
تلفون تان را به دست که میگیرید تا وارد شبکههای اجتماعی، به ویژه فیسبوک شوید؛ میبینید دوستان تان سلفیهایی از مناطق بسیار زیبایی منتشر کرده اند که در آن لبخند میزنند و دستآوردهای شخصی و حرفهای شان را به رخ تان میکشند؛ آن وقت به این فکر میافتید که زندگی شما فاصلهی زیادی با آن چه دیده اید، دارد. البته همه میدانیم که زندگی واقعی ما تفاوت زیادی با زندگیهای دستساختهی مان در شبکههای اجتماعی دارد؛ اما با آن هم خیلی راحت به دام این تصور میافتیم که زندگی بیعیب و نقص مردم در شبکههای اجتماعی، خیلی بهتر از زندگی ما است.
نمیتوان انکار کرد که شبکههای اجتماعی، تأثیر بزرگی بر جوامع انسانی داشته و در شیوهی اطلاعرسانی و ارتباط گرفتن با دیگران، تحول عظیمی به وجود آورده است؛ به همین دلیل است که زندگی اجتماعی و شخصی انسانها، به شبکههای اجتماعیای ربط میگیرد که استفاده میکنند. تحقیقات صورت گرفته توسط دانشگاه پنسیلوانیا، نشان میدهد که انسان امروزی هر هفته نزدیک به ۳۷ ساعت آنلاین است و این برابر با ۲۲ درصد از تمام وقت او است. پرسش اصلی این است که در این ۳۷ ساعت در هفته، چه چیزهایی در شبکههای اجتماعی او را به خود جذب میکند و دوست دارد چه چیزهایی را ببیند؟
فیسبوک میگوید که شمار مطالب مثبت در این شبکهی اجتماعی، دو برابر مطالب منفی است؛ برداشت از این موضوع این است که بیشتر کاربران فیسبوک، زندگی شادی دارند. جای تعجبی هم نیست که در صورت مقایسهی زندگی خود با زندگی دوستان تان، احساس منفی و بدی به شما دست میدهد. با این حال، پرسش این است که آیا واقعاً در شبکههای اجتماعی خوشحال استید؟
طبیعت انسانی میگوید که زندگی در افسردگی و اندوه چیز خوبی نیست؛ همه میخواهند همان قدر خوب و خوشبخت باشند که دوستان شان در عکسهای خود در شبکههای اجتماعی نشان میدهند. تا کنون به این فکر کرده اید، چرا در فیلمها نمیبینید که بازیگر مورد علاقهی شما به دستشویی هم میرود؟ پاسخ خیلی ساده است؛ چون فعالیتهای عادی همیشه به پیشرفت داستان یک فیلم کمک نمیکند. شبکههای اجتماعی نیز همین گونه است؛ بیشتر کاربران شبکههای اجتماعی چیزی جز خوبیها را پُست نمیکنند؛ به همین دلیل است که دشواریهای روزمرهی آدمها از قلم میافتد.
مطالعات اخیر دانشگاه کالیفرنیا ثابت کرده است که حال انسانها با دیدن مطالب شبکههای اجتماعی پیوسته تغییر میکند. از آنجایی که بیشتر مردم در شبکههای اجتماعی سعی میکنند خوب و خوشحال به نظر بیایند، مطالب مثبتی منتشر میکنند. یافتههای این مطالعات میگوید که آگاه شدن از خوشحالی دیگران، انسانها را تشویق به رسیدن به آن مرحله از خوبی میکند و اینجا است که شادمانی در شبکههای اجتماعی به سرعت در میان مردم شیوع خواهد کرد. واقعیتی که بیشتر کابران شبکههای اجتماعی به آن توجه نمیکنند، این است که در شبکههای اجتماعی نشان میدهند چه قدر خوشحال و خوبند؛ در حالی که یک شبانه روز ۲۴ ساعت است و امکان ندارد تمام آن مدت خوشحال بود و لبخند زد.
تأثیر شبکههای اجتماعی بر روابط انسانها
اکثر کارشناسان به این نتیجه رسیده اند که گسترش استفاده از شبکههای اجتماعی و برقرار نکردن توازن میان زندگی واقعی و مجازی، توانایی ایجاد روابط مؤثر میان انسانها را از آنان میگیرد؛ در نتیجه ارتباط برقرار کردن در زندگی واقعی دشوار میشود. دلایل خوبی نیز برای اثبات این ادعا وجود دارد. زبان بدن در ارتباط و صحبت میان انسانها، بسیار مؤثر است؛ اما در ارتباط مجازی این اتفاق نمیافتد و نمیتوان احساسات را منتقل کرد. مشخص است که ارتباط مجازی کیفیت ارتباط واقعی را ندارد و از این رو فقط محتوا را میرساند و نمیتواند حامل احساسات واقعی باشد.
استفادهی بیش از حد و سپری کردن ساعتها در شبکههای اجتماعی، بر روابط انسانها در دنیای واقعی تأثیر بزرگی داشته است و نمونهی آن را همه دیده ایم. مهمانیها دیگر آن شور سابق را ندارد و زمانی که موضوعی برای بحث نباشد یا کسی نتواند و نخواهد حرفی بزند، خیلی راحت تلفونش را از جیبش درمیآورد و خودش را با شبکههای اجتماعی سرگرم میکند. افزون بر این، حتما تا کنون در مکانهای عمومی بوده اید. شاید منتظر یک دوست باشید یا در رستورانتی به تنهایی غذا میخورید و برای این که با دیگران در آن محل چشم در چشم نشوید، دوباره به تلفون و شبکههای اجتماعی پناه میبرید. به همین دلیل است که فعالیتهای مشارکتی افراد کم شده و تمایل به ارتباط برقرار کردن در دنیای واقعی با انسانهای دیگر، در پایینترین سطح است. بسیاری از آنانی که روزانه بیشتر از سه یا چهار ساعت را به شبکههای اجتماعی اختصاص میدهند، اعتراف میکنند که از تنهاترینها آدمهایی استند که میشناسند؛ در حالی که استفاده از شبکههای اجتماعی قرار بود فرد را اجتماعیتر کند، نه تنهاتر؛ اما واقعیت این است که شبکههای اجتماعی دارای قدرتی استند که میتوانند فرد را منزوی و تنها کنند. این که بپرسیم آیا شبکههای اجتماعی باعث تنهایی و افسردگی میشود، به این میماند که بپرسیم آیا خوردن باعث چاقی میشود؟ پاسخ مثبت است؛ اما این شبکهها روی هر کسی تأثیرگذار نیست. مطالعات اخیر دانشگاه پنسیلوانیا نشان داده است که محدود کردن استفاده از شبکههای اجتماعی به ۳۰ دقیقه در ۲۴ ساعت، میتواند منجر به پیشرفت قابل توجهی در سلامت یک انسان شود. محققان پس از کار با ۱۴۳ نفر از دانشجویان، دریافتند آنانی که برای سه هفته استفاده از فیسبوک، اینستاگرام و اسنپچت را به ۳۰ دقیقه در یک شبانهروز محدود کرده بودند، در مقایسه با آنهایی که تغییری در رژیم شبکههای اجتماعی شان نیاوردند، کاهش قابل ملاحظهای در تنهایی و افسردگی داشتند. یکی از آن دانشجویانی که دانشگاه پنسیلوانیا روی او تحقیق کرده بود، گفت: «سرانجام کمتر از شبکههای اجتماعی استفاده کردم و احساس بهتری داشتم. میتوانستم بیشتر روی درسهایم تمرکز کنم و آن قدر که دیگران تمایل به سپری کردن وقت در شبکههای اجتماعی دارند، نداشته باشم.»
بزرگترین درسی که میتوان از مطالعات دانشگاه پنسیلوانیا گرفت، این است که چگونه از شبکههای اجتماعی استفاده شود و این دنیای مجازی چه نقشی در زندگی واقعی افراد دارد. باید یعنی صادقانه از خود بپرسید که چرا لحظه به لحظه فیسبوک، اینستاگرام، توییتر یا اسنپچت خود را چک میکنید؟ آیا این کار بدیلی برای چیزهایی است که میتوانید در زندگی واقعی انجام دهید؟ بدیل شبکههای اجتماعی میتواند دیدار با یک دوست، خواندن یک کتاب، قدم زدن در طبیعت یا اشتراک در کلاسهای عکاسی، نویسندگی و آشپزی باشد.
آسیبپذیرترین افراد جامعه در شبکههای اجتماعی، کودکان و نوجوانان اند. بیبیسی در گزارش خود با تیتر «آیا شبکههای اجتماعی باعث افسردگی کودکان میشود؟» گفته بود که انجمن سلطنتی سلامت عمومی در تحقیقی که در سال ۲۰۱۷ انجام داد، از حدود ۱۵۰۰ نفر در سنین ۱۱ تا ۲۵ سال خواست تا خلق و خوی شان در زمان استفاده از پنج شبکهی اجتماعی که محبوبیت بیشتری دارند، مورد بررسی قرار بگیرد. بر پایهی این تحقیق، دو شبکهی اجتماعی اسنپچت و اینستاگرام احتمالا بیشتر از همه بر اضطراب و احساس کمبود تأثیر دارند. در این بررسی از هر ده نفر، هفت نفر گفته بودند که اینستاگرام باعث شده که آنها تصور خیلی بدی از بدن شان داشته باشند و نیمی از شرکتکنندگان ۱۴ تا ۲۴ساله گفتند که اینستاگرام و فیسبوک حس اضطراب را در آنها تشدید کرده است. موضوع اضطراب و افسردگی کودکان به دلیل استفاده از شبکههای اجتماعی برای کشورهای غربی که در آن کودکان اهمیت ویژهای دارند، بسیار مهم است؛ تا جایی که حدود یکونیم سال پیش، گروهی از کارشناسان امریکایی که در زمینهی خدمات رفاهی کودکان فعالیت میکنند، در نامهای به مارک زاکربرگ، مؤسس فیسبوک، از او درخواست کردند تا «مسنجر کودکان» را که یک اپلیکشن پیامرسان مخصوص کودکان است، ببندد. در این نامه گفته شده که تشویق کودکان به استفاده از چنین اپلیکشنی، اقدامی غیرمسؤولانه است.
دورویی و دروغهایی معمول در شبکههای اجتماعی
انسانها به لحاظ فطرتی دوست دارند زندگی فوقالعادهای داشته باشند، حرفهای خوب بزنند تا مورد پسند همه باشد و نزد دیگران خوب به نظر برسند؛ این تنها مختص به نوع رفتار مردم در شبکههای اجتماعی نیست و در زندگی واقعی هم نمونهها بسیارند؛ اما باید به خاطر داشت که شبکههای اجتماعی به دلیل مهیا کردن بستر مناسب برای دورویی و ریاکاری، نقش مهمی در گسترش این ناهنجاری اجتماعی ایفا کرده است. شاید شما هم دیده باشید که برخی از دوستان تان در شبکههای اجتماعی، آن طور که مینویسند و به نصیحت دیگران میپردازند، عمل نمیکنند و فاصله میان حرف و عمل شان به قدری مشهود است که وادار تان میکند انگشت حیرت به دندان بگیرید. آقای اسماعیل درمان، از روانشناسان مطرح افغانستان در مقالهاش با عنوان «درآمدی به روانشناسی دورویی و ظاهرسازی» مینویسد «فرد دورو کسی است که وانمود میکند دارای پاکدامنی، تقوا، اخلاق، ایمان دینی، اصول، و غیره است، ولی در حقیقت این ویژگیها را ندارد، به خصوص فردی که اعمالش برخلاف این مدعا است یا شخصی که رفتارهای مناسب و مورد پسند اجتماع را جعل میکند؛ در حالی که زندگی خصوصی، ایدهها و گفتارش با ادعاهایی که میکند، در تضاد است.»
در شبکههای اجتماعی بسیارند کسانی که دست به دورویی و تظاهر میزنند. برخیها در شبکههای اجتماعی طوری وانمود میکنند که بهترین، خوشقلبترین و مهربانترین انسانیهایی اند که در عمرتان دیده اید؛ اما همین افراد در پشت صحنه خلاف آن چه که مینمایند، استند. دورویی افراد در شبکههای اجتماعی همان دروغگویی است و تفاوتی با آن ندارد. زمانی که یک فرد زندگیاش را آن طور که واقعیت ندارد، کامل و بیعیب و نقص نشان میدهد، افرادی که او را در شبکههای اجتماعی دنبال میکنند، به دنبال مقایسهی زندگی شان با آن زندگی غیرواقعی خواهند بود و در نتیجه، غبطه خوردن یا حتا حسادت، وادار شان میکند دست به هر کاری بزنند تا به آن زندگی کاملی که در شبکههای اجتماعی دیده اند، برسند؛ زمانی که موفق به انجام این کار نشوند، سرخوردگی و افسردگی در انتظار شان است.
ممکن است دوست تان عکسهایی از شبی را منتشر کند که همه دور هم جمع شده اند و میخندند و خوشحال اند؛ این کار باعث میشود فکر کنید تمام شبهای زندگی دوست تان در مهمانی میگذرد؛ اما چیزی که اکثر مردم به آن توجه نمیکنند، این است که مهمانیها هر شب اتفاق نمیافتد و همیشه نمیتوان خوشحال بود و خندید؛ یا مثلا با دیدن عکس غذاخوردن دوست تان در یک رستورانت قیمتی، این تصور به شما دست میدهد که او همیشه در همان جا غذا میخورد؛ در حالی که معمولا در بیرون، چیزی جز چیپس نمیخورد.
اگر بار دیگر زندگی تان را با زندگی کامل؛ اما غیر واقعی فرد دیگری در شبکههای اجتماعی مقایسه کردید، به یاد داشته باشید که آن چه در شبکههای اجتماعی میبینید، قرار نیست الزما همان طوری باشد که به نظر میرسد. مشخص است که بیشتر آن چه در شبکههای اجتماعی میبینید، بازتاب واقعیتهای زندگی نیست. نباید به اشتباه بیفتید که انسانهایی نیز هستند که ۲۴ ساعت در شبانهروز شادند. فراموش نکنید که همهی انسانها اندوه و ناامیدی را تجربه میکنند؛ بنابراین، داشتن یک روز بد جزئی از زندگی است و به شما کمک میکند قدر روزهای خوب را بیشتر بدانید.