پس از دو دهه جنگ، روز گذشته (شنبه، ۲۲ سنبله) دولت افغانستان و گروه تروریستی طالبان در دوحه، زیر یک سقف گرد آمدند و هر دو طرف مدعی شدند که خواهان آوردن صلح در افغانستان استند.
با این همه، آنچه پیش از رسیدن به صلح مهم است، شناسایی عاملهای جنگ است، چرا گروه تروریستی طالبان، نزدیک به بیست سال است که با دولت افغانستان و شهروندان این کشور میجنگد؟
آیا طالبان آماده استند که سلاح خود را بر زمین بگذارند؟
گروه طالبان، دلیل جنگ خود در برابر دولت و شهروندان افغانستان را پیوسته غیر اسلامی بودن نظام سیاسی این کشور گفته و بارها تأکید کرده است که تا پای مرگ، برای رسیدن به امارت اسلامی در افغانستان میجنگد.
روز گذشته نیز، ملا برادر، معاون سیاسی گروه طالبان در برنامهی گشایش گفتوگوهای صلح میانافغانان در قطر، گفت: «ما یک افغانستان صلحآمیز و اسلامی برای آینده میخواهیم. افغانستان باید مستقل، پیشرفته و مرفه باشد و یک نظام اسلامی داشته باشد که همه شهروندان، خود را در آن ببینند و برادرانه با هم زندگی کنند. ما برای صلح و برابری در افغانستان کار میکنیم».
با اندکی دقت میبینیم که هنوز هم جایگاه گروه تروریستی طالبان و آرمانهای سیاسیشان، تغییری نکرده است. این گروه، باز هم میخواهد با برچسب اسلام سیاسی، راه مطمئنتر و قدرتمندتری را برای سهیمشدن در قدرت سیاسی افغانستان ایجاد کنند و به هر نحوی ممکن، باورهای طالبانی خود را بر دولت و شهروندان افغانستان، بپذیرانند.
ملا برادر در یک گفتار سه جملهایاش دو بار روی نظام اسلامی تأکید میکند؛ زیرا طالبان، هیچ آلهی فشار دیگری برای پذیراندن خواستهای ضد حقوقبشریشان بر دولت افغانستان و شهروندان این کشور ندارند. با این همه آنچه مهم است، موقف دولت افغانستان و هیأت گفتوگوکنندهی آن در گفتوگوهای میانافغانان برای صلح است.
عبدالله عبدالله، رییس شورای عالی مصالحهی ملی که در گشایش گفتوگوهای میانافغانان برای صلح در قطر حرف میزد، یک بار دیگر روی موقف پیشین دولت افغانستان – جمهوریت خط سرخ ما است – تأکید کرد و گفت که خواست مردم، پایان جنگ از راه سیاسی است؛ مردم میخواهند نظام مبتنی بر قانون اساسی در کشور حاکم باشد؛ میخواهیم مردم پس از ۴۰ سال جنگ، زیر یک سقف با هم زندگی کنند.
عبدالله در ادامه میگوید: «دموکراسی، انتخابات، حقوق زنان، حقوق اقلیتها، حاکمیت قانون و حقوقبشری و حقوق مدنی افراد که شامل دستآوردهای ۱۹ سال گذشته است، باید توسعه یابد. ما با حسن نیت این جا استیم تا وارد گفتوگوهای جدی شده و به صلح پایدار دست یابیم».
پافشاری دولت روی موقف اصلیاش – که همانا کوتاه نیامدن از جمهوریت است – برای شهروندان امیدوارکننده است و تا اندازهای میتواند، نگرانی شهروندان را از نادیده گرفته شدن دستآوردهای دو دههی گذشته در گفتوگوهای صلح، کم کند.
با این همه اما، دولت افغانستان در گفتوگوهای میانافغانان برای صلح، باید همچنان پای جمهوریت ایستاده و به هیچ دلیلی، حتا به بهانهی اسلامگرایی گروه تروریستی طالبان، از آن پا پس نکشیده و امیدی برای رسیدن به امارت اسلامی را به گروه طالبان، باقی نگذارد.
حالا که قرار است گفتوگوهای رو در رو میان هیأت گفتوگوکنندهی دولت افغانستان و هیأت گفتوگوکنندهی طالبان، فردا (دو شنبه، ۲۴سنبله) شروع شود، آنچه برای دولت افغانستان مهم است، ایستاد شدن پای حقوقبشری شهروندان، حقوق اقلیتهای مذهبی- قومی و اقلیتهای زبانی، حقوق زنان و دستآوردهای دو دههی گذشته است.
از سویی هم دولت افغانستان برای رسیدن به صلح با گروه تروریستی طالبان که حتا در روز گشایش روند گفتوگوهای میانافغانان، شهروندان افغانستان را میکشند؛ نباید درگیر انفعال سیاسی شده و به بهانهی آوردن صلح، از خط سرخ شهروندان افغانستان – که دوام جمهوریت است -، بگذرد.
روحالله احمدزی، سخنگوی وزارت دفاع ملی، روز گذشته (شنبه، ۲۲سنبله) گفت که در ۲۴ ساعت گذشته (جمعه ۲۱ سنبله) گروه طالبان در ۱۵ ولایت افغانستان حملههای تهاجمیشان را راه انداختهاند.
گروه طالبان، از هر راه ممکن میخواهد در گفتوگوهای میانافغانان برای صلح، امتیاز بیشتری از دولت افغانستان گرفته و خود را به امارت اسلامی در این کشور نزدیک کند؛ اما حالا، دولت افغانستان است که نباید گول این ترفند گروه طالبان را خورده و زیر نام اسلام و خواستهای اسلامی به این گروه امتیاز بدهد.
تنها راه رسیدن به صلح پایدار در افغانستان، دوام جمهوریت و حمایت از دموکراسی است؛ نظامی که در آن حقوقبشری شهروندان رعایت شده و همهی شهروندان از زن و مرد بدون هیچ گونه تعصب – تعصب جنسیتی، قومی، مذهبی، نژادی و زبانی – از امتیاز یکسان شهروندی و حق سیاسی برخوردار باشند.
در حال حاضر برای رسیدن به صلح دایمی در افغانستان، بیشتر از هر چیزی به دوام جمهوریت نیاز است؛ زیرا دوام جمهوریت و حمایت از حقوقبشری شهروندان، زمینهی رشد و توسعهی فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را فراهم میکند.
تاریخ تکامل جهان به ویژه تاریخ سیاسی غرب، نشان میدهد که تنها با پسزدن سلطهی رژیمهای مذهبی و بنیادگرا است که میتوان به توسعه دست یافت و به جامعهای رسید که در آن، انسانها ارزش انسانی خود را پیدا کرده و حقوقبشری شهروندان رعایت میشود؛ اما رژیمهای مذهبی بنیادگرا که با پوشش دین، هر جنایتی را علیه انسانیت انجام میدهند، خود زمینهساز جنگهای بیپایان است.
سلطهی رژیم امارت اسلامی طالبان خود، نمونهای نزدیک و تجربهشده برای شهروندان افغانستان است. کنشگریهای غیر انسانی و ضد حقوقبشری امارت اسلامی، باعث شد که ارتش بیشتر از چهل کشور جهان، پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ وارد افغانستان شوند و در نتیجه جنگ این کشور، تا این جای کار دوام کند.
زمانی که شهروندان، زیر رژیم سلطهگر و استبدادی، به ویژه استبداد دینی زندگی میکنند، حس شهروندی و حس وابستگی به کشور کمرنگ شده و ملیگرایی هیچگاه شکل نمیگیرد.
از سویی هم زندگی زیر چمبرهی امارت اسلامی، باعث سرکوب شهروندان و خواستهای حقوقبشریشان شده و بستر مناسبی برای شکلگیری جنگی دیگر خواهد شد.
روی این دلیلها، دولت افغانستان از خواستهای اساسی شهروندان – که رعایت حقوق بشری، حقوق زنان، حقوق اقلیتها و پاسبانی از دستآوردهای دو دههی گذشته است – به هیچ بهایی، نباید در برابر گروه تروریستی طالبان کوتاه بیاید. اگر دولت به خواست گروه تروریستی طالبان تن بدهد، بدون شک، همسویی امروزی شهروندان با دولت افغانستان، نه تنها کاهش مییابد که به ضدیت در برابر دولت نیز بدل شده و زمینهساز دوام جنگ و انارشیسم سیاسی-اجتماعی در افغانستان میشود.