
نویسنده: سید جلال محسنی بهشتی
مقدمه
۱۱سپتمبر کابوس بزرگ امریکا و حادثهای افتخارآفرین برای القاعده است. رهبران القاعده، هر سال در ۱۱همین ماه با نشر ویدیویی، یادبود غرورآمیز از آن حملهی تروریستی شان میکنند. قبل از این حادثهی بزرگ، بنلادن در افغانستان در کنار ملامحمد عمر -رهبر طالبان-، حضور فعال داشت، ابومصب الزرقاوی و خالد شیخ محمد از طراحان برجستهای حمله بر برج دوقلوی امریکا بودند؛ اما چه کسی این دو فرد کلیدی را به بنلادن معرفی کرد؟ سیفالعدل! او با عنوان شمشیر عدالت، از مصر به پاکستان آمده و پس از آن با نقاب جهاد، وارد افغانستان شد، در کنار بنلادن یار طالبان و مغز متفکر تروریستان بوده است. امریکا از طالبان خواستار تحویل بنلادن شد؛ اما طالبان بنا به حرمتگزاری به دوستیهای عمیق سیاسی-ایدیولوژیکی بنلادن را تحویل ندادند. ایالات متحده، توسط حملههای انتقامجویانه با یک تیر دو هدف را زد؛ هم القاعده را نابود کردند و هم طالبان را. اکنون پس از بیست سال، خبر مبتلاشدن ایمن الظواهری -رهبر القاعده پس از بنلادن-، به بیماری آسم سرخط رسانههای کشور و جهان شده است. پیشبینیهای نزدیک به واقع، احتمال رهبرشدن سیفالعدل را نشان میدهد.
عابر سبیل کیست؟
با وجود گذشتن سالها از تشکیل القاعده و فعالیت سران رهبری این گروه، هنوز هم اطلاعات مؤثق و قابل اتکا در مورد سیفالعدل به دسترس پیشرفتهترین سازمانهای استخباراتی جهان از جمله CIA وجود ندارد. بیشتر منابع، سال تولد او را ۱۹۶۰نوشتند؛ اما پلیس فدرال امریکا، در اعلامیهای، تاریخ تولد او را ۱۹۶۰ یا ۱۹۶۳ گفته است. در همه شبکههای مجازی از سیفالعدل فقط ۳ تصویر با حالتهای گوناگون میتوان یافت. او در نوارهای ویدیویی، بسیار اندک دیده شده است. عابر سبیل، محمد صلاحالدین زیدان، ابراهیم مکاوی و سیفالعدل، نامهایی است که برای او به کار میبرند. بنا به اطلاعاتی که در منابع انگلیسی و دری/فارسی وجود دارد، سیفالعدل، دگرمن ارتش مصر بوده و در ۱۹۸۸از مصر گریخته است. مهمترین حملههایی که در کارنامههای او آمده؛ دستداشتن در بمبگذاریهای سفارت ایالات متحدهی امریکا در نایروبی و دارالسلام در ۱۹۹۸است که منجر به جانباختن ۲۲۴ نفر شد. در منابع، آمده که سیفالعدل در نبرد مرسوم به سقوط شاهین سیاه در سومالی -۱۹۹۳- نیز شرکت فعال داشته و از جملهی طراحان اصلی حمله به برج دوقلوی امریکا -۱۱سپتمبر- نیز بود. ابراهیم مکاوی را بسیار خونسرد توصیف کردند؛ او اصلا تحت تأثیر مرگ غیرنظامیان قرار نمیگیرد. القاعده در ۲۰۱۷ و ۲۰۱۹ پس از مخفیبودن طولانیمدت العدل، اعلام کرد که او زنده است. او در ۲۰۱۷ همراه با المصری حضور کوتاهمدت در پیام تصویری الظواهری داشت. العدل توسط منابع، نویسندهای قهار و اثرگزار معرفی شده؛ او مقالهها و کتابهای پرباری در مورد جنگهای چریکی و رهبری نوشته است که حتا در مدارس بنیادگراهای اسلامی و تروریستان به عنوان منبع مهم آموزشی تلقی میشود. العدل در مورد آدمربایی، امنیت و خانههای امن برای جهادیها/ تروریستان نوشته و هدف؛ یهودیها، امریکاییها و بریتانیاییها را نام گرفته است. در اکتبر ۲۰۱۹ حامیان القاعده، مطالبی را در مورد انقلاب در کشورهای عربی منتشر کرد که کارشناسان سیاسی/اطلاعاتی، احتمال میدهند آن مطالب توسط سیفالعدل در ۲۰۱۳ نوشته شده است. گروه القاعده مقالهها را با نام منصوب به «محمد صلاح» نشر کرد. نویسنده نام کامل خود را «عابر سبیل، محمد صلاحالدین زیدان» نوشته است که قبلا سیفالعدل از این نامها استفاده کرده بود. مطالبیکه العدل نوشته است، آینهی اندیشهی اوست! در یک متن طولانی اش تحت عنوان «بحران و نسیم تغییر» که در آن به انقلاب، جنگ انقلابی، استراتژی و جنگهای چریکی پرداخته است، صریح گفته است: «به جای مقاومت مسالمتآمیز، به مبارزهی مسلحانه روی بیاورید!» در اوایل سال ۱۳۹۹ القاعده یک کانال تلگرام ساخت و نوشتههای العدل را پیهم با نام «قائد/رهبر، فرمانده» نشر میکردند.
سیفالعدل، رهبر خواهد شد؟
القاعده جنگ تروریستی را در آسیای میانه رهبری میکند. این شبکه از خونسردترین و استراتژیستترین گروههای تروریستی جهان است. بن لادن و ایمن الظواهری این گروه را با خونسردی رهبری کردند؛ اما با یاری مغز متفکر و خونسردترین فرد گروه؛ سیفالعدل! او در حقیقت، چهرهای استخباراتی قوی و منظم است؛ قاتلی حرفهایکه از خود رد پای نگذاشته است. سیفالعدل که نام اطلاعاتی او است، عضو گروه نگهبانهای خاص بن لادن مشهور به سیاهپوستان بوده و از جمله ۵ نفر بنیانگذار القاعده، العدل معتقد به خلافت است و در سال ۱۹۹۴ در سودان با بن لادن ملحق شد. او به گونهی مستقیم یا غیرمستقیم، مسؤول آموزش القاعده، طالبان، الشباب و داعش است. FBI مدعی است که العدل را جماهیر شوروی سابق آموزش داده است. حتا در ۱۶مارچ ۲۰۱۶ او متهم به کمک، به مداخلهی روسیه در جنگ داخلی سوریه شد. پس از نشر مبتلاشدن الظواهری به بیماری «آسم»، باورها بیشتر شده است که سیفالعدل به عنوان رهبر این گروه تعیین خواهد شد.
سرهنگ ریچارد کمپ، کارشناس تروریزم بریتانیا که روزگاری مسؤول بررسی تحرکات سیف برای دولت بریتانیا در اوایل دههی ۲۰۰۰ بوده است، در مصاحبه با روزنامهی دیلی میرور، گفت: «به احتمال بسیار فراوان او رهبر جدید خواهد بود؛ زیرا او در میان اعضای القاعده بسیار مورد احترام است و از همه مهمتر این که در میان گروه امارت اسلامی نیز احترام بسیار بالایی دارد. به این ترتیب، او نه تنها میتواند رهبر جدید القاعده باشد، بل که میتواند اعضای داعش را به پیوستن به القاعده ترغیب کرده و سبب ایجاد نوعی ائتلاف بین دو گروه شود. بین گروههایی اینچنینی عملیاتهای مشترک وجود دارد؛ اما سیف، چنان مورد احترام است که میتواند باعث همکاریهای عملیاتی بسیار بزرگتر و حتا ترکیب دو گروه شو. او یک متفکر استراتژیست و باهوش است و القاعده در دوران زمامداری الظواهری، در دوران رکود بوده است. همه چیز به رهبری باز میگردد و او میتواند این جنبش را از نو زنده کند. او، میتواند القاعده را به گروهی بسیار مؤثرتر از سالهای اخیرش تبدیل کند. او خوب میداند که مکان تأثیرگذاربودن حداکثری در سوریه یا جایی دیگر در خاور میانه نیست؛ بل که برای جلب حمایت و دوباره جاندادن به گروهش، باید به اروپا و ایالات متحده نگاه کند. سرویس اطلاعاتی بریتانیا، اکنون سالها است که این مرد را میشناسد و تا اندازهی ممکن، فعالیتها و حرکات او را زیر نظر داشته است. در مقایسه با الظواهری، او رهبر بسیار مؤثرتری خواهد بود، حداقل در حد و اندازههای بن لادن یا حتا فراتر از او.
نعمان بن عتمان، معاون سابق بن لادن که هماکنون پژوهشگر مؤسسهی پژوهشی «کویلیام» در انگلیس است، در سال ۱۳۹۰ به رویترز گفت: «العدل از شخصیتهای جهادی در مصر است که تا زمان معرفی احتمالی ایمن الظواهری به عنوان رهبر القاعده، او به طور موقت، جانشینی بن لادن را بر عهده خواهد داشت. او تصریح کرد که من این خبر را از منابع جهادی دریافت کردم.»
وست پوینت، اکادمی نظامی ایالات متحدهی امریکا، در ماه مارچ ۲۰۱۶، سیفالعدل را یکی از مؤثرترین سردمداران القاعده نامید و افزود که او یکی از معدود رهبرانی است که از دوران پس از حادثهی ۱۱سپتمبر، باقی مانده اند. او در مقام و رتبهای است که میتواند موقعیت فعلی رهبر القاعده؛ ایمن الظواهری را تصاحب کند. در اپریل ۱۳۹۹، هواداران داعش نیز حدس زدند که العدل تصمیمگیرنده و رهبر القاعده است؛ حتا اگر ظواهری مریض باشد یا هم جان باخته باشد. بنا به پیشبینیها و شواهد، اگر حمزه بن لادن زنده نباشد، سیفالعدل رهبر بعدی خواهد بود.
مسیحای تروریستان
القاعده، طالب، و داعش! سه ضلع یک مثلث است؛ اما این مثلث، با رویکارآمدن سیفالعدل معنا پیدا خواهد کرد. این فرد مخفی، از نفوذ خاصی بین هر سه گروه برخوردار است. در سال ۲۰۰۱، طالبان به او تابعیت رسمی داد. او یک فرد خاص القاعده نیز بود. این مغز متفکر ریشهای داعش/ابو مصب الزرقاوی را نیز به بن لادن جهت طراحی حملهی ۱۱سپتمبر معرفی کرده بود. اینها نشاندهندهی رابطهی عمیق این فرد با هرسه گروه است. پیشتر گفتم که او بیشتر به عنوان یک استاد مستقیم یا غیرمستقیم بنیادگراهای تروریست شناخته میشود.
در میان سالهای ۱۹۹۶-۱۹۹۷ میلادی، طالبان جلالآباد را گرفتند و تا آن زمان هیچ گونه رابطهای با عربها به ویژه با بن لادن نداشتند؛ اما بر بن لادن حمله نیز نکردند. بالاخره با میانجیگری پاکستان، رابطهای بین ملاعمر و بن لادن برقرار شد. این رابطه میتوانست به دو دلیل، رابطهای پرمنفعت برای طالبان و پاکستان باشد؛ نخست: پرکردن صفوف طالبان با جنگجویان عرب؛ دوم: کمکهای سخاوتمندانهی مالی به طالبان. هر دو گزینه به صورت مستقیم به طالب و به گونهی غیرمستقیم، باعث سبک شدن بار پاکستان میشد، به ویژه در بخش تمویل مالی. در سال ۱۹۹۸ بن لادن حتا در ارغنداب کندهار، ملکیتی به ارزش ۲۲ میلیون کلدار پاکستانی خرید و با ساختن چهار عمارت بزرگ، آن را به ملاعمر تحفه داد. طالبان/عمر نیز به پاس این رابطهی عمیق دوستی، بن لادن را به امریکا تسلیم نکرد که این خود باعث حضور و ظهور امریکا در افغانستان شد. این رابطه با نبود سیفالعدل در داستان، اصلا قابل تعریف نیست. از طرفی، ابومصبالزرقاوی و البغدادی نیز در رکاب بن لادن و سیفالعدل در آن زمان همراه با طالبان بودند. این دو، گروهی زیر نام «جندالشام» را ساختند و مورد استقبال و حمایت گستردهی بن لادن نیز قرار گرفت. البغدادی، رهبر مشهور داعش، رابطهای عمیق با طالبان به ویژه وزیر معارف این گروه داشت. پس از رفتن زرقاوی و البغدادی به عراق در سال ۲۰۰۴، «جماعت التوحید الجهاد» نام خود را به القاعده تغییر داد. القاعدهای که همه تحت نظر سیفالعدل بود، پس از مرگ بن لادن و زرقاوی، بالآخره در سال ۲۰۱۴ رابطهی ایمن الظواهری و البغدادی مورد مخاطره قرار گفت و البغدادی گروه تروریستی دیگری به نام داعش را تأسیس کرد. با این حال، تخریب رابطهی الظواهری با البغدادی، به هیچ عنوان به معنای تخریب رابطه با سیفالعدل نبوده است. پس از مرگ بغدادی، الهاشمی القریشی نیز در پی رشد است. طالبان نیز مثل «بستنی» در میان جنگ و جماعت، در حال آبشدن اند. تنها گزینهی رشد و ظهور متحدانه اما با چهرهای دیگر و خشنتر، نقاب داعش است. سیفالعدل، میتواند نقطهی عطف و اتحاد همه تروریستان در خاور میانه باشد؛ اما تنها راه نابودی و جلوگیری از رشد مجدد گروه تروریستی دیگر (داعش)، اتحاد، قیام و مبارزهی ملی است.