۸سالهی افغان است که در شهر اینسبروک اتریش (Innsbruck) متولد شده است. او، خبرنگار آزاد است و به زبانهای آلمانی و انگلیسی برای مطبوعات غربی مینویسد. عمران فیروز فارغالتحصیل از دانشگاه توبینگن (Tubingen) آلمان است. او علوم سیاسی و فلسفه خوانده است. فیروز که پدرش از کابل و مادرش از بغلان است، در حال حاضر در شهر اشتوتگارت آلمان زندگی میکند. او، برای روزنامههای آلمانیزبان در اتریش، سوئیس و آلمان مینویسد و با مطبوعات ترکیه به خصوص «TRT» و به زبان انگلیسی برای نیویارک تایمز، فارین پالیسی و… مقاله مینویسد. فیروز با این روزنامهها و مجلهها همکاری کرده است: « Deutschlandradio, Presse, taz, Wochenzeitung, New York Times, The Intercept, Foreign Policy etc »
صبح کابل: در کدام حوزهها بیشتر مینویسید؟
فیروز: تمرکز من در نوشتههایم روی جنگ و مبارزه علیه تروریزم و جنگ امریکا در افغانستان است. در بارهی بحران و جنگ در کشورهای مثل سومالیا، سوریه، عراق، ایران و خاورمیانه نیز مینویسم. موضوع یا سوژهی دیگری که همیشه به آن علاقه داشتهام، مسأله و مصایب مهاجران افغان است که در بارهی آن نوشتهام.
صبح کابل: شما بنیانگذار یادبود قربانیان حملههای هوایی نیز استید؛ چطور این تصمیم را گرفتید و چه کارهایی در این مورد انجام داده اید؟
فیروز: سالهای زیادی است که حملههای هوایی در افغانستان انجام میشود و من چند سال پیش، حس کردم که مطبوعات دنیا، افغانستان و حتا مردم زیاد متوجه قربانیان حملههای هوایی نیستند. متوجه شدم که مطبوعات خارجی و داخلی، همه حملههای انتحاری را بسیار پوشش میدهند؛ اما در بارهی حملههای هوایی ساکت اند. متوجه شدم که در این حملهها مردم عادی و غیرنظامی نیز بسیار آسیب میبینند که ربطی به گروههای نظامی و تروریستی ندارد. برای همین، هر وقت به افغانستان میآیم، به قریهها و ولسوالیها میروم تا بهتر از وضعیت زندگی مردم آگاه شوم. کسانی را که دیدم و همراه شان مصاحبه کردم، دیدم که این موضوع ارزش کار دارد. در سال ۲۰۱۷ کتابی به زبان آلمانی در این باره نوشتم.
صبح کابل: شما مطلبی در بارهی امنیت ملی افغانستان در فارین پالیسی نوشته بودید و بسیار شکایت داشتید؛ اطلاعات نوشته و سوژهی تان را از کجا به دست آوردید؟
فیروز: این یک موضوع بسیار نازک است و رسانههای زیادی از داخل و خارج افغانستان میخواستند که با من مصاحبه کنند که من قبول نکردم؛ چون فامیل و دوستانم نگران استند. پس از عملیاتی که در خیرخانه شد، تصمیم گرفتم که در این باره بنویسم و پیش از آن متوجه شده بودم که امنیت روی برخی سوژههای خاص متمرکز است و کاری به جنایتهایی که هر روز در شهرهای گوناگون کشور صورت میگیرد، ندارد. قتلهای زنجیرهای نیز یکی دیگر از دلایل نوشتن این مطلب بود. با افراد و خانوادههای زیادی مثل «آمر ستار، مطمئن، وحید مژده و…» مصاحبه کردم. این مطلب به دلیل ارتباط فامیلیام با وحید مژده نبود؛ چون خیلی وقت بود که دوست داشتم روی این مسأله تمرکز کنم.
صبح کابل: مطلبی که تازه از شما در مجلهی فارین پالیسی چاپ شده است، در بارهی نگرانی مردم افغانستان از جنگ داخلی است، تصور شما از نگرانی مردم چیست؟
فیروز: تا جایی که من دیدهام، مردم کشور به خصوص در شهرهای بزرگ مثل کابل، نگران گفتوگوهای صلح استند و باور ندارند که طالبان در مذاکرههای صلح دنبال آمدن آرامش و صلح در افغانستان باشند و آنها دنبال چیزها و منافع دیگری استند. مردم نگران از دست رفتن ارزشهای دو دههی اخیر و دموکراسی استند و تصور میکنند که این بازیها در نهایت به ادامهی جنگ ختم خواهد شد. مردم میگویند که وقتی حکومت رسمی و قانونی افغانستان در گفتوگوهای صلح دخیل نبود؛ چگونه این مذاکرهها میتواند موجب آرامش شود.
طرف دیگر این است که در قریهها و اطراف افغانستان وقتی بروید، مردم امید به صلح دارند و میگویند خوب است اگر صلح بیاید و جنگ به پایان برسد؛ دلیلش هم این است که جنگِ شهرهای بزرگ با جنگی که در اطراف است، تفاوت دارد.
صبح کابل: شما در یکی از مقالههای تان گفته بودید که برخی گروههای مشخص، دوست ندارند که در افغانستان صلح شود؟
فیروز: برای این مطلب با افراد زیادی گفتوگو کردم؛ از جمله با «ذاکر جلالی» و به این نتیجه رسیدم که گروههای مختلف در داخل حکومت و بیرون از آن به ادامهی جنگ و درگیریها در افغانستان خوش استند. در حکومت افرادی هستند که دوست ندارند، تغییر و تحول آینده موجب از دست رفتن چوکی و مقام شان شود و در طرف دیگر گروههایی مثل داعش نمیخواهند که صلح در افغانستان بیاید؛ یعنی افراد زیادی هستند که تلاش میکنند در روند به موفقیت رسیدن صلح سنگاندازی کنند.
صبح کابل: نوشته بودید که حتا اگر توافقنامهی جدید امضا شود، جنگ به پایان نخواهد رسید؛ چرا تا این اندازه نسبت به مذاکرههای صلح بدبین استید؟
فیروز: ببینید حتا اگر این توافقنامه نیز امضا شود، باز هم جنگ به پایان نخواهد رسید؛ چون توافقنامهی امریکا و طالبان مربوط طالبان و امریکاییها است و دیگران خارج از آن قرار میگیرند. فعلا هم جنگ افغانستان بین افغانها است، نه طالبان و امریکاییها. این به آن معنا است که از گذشته هم این دو نیرو با یکدیگر زیاد درگیر نبوده اند. این را تا اندازهای قبول دارم که ممکن است، توافقنامهی فعلی راه را برای مراحل بعدی فراهم کند.
معتقدم که برای به نتیجه رسیدن گفتوگوهای صلح، همه تلاش کنند؛ اما برای پایان جنگ من هنوز مطمئن نیستم؛ برای آن که در جنگ افغانستان کشورهای زیادی دخیل استند و من به صداقت آنها باور ندارم. تصور نمیکنم این کشورها به این نتیجه رسیده باشند که افغانستان آرام و مرفه به سود شان است و دیگر از طریق جنگافروزی، دنبال منافع خود در افغانستان نباشند. نکتهی مهم دیگر این است که در افغانستان به غیر از نیروهای خارجی، نیروهای نظامی وابسته به سازمانهای استخباراتی کشورهای بزرگ نیز هستند که دوست ندارند، صلح به موفقیت برسد. روزی که امریکا از کشور خارج شود، همینها شاید شهرها و مردم را چپاول کنند.
صبح کابل: نوشتهی دیگر شما در فارین پالیسی در بارهی جنگ برادر علیه برادر در افغانستان بود؛ سوژهی این مقاله تجربهی شخصی خود شما است یا کسی دیگری برای تان بازگو کرده است؟
فیروز: گزارشی است که خودم از منطقهی فابریکهی بغلان تهیه کردم. در آنجا با یک طالب ۲۳ساله مصاحبه کردم و او صحبتهای زیادی را مطرح کرد؛ اما نگفت که برادرم در دفتر والی کار میکند. در بغلان و بسیار جاها دیدهام که یک برادر طالب است و برادر دیگر در اردو یا پولیس ملی است.
صبح کابل: از نظر امنیتی در افغانستان چقدر به نیروهای نظامی (طالب و حکومت) میتوانید اعتماد کنید؟
فیروز: میدانید که در افغانستان سفر کردن آسان نیست و من همیشه با برنامه و هماهنگی رفتهام تا خطری پیش نیاید. خطر برای مردم افغانستان همیشه وجود دارد؛ اما این خطر برای خبرنگاران افغانستان بسیار زیاد است. خبرنگاران خارجی وقتی به افغانستان میآیند، از سوی هر دو طرف بسیار مورد استقبال قرار میگیرند و رفتار محترمانه همراه شان دارند؛ اما با خبرنگاران ما به دیدهی شک و تردید نگریسته میشود و همواره این سؤال وجود دارد که نکند جاسوس و یا خبرنگار نباشید. خبرنگاران خارجی به جاهایی میروند و با کسانی مصاحبه میکنند که باورش برایم سخت است؛ چون افغانها به یکدیگر خود اعتماد ندارند.
صبح کابل: با طالبان در بارهی سفرهای تان در افغانستان هماهنگ میکنید؟
فیروز: تا کنون این کار را انجام ندادهام؛ اما وقتی که در مناطق زیر کنترل شان رفته و خودم را معرفی کردهام، مشکلی نداشته اند.
صبح کابل: زمانی واشنگتن پست در بارهی افغانستان مطلبی نوشته بود و شما واکنشهای مردم افغانستان را در بارهی این مطلب نوشته بودید که در فارین پالیسی چاپ شد؛ در این باره بگویید.
فیروز: نوشتهی واشنگتن پست برای مردم چیز تازهای نبود؛ اما در غرب واکنشها متفاوت بود. در افغانستان رسانهها و خبرنگاران سالها است که در یک ورطهی تکرار افتاده و همه چیز را تکرار میکنند. در غرب یک مسأله است که تا یک سفیدپوست در بارهی چیزی نگوید، کسی آن را جدی نمیگیرد و این مطلب نیز اینگونه بود.
صبح کابل: یعنی شما میگویید چون این مطلب از سوی واشنگتن پست نشر شده بود، اهمیت پیدا کرده بود یا خود سوژه مهم بود؟
فیروز: بلی، تمام موضوع همین بود. گزارش اصلی من در بارهی نوشتهی واشنگتن پست نبود؛ اما در زمانی برابر شد که ما تصمیم گرفتیم نوشتهی واشنگتن پست را نیز پوشش بدهیم.
صبح کابل: کشته شدن مردم، جنگ، صلح و افغانستان چقدر برای رسانههای غربی مهم است؟
فیروز: برای رسانههای غربی تا زمانی که در وزیر اکبرخان و نزدیک سفارت شان انفجار نشده است، مسألهی افغانستان مهم نیست. بیشتر گزارشها در رسانههای غربی چنین است و برای مردم غربی نیز سوژهی افغانستان زیاد جالب نیست؛ برای همین، من تصمیم گرفتم که برای ژورنالهای غربی بنویسم.
صبح کابل: نوشتههای شما به خصوص در فارین پالیسی چقدر در علاقهمند شدن رسانههای غربی به سوژهی افغانستان مؤثر بوده است؟
فیروز: این سخت است. برخی مطالب مورد توجه قرار میگیرد و برخی نه. یکی از مقالههایم که بسیار مورد پسند واقع شد، در بارهی آخرین فرد یهودی در افغانستان بود که در فارین پالیسی چاپ شد. سال گذشته خودم در کوچهی گلفروشی کابل «زبولون سیمینتوف» را ملاقات کردم و جالب بود که ایشان گفتند، «تورات» مرا طالبان بردند و آقای «خیرالله خیرخواه» میداند که تورات من در کجا است. چندی بعد در قطر خیرخواه را دیدم و از ایشان پرسیدم که تورات سمینتوف در کجا است؟ او طرف من نگاه کرد و گفت دیگران برای چه آمده اند و تو در بارهی چه چیزی میپرسی. این مطلب به زبانهای زیادی ترجمه شد.
صبح کابل: در قطر چه دیدید و آیا با سران طالبان نیز صحبت کردید؟
فیروز: جلسهای که آن زمان در قطر برگزار شد، برای من زیاد جالب نبود و برای همین با برخی دیدم؛ اما در این باره چیزی ننوشتم.
صبح کابل: پس از مقالهای که در بارهی امنیت ملی نوشتید، آیا برای بازگشت به افغانستان نگرانی ندارید؟
فیروز: من خودم زیاد نگران نیستم؛ اما اطرافیانم نگران استند. امید دارم که این موضوع یک مقدار سرد شده باشد؛ چون تصمیم دارم که به زودی به افغانستان بیایم.