اصلاحات در مدارس دینی جزء برنامه‌های بزرگ ما است

علی شیر شهیر
اصلاحات در مدارس دینی جزء برنامه‌های بزرگ ما است

(قسمت اول)

اشاره: باوجود دست‌آوردهای زیادی که در دو دهه‌ی اخیر نظام معارف افغانستان به دست آمده است؛ اما هنوز هم چالش‌های بزرگی در بخش امنیت، دست‌رسی به تعلیم و تربیت، کیفیت و پاسخ‌گون نبودن بر سر راه معاف افغانستان موجود است.
به دلیل تداوم تهدیدهای امنیتی، عدم موجودیت تسهیلات آموزشی و کم‌بود معلمین مسلکی به خصوص از قشر زنان، بیشتر از ۵ ملیون (۴۲ درصد ) از ۱۲ ملیون اطفال واجد شرایط مکتب، دست‌رسی به تعلیم ندارند و هم‌چنین فقط ۲۷ درصد از ۱۷۰هزار تن معلم، کم‌ترین شرایط یک معلم مسلکی؛ یعنی فراغت از صنف چهاردهم را دارا می‌باشند. بنابر عدم موحودیت شرایط لازم، فاصله موجود میان فراغت و کاریابی نهایت زیاد بوده و بر اساس آمار رسمی، تنها یک چهارم از ۹۵ هزار تن فارغین صنوف ۱۲ در سال ۱۳۹۸ به پوهنتون‌ها و مؤسسات تحصیلات عالی راه یافته و متباقی به مشکل می‌توانند کار بیابند. گفتنی است که افراد متخصص با معاش پایین حاضر به اشتغال در این وزارت نیستند و کم‌بود ساختمان (محل مناسب کاری) و تجهیزات مورد نیاز تکنالوژیکی مشکلات بسیاری به باور آورده است.
در ماه‌های اخیر نیز نشر گزارش‌هایی مبنی بر سوء استفاده‌ی جنسی از دانش‌آموزان در ولایت لوگر صدمه‌ی جدی‌ای را به نظام معارف کشور وارد آورد که تا هنوز پیامدهای منفی آن برای نظام معارف ادامه دارد. به همین منظور و با نزدیک شدن به پایان سال ۱۳۹۸ و شروع سال تحصیلی جدید، روزنامه‌ی صبح کابل، گفت‌وگوی اختصاصی‌ای را با دکتور میرویس بلخی، سرپرست وزارت معارف افغانستان داشته است.

صبح کابل: نخستین سال از دهه‌ی معارف چگونه گذشت؟ چند درصد از برنامه‌هایی که طرح کرده بودید، عملی شد؟
بلخی: شما می‌دانید که سال گذشته‌ی خورشیدی (۱۳۹۷) سال معارف بود. پس از مطالعه‌ی بنیادین در عرصه‌ها و عناصر مختلف معارف، به این نتیجه رسیدیم که در یک سال نمی‌توانیم زیربناها و زیرساخت‌های معارف را توسعه بدهیم. به همان دلیل ما دهه‌ی معارف را طرح کردیم که بتوانیم بنیاد بزرگ معارف را که در چهل سال خراب کرده ‌ایم، حداقل ده سال نیاز است که به وضعیت مطلوب برسانیم. به همان خاطر، از آغاز سال جاری برنامه‌های اساسی خود را برای دهه‌ی معارف، شروع کرده ‌ایم. سال ۱۳۹۷ در واقع سال مطالعه‌ی معارف بود؛ سالی که چطور بتوانیم از تمام ظرفیت‌های بالقوه از جمله منابع مردمی، جامعه‌ی مدنی، رسانه‌ها، حمایت‌های بین‌المللی و بخش‌های دیگر در جامعه استفاده کنیم که سرانجام بتوانیم مسیری را در دهه‌ی معارف پیش‌رو داریم، ترسیم کنیم. همایش ملی اصلاحات معارف برگزار شد و در حدود یک هزار نفر را ما در این همایش جمع کردیم؛ تمام عناصر هفت‌گانه‌ی معارف در این همایش روی آن بحث شد؛ از شاگرد تا مدیریت مکتب. نتیجه‌ی خوبی از این همایش گرفتیم که در واقع نظرهای اهل معارف، سکتور خصوصی، جامعه‌ی مدنی و نهادهای دولتی چیست. هدف دیگر این همایش این بود که دیدگاه اقشار مختلف جامعه نسبت به معارف چیست؟ چه کمکی می‌توانند و چقدر سهم می‌گیرند؟ در حقیقت یکی از اهداف ما، بلند بردن سطح حمایت مردم و والدین شاگردان در بخش معارف است. معارف نمی‌تواند بدون کمک آن‌ها به اهداف خود برسد.
صبح کابل:به‌صورت مشخص دستاوردهای شما در سال جاری خورشیدی که سال نخست از دهه‌ی معارف بود، چه بوده است؟
بلخی: نخست این ‌که مکانیزم‌های بودجه را تعیین کردیم. وزارت معارف تقریبا در ده سال اخیر، میزان مصرف بودجه‌ی آن تا ۴۰ درصد و بالاترین سطح مصرف تا ۵۴ درصد بوده است؛ اما امسال وزارت معارف توانسته است که این میزان را به بیشتر از ۹۹ درصد برساند. شما می‌دانید که مصرف بودجه، تأثیر مستقیم بر کیفیت دارد. دوم؛ بازنگری نصاب تعلیمی. این بازنگری در دو مرحله صورت گرفته که تقریبا کار آن به مراحل پایانی رسیده است. در مرحله‌ی نخست ما کتاب‌های موجود در مکاتب را به لحاظ املایی و انشایی دوباره اصلاح کردیم که زودتر چاپ و کم‌بود کتاب حل شود. در مرحله‌ی دوم بازنگری، روی نصاب جدید کار کردیم که چارچوب این نصاب تکمیل شده، مسیر هفت‌گانه‌ای که چطور می‌تواند تطبیق آزمایشی شود و آموزگاران آموزش ببینند، این مرحله را هم ما طی کرده ‌ایم. سوم؛ بسیاری از طرزالعمل‌ها، مقرره‌ها و قوانینی که در بخش تسهیلات روندها، ما را کمک می‌کند، آن‌ها را بازنگری و حتا در برخی موارد آن‌ها را از بنیاد تغییر داده ‌ایم؛ مثل مقرره‌ی مکاتب خصوصی یا تعلیمات خصوصی. صندوق قرضه‌ی معلم را ما از کابل به زون‌ها انتقال دادیم؛ این صندوق در ننگرهار افتتاح شد و در مرحله‌ی دیگر قرار است که از سمت زون‌ها به ولایات انتقال داده شود. ارتقای ظرفیت آموزگاران یکی از برنامه‌های دیگر ما بود که حدود ۱۵ هزار و ۵۵۶ آموزگار را ارتقای ظرفیت دادیم که از سویه‌ی تعلیمی دوازده به چهارده می‌روند. در بخش ساخت‌وساز مکاتب، چنان‌ که شما در جریان استید که فاز اول دوره‌ی اقرأ را در مراحل پایانی آن استیم که تا آخر ماه حوت به وزارت معارف تسلیم داده می‌شود. در کنار این‌ها، ما در سال ۱۳۹۸ حدود ۱۲٫۲ میلیون جلد کتاب چاپ کرده ‌ایم که در سراسر افغانستان توزیع شده است. هم‌چنان بست‌های مسلکی سوم و چهارم از طریق کمیسیون اصلاحات اداری در یک روند رقابتی کمپیوتری، امتحان گرفتیم که در واقع پروسه‌ها را شفاف‌سازی کردیم. تثبیت سویه‌ی علما و هم‌چنان امضای تفاهم‌نامه‌ها با اداره‌های مختلف هم‌‎کار برای ارتقای ظرفیت، برنامه‌های سوادآموزی، ایجاد صنوف و سیستم‌سازی، از دست‌آوردهای دیگر ما در سال جاری خورشیدی بوده است.
صبح کابل: چرا دهه‌ی معارف؟ چه چیزی می‌خواهید در این دهه تغییر کند؟
بلخی: دهه‌ی معارف در واقع یک تحول بنیادی ۱۸۰ درجه‌ای از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب است. وقتی کسی از من می‌پرسد که اصلاحات چیست؟ پاسخ من این بوده است که اصلاحات یک تحول کاملا بنیادی است که پنج حوزه را به عنوان متحول‌های بزرگ در نظر گرفته ‌ایم. حوزه‌ی نخست این است که نهادهای تعلیمی مانند مکتب، مدرسه و مراکز سوادآموزی به گونه‌ی مطلق ماهیت، ساختار و فضای آن تغییر کرده و به‌ عنوان مهم‌ترین نهاد، خودگردان خواهد شد. این بخش محور تمام اصلاحات ما است؛ وزیر معارف، معین وزارت معارف، روئسای عمومی، روئسای ولایتی و تمام بخش‌های وزارت معارف چه وظایف اساسی و چه وظایف اساسی- حمایوی و چه اساسی حمایوی- تخصصی باشد، همه‌ی این‌ها باید در خدمت مکتب تعریف شود. حوزه‌ی دوم ما این است که مدل سازمانی وزارت معارف را از نو تعریف کرده ‌ایم؛ نوع مدل ما ستاد و صف است. به این معنا که ما باید بدانیم که کدام اداره‌های ما ستاد است و کدامش صف است و از این‌جا برنامه‌های حمایوی خود را در نظر می‌گیریم و در کنار آن کدام اداره‌های ما در صحنه‌ی اجرایی است که این برنامه‌های ستاد، صف را کمک کند و صف برنامه‌ها را اجرایی کند و در واقع تمام این پنهان‌کاری‌ها، تورم تشکیلاتی، اضافه‌کاری‌ها، بروکراسی و تمام نارسایی‌ها که شما می‎شنوید، این‌ها را اصلاح می‌کند. محور سوم ما این است که سیستم مدیریتی را غیر متمرکزسازی می‌کنیم. در حال حاضر، مکتب در خدمت وزارت معارف است؛ خواست ما این است که معارف در خدمت مکتب باشد. محور چهارم، نصاب تعلیمی قابلیت‌محور است؛ تمام شهروندانی که از مکتب فارغ می‌شوند، باید دارای قابلیت‌ها و مهارت‌ها باشند. آخرین محور ما استفاده‌ی حداکثر از تکنالوژی در معارف است؛ هم در قسمت نصاب تعلیمی و هم در قسمت مدیریت پروسه‌ها. به گونه‌ی مثال، باید بازنشستگی کمپیوتری شود، سوانح و شهادت‌نامه‌ها کمپیوتری شود که شده است؛ اما باید در روند آن تسهیلات بیاید. درست است که برای تمام این محورها ده سال مدت زمانی کار دارد؛ اما به این معنا نیست که ده سال بعد این‌ها اجرا می‌شود؛ ما هر برنامه‌ی آن را به شاخص‌های فرعی قطعه قطعه و هر شاخص فرعی را در یک روش تطبیقی مطالعه کرده‌ ایم. بسیاری از این مراحل اصلاحات را که اقدام می‌کنیم، نباید روند اساسی آموزش آسیب ببیند؛ چون ما نمی‌توانیم معارف و مکاتب را تعطیل کنیم که ما اصلاحات می‌آوریم و بعد از اصلاحات درس‌های آن‌ها را ادامه دهیم؛ بنا بر این، برخی از کارها ممکن در سال اول دهه‌ی معارف تکمیل شود؛ اما برخی از این کارها ممکن تا سال دهم ادامه پیدا کند. تغییر مدل مکتب‌ها و مدرسه‌ها را به ‌عنوان مجتمع یادگیری که ما تعریف کرده‌ ایم، این روند یک مقدار زمان‌بر است که مدیر مکتب، رهبر آموزشی شود و چه ظرفیت و چه صلاحیت‌ها به او داده شود و آیا یک جوان تحصیل‌کرده‌ی کابلی را می‌توانیم به یک روستای دورافتاده‌ی افغانستان بفرستیم؛ بنا بر این، معاش‌های منطقه‌ای، امتیازات ضریب بالا، منابع مالی، منابع انسانی و منابع توسعه‌ای حداقل این چهار منابع را ما باید پیدا کنیم تا به آن چیزی که لازم داریم، دست پیدا کنیم.


صبح کابل: همکاری‌های مردم با معارف در سال جاری خورشیدی چقدر بوده است؛ به گونه‌ی مشخص در اهدای کتاب و زمین برای معارف؟
بلخی: خوش‌بختانه مردم افغانستان بسیار معارف‌دوست استند. من روز نخستی که به معارف آمدم، نگران این بودم که با این امکانات کم چطور می‌توان این همه انتظارات را برآورده کرد؛ اما چیزی که سبب انگیزه‌ی قوی من شد، تشویق و حمایت مردم بود؛ حداقل تنها در کابل در سال گذشته، ما حدود ۲۰۰ میلیون افغانی از مردم حمایت دریافت کردیم. در گوشه و کنار افغانستان، مردم چاه حفر کردند، دیوار احاطه کردند، مدرسه‌ها را ترمیم کردند، صنوف ساختند و حتا در برخی از مناطق افغانستان که کم‌بود معلم بود، مردم خودشان معاش معلم را پرداخته و معلم گرفته ‌اند. در بخش کم‌بود کتاب، ما از مردم خواستیم که معارف کتاب کم دارد، چاپ نشده و امکانات کم است؛ مردم به شمول فعالان جامعه‌ی مدنی و همکاران رسانه‌ای با کمپاین‌های شان در حدود یک میلیون و ۲۶۰ هزار جلد کتاب جمع‌آوری کردند. این یک دست‌آورد خوب بود که حدود یک میلیون شاگرد از این کمک‌ها، مستفید شدند.
در بخش اهدای زمین هم کمک‌های بسیار خوبی برای ما شد. در سال گذشته‌ی خورشیدی حدود یک هزار و ۴۰۰ جریب زمین توسط مردم به معارف اهدا شد. یک نکته‌ای که می‌خواهم در این بخش به آن اشاره کنم، این که مردم با معارف همکار استند و ما از این بابت از آن‌ها سپاسگزار استیم؛ اما امسال کسانی به ما زمین دادند که زندگی ‌شان به لحاظ اقتصادی خیلی پایین بود و در مناطقی که زندگی می‌کردند، یک توته زمین به قیمت زر بود. شما شاهد استید که در بدخشان حتا یک ملازم، برای معارف مکتب ساخت؛ بنا بر این، وزارت معارف به جای سپاس‌گزاری خشک و خالی در عوض اهدای زمین، مکتبی را، کتاب‌خانه‌ای و یا اتاق کنفرانسی را به نام آن‌ها کنیم که بتوانیم همان کمک معنوی ‌شان را با کمک معنوی جبران کرده باشیم. امسال هم اهدای زمین جریان دارد؛ اما تا کنون ما آمار مشخصی از سال جاری خورشیدی جمع‌آوری نکرده ‌ایم؛ چون حدود یک ماه دیگر باقی مانده است.
صبح کابل: شما اعلان کردید که در سال جاری خورشیدی بیشتر از ۴۰۰ مکتب در سراسر افغانستان بسته باقی مانده است، در سال جدید (۱۳۹۹) چقدر از این مکتب‌ها به‌ روی دانش‌آموزان باز خواهد شد؟
بلخی: تلاش ما این است که دروازه‌ی تمام این ۴۰۰ مکتب را در سال جدید خورشیدی به روی دانش‌آموزان باز کنیم؛ اما بستگی به شرایط و وضعیت امنیتی هم دارد؛ اگر صلح سراسری در افغانستان بیاید، در کنار این ۴۰۰ مکتب، مکتب‌های جدید دیگری نیز تأسیس خواهد شد؛ چون در مناطقی از افغانستان به دلیل دایمی بودن جنگ، مکتب نداشته ‌ایم. ما یک بسته‌ی پس از صلح داریم؛ امیدواریم که صلح بیاید و ما این طرح خود را اجرایی کنیم.
صبح کابل: آقای بلخی شما می‌دانید که در ۱۸ سال گذشته هیچ دختری در هلمند از مکتب فارغ نشده است. به همین‌ سان در شمار زیادی از ولسوالی‌های افغانستان از جمله در ده ولسوالی غزنی نیز هیچ دختری در طول ۱۸ سال از مکتب فارغ نشده است؛ برنامه‌ای برای تشویق و ترغیب خانواده‌ها برای فرستادن دختران ‌شان به مکتب دارید؟
بلخی: تعلیمات اطفال یکی از اولویت‌های ما است؛ اما آنچه برای ما قابل تشویش است، این است که از مجموع ۳٫۷ میلیون کودک محروم از مکتب، حدود ۶۵ تا ۷۰ درصد آن‌ها را دختران تشکیل می‌دهند. به همین دلیل ما مکانیزم‌هایی را در دستور کار خود گرفتیم که توجه‌ ویژه‌ای برای تعلیمات دختران شود. نتیجه‌ی مطالعات ما در این مورد نشان می‌دهد که معمولا دختران به سه دلیل؛ دلیل فرهنگی، امنیتی و فقر از مکتب محروم مانده اند. ما تلاش کرده ‌ایم که با درنظرداشت این سه متغییر بزرگ، برنامه‌های خود را برای جذب این دختران به مکتب تنظیم کنیم. اگر مکتب در محله‌ی شان نبوده، مکتب در نظر گرفته ‌ایم، اگر معلم زن نبوده ما معلم زن در نظر گرفته ایم که سال گذشته‌ی خورشیدی ما حدود ۵۰۰ معلم زن استخدام کرده ایم. در کنار این مسائل، ما صنوف محلی ایجاد کرده ‌ایم، در عین زمان ما یک همکاری با نهاد «تعلیم منتظر نمی‌ماند» (Education can’t wait) داریم که به ۱۵۰ هزار دانش‌آموز به ویژه دخترانی که بی‌جا شده‌اند، آموزش دهند. از سویی هم ما تلاش داریم که یک برنامه‌ی سراسری تشویقی را راه بیندازیم. خوش‌بختانه در ولایت پکتیا یک مدل بسیار خوبی داشتیم که سران قومی تصمیم گرفتند، هر کسی که دخترانش را به مکتب نفرستد، پنج هزار افغانی جریمه شود.