«ای کُلش اَو تشناب و حمام است» این کلماتی است که یکی از موترشویان کنار سرک دانشگاه کابل میگوید. این جوان که بهنظر میرسد بیشتر از ۲۵ سال نداشته باشد، از صبح تا شب میان آلودگی است. او صبح زود از خانه بیرون میزند و با رسیدن به موقعیتش تا شام موترهای شهروندان را با آبی که در جوی کنار خیابان میایستد، میشوید.
او با این کار شکم پدر پیر و نابینا، مادر و خانوادهی خودش را سیر میکند. دو سال پیش در یک نهاد خصوصی صفاکار بوده؛ اما پس از ورشکست شدن آن نهاد، بیکار شده است. او به دلیل اینکه کار دیگری برای خودش دستوپا نمیتواند، سطل، دولچه، یک مایع ظرفشویی، برس و مقداری پارچه کهنه را از خانه برمیدارد و به کاری شروع میکند که تا اکنون مصروف آن است.
در کنارههای شماری از جادههای کابل، جوانان و کودکان زیادی، با استفاده از آب آلودهی جویچههای کنار خیابان موتر میشویند. شماری از آنها در خیابان دانشگاه کابل -ناحیه سوم شهرداری- گرد آمدهاند و روزشان را با پاک کردن موتر شهروندان از آب جوی، میگذرانند.
در میان موترشویان، زلمی، کودکی که ۱۳ سال دارد به چشمم میخورد. او که تا صنف سه درس خوانده با دو برادر دیگرش در اینجا موترشویی میکند.
زلمی میگوید که پدرش کارگر روزمزد است و نمیتواند بهتنهایی از پس هزینهی خانواده برآید؛ به همین دلیل او و دو برادرش را میفرستد که موتر شهروندان را بشویند تا پولی به خانه ببرند. زلمی میگوید که روزانه ۱۰۰ تا ۲۵۰ افغانی درآمد دارد و با تاریک شدن هوا به خانهشان که در کمپنی کابل است میرود و فردایش دوباره به سر کار برمیگردد.
در خیابان روبهروی دانشگاه کابل و وزارت تحصیلات عالی، در کنار زلمی و برادرانش، مردان زیادی با موترشویی زندگیشان را میگذرانند.
جواد دوازدهساله باشندهی دیگر کابل که با دستان کوچکش لکههای آب را از روی موتری پاک میکند، توجهم را به خود جلب میکند. به گفتهی خودش او چهار سال است مصروف موترشویی در کنار جادهی دانشگاه کابل است. او پیش از چاشت به مکتب قلعه واحد برای درس میرود و پس از چاشتها به موترشویی میرود. او میگوید که پیشازاین کار، با معاش ماهانهی ۶۰۰ افغانی در یکی از تعمیرگاههای شهر کابل کار میکرد؛ اما به دلیل ناتوانی اقتصادی خانواده ناچار شد آن کار را رها کرده و برای یافتن چند افغانی بیشتر از صبح تا شام با آب آلودهی جویچه موتر شهروندان را بشوید.
در یک سال گذشته به دلیل همهگیری کرونا و افزایش فقر شمار کودکان کار نیز افزایش یافته است؛ که شماری از این کودکان ناچارند با آب آلودهی جوی موتر شهروندان را بشویند تا نانی به دست بیاورند.
عبدالفتاح عشرت احمدزی، سخنگوی وزارت کار و امور اجتماعی میگوید: آمار بیکاری در افغانستان بلند است و درآمد بیشتر خانوادهها بهقدری که باید باشد نیست و تعدادی از آنها درآمد بسیار کمی دارند؛ بههمین خاطر کودکانشان را بهکار میفرستند. به گفتهی آقای احمدزی حدود ۱٫۲ میلیون کودک در کشور مصروف کارهای شاقه هستند. نصرت یکی دیگر از موتر شویان است که میگوید ۵۰ ساله است. او در جواب این سوال که چرا چنینکاری را برگزیده، میگوید: «مجبوری است بیادر! ایکارا کُلش مجبوری است.»
در گفتوگویی که با بیشتر آنهایی که در کنار حاده با آب جوی موتر میشویند داشتم، فقر را دلیل اصلی این کارشان دانستند.
نصرت که موهای سرش یکرنگ سفید شده. او پیش از حکومت مجاهدین، ۱۲ سال کارمند امنیت ملی بوده و آخرین رتبهای که از نظام کسب کرده، رتبهی دگروالی است. او اکنون مجبور است، از صبح تا شام، گاهی از کراچیاش تخمه بفروشد و گاهی با استفاده از آب ناپاک جویچه موتر بشوید. او میگوید روز ۱۰۰ تا ۱۵۰ افغانی از این راه درآمد میکند که بسندهی خانواده هفتنفرهاش نیست.
آقای احمدزی میپذیرد که سطح فقر و بیکاری در کشور بالا است. او میگوید، تلاش ما این است که فقر و بیکاری را بهصورت عمومی کاهش دهیم. آقای احمدزی اضافه میکند که با وجود آنکه تحقیق اداره ملی احصاییه و معلومات کاهش فقر را نشان میدهد؛ اما هنوز آمار بیکاری بلند است. او در ادامه سخنانش میگوید، وزارت کار و امور اجتماعی با راهاندازی برنامههای آموزشهای فنی و حرفهای و فرستادن کارگر بهصورت رسمی به کشورهای خارج در نظر دارد، سطح بیکاری را کاهش دهد. به گفتهی سخنگوی وزارت کار و امور اجتماعی، این وزارت با کشور امارات توافقنامه اعزام کارگر را امضا کرده است. همینکه این کشور اعلام آمادگی کند، در مرحله اول یک هزار کارگر بهصورت امتحانی به این کشور فرستاده خواهد شد. او چنین ادامه میدهد: صحبتهای وزارت صحت با کشورهای دیگر بخصوص کشورهای حوزه خلیج از قبیل مصر، بحرین، عربستان، قطر کویت و … نیز جریان دارد.
یکی از موترشویان که نمیخواهد نامی از او در گزارش برده شود، میگوید: «اگر به مه کاری با معاش ۱۵ هزار بتین، هرگز اینجه نمیآیم؛ اگر آمدم، مره همینجه دار بزنید!» او خطاب به رییسجمهور غنی میگوید: «تو که نمیتانی شکم غریباره سیر کنی، باز تو خوده پاچا میگیری؟» این جوان با جدیت و پرخاشگری میگوید: «اگه دولت مره با سنگ بزنه، با خشت بزنه، مه از اینجه نمیروم؛ چون مجبور استوم.» به گفتهی این جوان، چند روز پیش کارمندان ناحیه سوم شهرداری، وسایل او را شکسته و به او ضرر وارد کرده است.
بیشتر موترشویان کنار خیابان دانشگاه کابل در کنار فقر از کارمندان ناحیه و پولیس ترافیک این ناحیه نیز دل خوشی ندارد. جواد، یکی از این موترشویان میگوید: «یگان دفه ناحیه میایه، کُل بچاره میبره و تشنابای ناحیه ره سرشان پاک میکند.» زلمی، دوست جواد با شکایتی از پولیس ترافیک میگوید: «اونا ماره د کار نمیمانن؛ میگن کار نکنین که سرکاره خراب میکنین، باز خودشان رنجر خوده سر ما مفت میشوین.»
جمشید ۱۸ سال دارد و با شکایت از کارمندان ناحیه میگوید: «که آمدن، ماره میدوانه. ما که فرار کدیم کُل چیز ماره کتی خود میبرن. هرچه که د گیر شان بیایه نمیمانن.»
اشخاصی که از این راه درآمد دارند؛ نهتنها در معرض فقر شدید و بیکاری قرار دارند، بلکه این کار، آنها را در معرض مشکلات صحی نیز قرار میدهد. داکتر محبالرحمان تورکی، با آلوده خواندن آب جویچههای کنار جادهها به انواع میکروبها میگوید، ممکن است این میکروبها به کسانی که موترشویی میکنند انتقال یافته و باعث امراض انتانی (عفونی) شود. داکتر تورکی همچنان در مورد خطر مریضیهای که این موترشویان در معرض آن قرار دارد میافزاید، حتا ممکن است این افراد دچار امراض جلدی تداویناپذیر شوند. او در ادامهی گفتههایش میگوید، ممکن است امراض به وجود آمده از این کار، به دیگران نیز انتقال یابد؛ اما هنوز چنین چیزی جدی بهنظر نمیرسد.
جواد دوازدهساله یکی از کسانی است که میگوید زمستان امسال به مدت یکماه در خانه بهشدت مریض شده و خوابیده است. او میگوید: «یک دفه ایتو مریض شده بودم که یکماه د خانه افتاده و بیخی گنگس شده بودم.»
این درحالی است که وزارت صحت کشور توجه خاصی بهاین گروه کودکان و بزرگسالان ندارند. دستگیر نظری، سخنگوی این وزارت به روزنامهی صبحکابل میگوید: «وزارت صحت، کدام برنامه مشخصی در این زمینه ندارد.»