اشاره: شهر کتاب یکی از مراکز فرهنگی شهر کابل است که مسؤولیت آن به دوش محمد یاسین نگاه است. شهر کتاب از دو سال به این سو با برگزاری برنامههای فرهنگی و ادبی در زمینهی فرهنگ و ترویج فرهنگ کتابخوانی فعالیت دارد. در دو سال گذشته در زیر مجموعهی شهر کتاب چندین واحد فرهنگی دیگر در زمینههای مختلف مانند نشر آیخانم، سینما آیخانم، کافه کتاب و گالری صنایع دستی آیخانم فعالیت داشته است.
صبح کابل: به عنوان سؤال اول میخواهم از آخرین اتفاقی که در زمینهی کتاب، در کابل زبانزد خاص و عام شد از شما بپرسم، چطور شد که مجری و میزبان اتفاقی به نام «جشنوارهی خیابانی کتاب» را بر عهده گرفتید و انگیزهی تان از این کار چه بود؟
یاسین نگاه: با تشکر، در واقع آخرین برنامهی روی دست داشتهی ما در شهر کتاب مرتبط به برنامهای میشود که ما توانستیم در روز والنتاین به نام «عاشقان والنتاین» برگزار کنیم. در آن روز ما ۲۱ نمایشگاه کتاب را از سوی شهر کتاب برگزار کردیم که نامش را گذاشته بودیم «جشنوارهی خیابانی کتاب» که با این کار به دنبال آن بودیم برخورد دگرگونه از این مقوله داشته باشیم. ما باید با رویدادهایی که چه در تقویم آمده اند و چه نیامده اند، بتوانیم برخورد مناسب داشته باشیم.
ما در این روز خواستیم با شیوهی خود مان از مناسبت روز عاشقان تجلیل به عمل بیاوریم و قبل از آن نیز ما دو جشنوارهی خیابانی دیگر با شعار «کتابها صلح میآورند و به جنگ نه میگویند»، در نقاط خیرخانه و بهارستان راه بیندازیم که در این جشنوارههای خیابانی کتاب، انتشارات دانشگاه و نشر آیخانم با شهر کتاب همکار بودند که خوشبختانه مورد استقبال خوب مخاطبان قرار گرفت.
پیش از این نیز ما در مدت دو سال توانسته بودیم بیست نمایشگاه کتاب در سرتاسر افغانستان برگزار کنیم. قبل از آن بیشتر این نمایشگاهها در فضای بسته برگزار میشد که کمکم به این فکر افتادیم تا بتوانیم کتاب را مثل سایر نیازمندیهای اصلی در دسترس مردم قرار بدهیم تا طرح سؤال کند.
با توجه به مشکلات مالیای که مردم افغانستان با آن گرفتار استند؛ اما از این چنین نمایشگاههایی پی بردیم که مردم علاقه به کتاب خواندن دارند و استقبال مردم به ما انرژی داد. این که هدف ما روشن بود: ما همواره در تمام این سالها جیغ زدیم و صدا کردیم که مسألهی افغانستان از ابتدای شکلگیری تا هم اکنون بحران فرهنگی است؛ اما کسی صدای ما را نشنید.
تمام موضوعاتی که ما امروز سردچار آن استیم؛ مانند بحران فرهنگی، نقص خردهفرهنگها و کلانفرهنگها، ظهور طالبان، ادامهی فرآیند جنگ و وابستگی تا دندان مسلح مردم افغانستان به جهان، ناشی از همین بحران فرهنگی است که ذکر کردم و ما به سهم خود تا آن جایی که مسؤولیت ما ایجاب میکند، به دنبال این استیم تا تلاش کنیم که روایت فرهنگی را تبدیل به روایت کلان کنیم. تا حکومت مبتنی بر فرهنگ، قانون مبتنی بر فرهنگ، اقتصاد مبتنی بر فرهنگ، شهرنشینی مبتنی بر فرهنگ و همه ارزشهای دیگر عمومیت پیدا کند، ما نمیتوانیم در دیگر زمینهها موفقیتی به دست بیاوریم.
صبح کابل: در مقولهی فرهنگ اما در افغانستان با این چالش جدی روبهرو استیم که مردم از کتاب و فرهنگ کتابخوانی دور استند؛ پس با این شرایط در چنین وضعیتی شما اشکال کار را در کجا میبینید؟
یاسین نگاه: به باور من اشکال کار در این بوده است که در مدت این سالها دانش ما همیشه و همواره در محاصرهی سازمانها و نهادها بوده و روشنفکری ما انحصاری به نهادهای روشنفکرانه بوده است. نهادهای مدنی ما تنها در چهارچوب دفتر و قلمرو شان فعالیت داشتند و نتوانسته اند آن تجربه را به اعضای خانواده و همسایگان خود انتقال بدهند. ما حتا تبعیض داشتیم نسبت به دانش، اول این که ما اصلا دانش لازم از فرهنگ را نداشتیم و اگر آن دانش ناچیزی هم که از فرهنگ وجود داشته در انحصار نهادهای آکادمیک بوده و عمومیت پیدا نکرده است.
در افغانستان امروز، کسی به کسی باور ندارد؛ اطمینان ندارد و هر یک ما تهدید بالقوه نسبت به همدیگر محسوب میشویم؛ دلیلش هم تنها کمکاری نخبگان جامعهی افغانستانی است و روشنفکرنماها یا همان باسوادنماها استند که در این مدت همیشه داد از باسواد شدن زده اند؛ اما دریغ که حتا این افراد لحظهای خواسته باشند ارتباط نزدیکی با مردم داشته باشند و همواره در این سالها توانسته اند از نام مردم سوء استفاده کنند.
صبح کابل: فکر نمیکنید شهر کتاب تنهایی در این جنگ مکلف به پیمودن راههای طولانیتری شود وقتی که دیگر نهادها به چنین چیزی توجه ندارند؟
یاسین نگاه: دقیقا همین طور است؛ اما ما هیچ گاه به دنبال این نبودیم که بیاییم بیان وضعیت کنیم. ما به عنوان کسانی که باید این مسیر را بروند، نباید از اوضاع شکایت داشته باشند. دنبال ان استیم تا بتوانیم در موقعیتها برخلاف شرح مشکل، شیوهای که همگانی شود را ایجاد کنیم. من به خوبی میدانم که این مملکت پر از مشکل است. به باور من دیگر لازم نیست که ما نیز مشکل خود را مطرح کنیم به این خاطر که مشکل شخصی ما در برابر مشکلاتی که کشور و ملت سردچار آن استند، بسیار اندک است.
به هر حال این مسیر انتخاب خود مان است و نباید گله و شکایتی داشته باشیم و این شیشهی ناموس عالم را باید در بغل نگه داشت. به باور من ما تا اینجا مسیر دشواری را پیش آمده ایم و همچنان هم باید پیش برویم؛ اما متأسفانه نگاهها طور دیگری است و بیشتر اهالی فرهنگ و دوستان مان که در حال انجام دادن کارهای فرهنگی هم استند، تصور میکنند که ما درآمد مالی از این مکان داریم در صورتی که ما به دنبال اشتغال فرهنگی در سطح کشور استیم.
یک نکته را در این جا باید اشاره کنم و آن این است که درست است ما کم استیم و تعداد مان اندک است؛ اما به مرور زمان میتوانیم این کاروان فرهنگی را تبدیل به یک کاروان همگانی کنیم و در این شکی نداریم. حالا درست است به گفتهی شما مسیر را کمی برای ما دورتر میکند و امکان دارد انرژی بیشتری از ما بگیرد؛ اما ایمان دارم که مسیر مان درست است و این مسیر افغانستان است که باید سالها پیش در این مسیر قرار میگرفت.
حالا برای چنین کاری من یک راه حل میتوانم پیشنهاد بدهم و آن این است که با همکاری و همیاری تمام فرهنگیان و خیرین فرهنگی بیاییم در کنار هم قرار بگیریم و برای برونرفت از چالش بحران فرهنگی اقدام به حشر فرهنگی کنیم و این مطمئنا کار یک نفر یا یک نهاد نیست و نه دولت، نه ما، نه نهادهای دیگر از عهدهی چنین کاری برمیآیند.
صبح کابل: اگر قرار باشد من گریزی به دو سال قبل دقیقا نقطهی آغازین شروع کار تان بزنم، میخواهم بپرسم که از دو سال پیش تا کنون در این برههی زمانی چه چالشهایی را پشت سر گذاشتید و چه تغییراتی را در این زمینه توانسته اید انجام دهید؟
یاسین نگاه: متأسفانه این مملکت آن قدر در بخش فرهنگی دچار عقبماندگی است که من باید به عنوان یک آدم فرهنگی بگویم که اگر یک بار دیگر هم به دنیا بیایم و با سرعت نور نیز مشغول به کارهای فرهنگی شوم، نمیتوانم به اندازهی سهم خود کاری انجام بدهم و مؤثر باشم. به این خاطر که تنبلی و رزالتی که سالهای پیش، نسلهای قبلی نسبت به فرهنگ این کشور انجام داده اند را نیاز است رنج بسیار کشید تا بتوان جبران کرد. ما در دو سال گذشته با تمام وجود در بخشهای مختلف تلاش کردیم. ما در دو سال گذشته توانسته ایم ۲۲۶ برنامهی فرهنگی در تمام ولایات برگزار کنیم که شامل رونمایی کتاب، شعرخوانی، گرامیداشت، تکوین و نمایش فیلم بود. این آمار میتواند آمار قابل ملاحظهای باشد و ما از این دستآورد خود راضی استیم.
تا توانسته ایم در کنار سینما آیخانم و کافه کتاب و دیگر برنامههای مان، با تأسیس نشر ایخانم برای اولین بار فرهنگ باجگیری از مؤلف را در افغانستان برداریم. ما نه تنها از مؤلف پول نمیگیریم بلکه قراردادی را به امضا میرسانیم با مؤلف که در صورت سوددهی بیست درصد فروشات کتاب به مؤلف برگردد.
صبح کابل: میتوان گفت شهر کتاب نهاد فرهنگی است که در متن وضعیت فرهنگی قرار دارد و با برنامههایی که برگزار کردید در تلاش بودید تا این اوضاع را سمت و سو بدهید، پس به باور شما چالش اساسی در نهادینهسازی فرهنگ چیست؟
یاسین نگاه: من میتوانم این گونه بگویم که اصلیترین چالش در شکلگیری حکومت موقت، غایب بودن عنصر قالب فرهنگ بود. در نشست بن به همه چیز فکر شده بود و تنها چیزی که به آن فکر نشده بود، فرهنگ بود. شما ببینید برای ما شرمسارتر از این نیست که بودجهی وزارت اطلاعات و فرهنگ مان صفر اعشاریه صفر است. ما در افغانستان بیشترین بودجهی مان را صرف جنگ میکنیم و من این را بارها کفتهام که اگر یک پنجم این بودجه را صرف فرهنگ کنید، دیگر طالبی وجود نخواهد داشت؛ چون طالب حاصل بحران فرهنگی در افغانستان است. پس جدیترین چالش ما این است که دولت هیچگاه نخواسته است تا به فرهنگ توجه داشته باشد. پس باور من این است که وزارت اطلاعات و فرهنگ با بیتدبیری آمد به جای یک وزارت فرهنگساز نقش وزارت فرهنگستیز را ایفا کرد.
پس سه چالش اصلی را میتوانم در این رابطه نام ببرم: اول این که دولت هیچ توجهی به فرهنگ ندارد. دوم این که نهادهای بینالمللی و شرکای افغانستان نیز در این زمینه اصلا تمایل به مشارکت و همکاری با افغانستان ندارند و عمدی فرهنگ را نادیده میگیرند. سوم باید گفت من بر خلاف بسیاری از دوستانی که امروز حرف از صلح است و آنان خوشبینانه میگویند که صلح آمد، چنین میکنیم و چنان میکنیم، سخت در اشتباه اند. ما صلح اصلی را نباید با طالبان انجام بدهیم؛ باید با سه میلیون کودک کاری که در خیابانها استند، صلح کنیم.
صبح کابل: با توجه به حرفهای شما اگر بخواهیم بین فرهنگ و سیاست رابطهای را تعریف کنیم، با داغ شدن مبحث صلح همان طور که شما اشاره داشتید، جای خالی فرهنگ را در صلح چگونه میبینید؟
یاسین نگاه: این که دوستان فرهنگ را در ارتباط با صلح نمیبینند، یک بحث دیگر است؛ اما جای خالی فرهنگیان را به خوبی میتوان در گفتوگوهای صلح حس کرد و کاش حضور میداشت نمایندهی فرهنگیان از نشست اول تا همین نشست آخر؛ چون من بر این باورم که طالبان بیشتر از هر چیز دیگر نیاز دارند اصلاح فرهنگی شوند. اگر در گفتوگوهای صلح ما آسیبشناسی فرهنگی نکنیم، ممکن است دوباره طالبان با اخلاق فرهنگستیز خود پای بر گلوی مردم بگذارند و شرایط را سختتر کنند. جنگ دولت با طالبان بیشتر جنگ بین شهر و روستا است و طالبان با شهرنشینی مشکل دارند. آنان فکر میکنند که شهرنشینان حق شان را خورده اند و این چالش به خاطر عدم فرهنگسازی بوده است که ما نتوانستیم در زمینهی فرهنگ انکشاف متوازن داشته باشیم.