![روزهای سیاه زیر پرچم سفید؛ قصههایی از مرگ، آوارگی و ناپدیدشدن](https://subhekabul.com/wp-content/uploads/2021/07/Malestan-displaced.jpg)
هنوز صدای شلیک گلوله در فضا میپیچد. جنگجویان طالب که به تازگی کنترل مرادینه –مرکز ولسوالی مالستان- را به دست گرفته اند، در راههای منتهی به ولسوالی، پهرهداری میدهند. رهگذران، چارهای ندارند، مگر این که اجازه بدهند، جنگجویان طالب، بدن شان را وارسی کنند. نادرشاه که شناسنامههای فرزندانش -رمضانعلی و اسحقعلی- را در دست دارد، به ایست بازرسی طالبان نزدیک میشود؛ ایست بازرسی طالبانی است که دقایق پیش، هر دو فرزند نادرشاه را از موتر پایین کرده و با خود برده اند. اکنون نادرشاه شناسنامههای فرزندانش را آورده، تا ثابت کند که آنها دهقانانی اند که هیچ ارتباطی با نیروهای امنیتی نداشته اند.
نادرشاه سراغ فرزندانش را از چند جنگجوی طالب میگیرد، پاسخی که میشنود، او را به سمت مرکز مرادینه، میکشاند. «اونا گفتن که بچه تو ر د کمیسیون روان کدیم. به سوی کمیسیون حرکت کدم.» نادرشاه که عمرش را در تپهها و کشتزارهای مرادینه، خاک کرده است، از چهار سو فرزندانش را جستوجو میکند. ترس و نگرانی در فضای وحشتناک پس از جنگ، سر تا پای نادرشاه را فتح کرده است. در چند قدمی جنگجویان طالب و در میان جویچه و شدیار زمین، مردانی دیده میشود که در خون غلتیده اند. پاهای نادرشاه میلرزد و با همان ترس و لرز، به سمت آنها حرکت میکند. جسد اولی را بررسی میکند؛ فرزند خوردترش، اسحقعلی است و صورت دومی را که میبیند، فرزند کلانترش رمضانعلی. هردو فرزند بزرگ خانواده که هر کدام صاحب سه فرزند بودند، قربانی جنگی میشوند که هیچ دخالتی در آن نداشته اند.
![](https://subhekabul.com/wp-content/uploads/2021/07/ramazan-eshaq.jpg)
رمضانعلی و اسحقعلی، دو فرزند نادرشاه که از سوی طالبان تیرباران شده است.
با نادرشاه در کنفرانس خبری خانوادهی قربانیان و بیجاشدگان جنگ مالستان در کابل، سر میخورم. در این نشست خبری، خانوادههایی آمده اند که هر کدام مانند نادرشاه، قصههایی دارند؛ قصههایی از جنگ و آوارگی و دیدن جسد عزیزان شان.
سخیداد، بیجاشدهی دیگری است که شبانه از مالستان به سمت جاغوری و از آن جا به کابل آواره شده است. او، میگوید که طالبان، شبانه به خانهی شان حمله کرده اند. «طالبان حمله کدن. از خانه ما را کشیدن. دستهای ما بالای سر، بیرون شدیم. زنان ما گریه و ماتم میکد که اینا بیگنا استن و چه کار دارید، یک ملا آمد و گفت که اینا بیگناه استن.» سخیداد با میانجیگری ملاامام مرادینه، از چنگ جنگجویان طالب، رها شده و مجبور میشود که داروندار اش را رها کرده و به کابل پناه بیاورد.
سخیداد که سرپرست خانوادهی ۸نفری اش است، میگوید: «طالبان مواشی ما را د صحرا ایلا کده و در خانه هیچی نمانده، طالبان برده. علفزار و گندمزار را خراب کرده. خانهها را چپاول کرده، در قریه هیچ کس نمانده، همان قدر اطلاع داریم که قفلها را شکستانده.»
نادرشاه و سخیداد، تنها دو قربانی جنگ در مالستان نیست. طبق اعلامیهای که خانوادههای قربانیان حملهی طالبان در مالستان، نشر کرده، نزدیک به ۳ هزار خانواده از خانههای شان بیجا و در مناطق همجوار مالستان و یا کابل، آواره شده اند. همین طور، بر پایهی فهرستی که منابع محلی در اختیار روزنامهی صبح کابل، قرار داده، تنها ۱۵۰۲ خانواده از روستاهای پایجلگه، جاکه، قابجوی، علیاد، دادی و ناوهی پشی -روستاهای پشی مالستان است؛ یکی از سه مناطقی که در آن جنگ شدیدی بوده و اکنون در کنترل طالبان قرار دارد-، به مرکز ولسوالی جاغوری آواره شده اند.
![](https://subhekabul.com/wp-content/uploads/2021/07/fatima-sazgar.jpg)
.فاطمه سازگار، دختری که پس از حملهی طالبان ناپدید شده است
در کنار آوارگان، شماری از زنان و کودکان در کوهپایههای مالستان گم شده اند. فاطمه سازگار، ۱۷ساله و باشندهی «شنیده»، پس از حملهی گروه طالبان، ناپدید شده است. او که صنف یازدهم مکتب بوده، مشخص نیست که به چه سرنوشتی دچار شده است. خانوادهی فاطمه در کنار آوارگی، خانه به خانه دنبال او میگردند.
مالستان چگونه به دست طالبان سقوط کرد؟
گروه طالبان در ۲۱ سرطان از چند استقامت بر ولسوالی مالستان حمله میکند. منبع امنیتی از مالستان که نمیخواهد نامی از او در گزارش برده شود، میگوید که در شامگاه ۲۱ سرطان، خبر میرسد که جنگجویان طالب بر پاسگاههای نیروهای امنیتی و خیزش مردمی در شیرداغ پشی، حمله کرده اند. پس از آن که این خبر در مرکز ولسوالی مالستان مخابره میشود، عصمتالله فیروز، قمندان امنیهی مالستان، با شمار زیادی از پرسنل امنیتی و خیزشهای مردمی، برای دفاع از آن مناطق حرکت میکند.
در همان شب، ۱۲ نفر به شمول نیروهای امنیتی و خیزش مردمی، در دو جبهه -میان مرادینه و ارزگان خاص- موضع میگیرند. در نیمههای شب، گروه طالبان سنگر نخست را به دست میآورند و نیروهای امنیتی در سنگر دومی، نمیتوانند در برابر حملهی ملخوار طالبان تاب بیاورند و سرانجام به سوی مرکز مرادینه، عقبنشینی میکنند. منبع امنیتی، این ماجرا را چنین روایت میکند: «پس آمدیم در مرادینه و دروازهی ولسوالی باز بود، به سوی قمندانی امنیه رفتیم که چند پلیس پهرهداری میکردند. ما نمیتوانستیم در برابر جنگجویان طالب که از هر سو هجوم آورده بودند، تاب بیاوریم. ناچار شدیم با مهمات و اسحله، ساحه را ترک کنیم.»
جنگجویان طالبان، بدون درگیری ولسوالی مالستان را سقوط میدهند و در قدم نخست، جنراتورهای پایهی شبکهی مخابراتی امتیان را که ساحهی مرادینه را پوشش میدهد، خاموش میکنند. هرچند نیروهای امنیتی و خیزشهای مردمی به رهبری قمندان امنیهی مالستان، تلاش میکنند که به مرکز ولسوالی آمده و در برابر جنگجویان طالبان مقاومت کنند؛ اما در کوتل خاکخوجه -میان مرادینه و پشی- به کمین جنگجویان طالب روبهرو شده و نمیتوانند به سوی مرادینه پیشروی کنند.
بازپسگیری مؤقت
چند روز پس از سقوط ولسوالی مالستان، شماری از اعضای مجلس نمایندگان و داوود ناجی، یکی از مشاوان شورای امنیت ملی، برای بازپسگیری ولسوالی مالستان راهی این ولسوالی میشوند. نیروهای امنیتی و خیزش مردمی که در ولسوالی جاغوری عقبنشینی داشتند، در عملیات تصفیهای، میتوانند تا نزدیک ساختمان ولسوالی مالستان، پیش بروند. منبع امنیتی به روزنامهی صبح کابل، میگوید که جنگجویان طالب تا نزدیک ساختمان ولسوالی، به چشم دیده نمیشد؛ اما در نزدیک ساختمان، جنگجویان طالب که بیشتر از ۳۰۰ نفر بودند، تجمع داشتند. «به آنها حمله کردیم، غافلگیر شدند و ۹۸ طالب، کشته شدند.» به گفتهی او، نبود هماهنگی و رهبری درست جنگ، باعث شد که آنها نتواند دو برج محافظتی از چهار برج را فتح کند. «نیروها کم تجربه بود. نیروی کمکی نرسید، طالبان با راکت وار میکردند. خیزش مردمی ما غنایم جنگی را جمعآوری و فرار کردند. شام شده بود و نیروهای تازهنفس طالبان از راه رسید و ما عقبنشینی کردیم.»
این در حالی بود که شماری از نمایندگان مجلس و منابع محلی، به رسانهها تأیید کردند که ولسوالی مالستان به دست نیروهای امنیتی افتاده است. به گفتهی منابع، در این درگیری، ۱ نفر از نیروهای امنیتی کشته و دو تن از نیروی بسیج مردمی زخمی شده اند.
شعلهورشدن حس انتقام طالبان
بر پایهی گفتههای منابع محلی، جنگجویان طالبان پس از این که تلفات سنگینی را متحمل میشود، قیود شدیدی بر مردم مالستان وضع میکنند؛ قیودی که باعث میشود، باشندگان محل خانههای شان را ترک کرده و آواره شوند. بر بنیاد گفتههای منبع صبح کابل، شمار جنگجویان طالب که در مناطق پشی، زردک، سرمکنک و مرادینهی مالستان حمله کرده اند، به بیش از ۷۰۰ نفر میرسید.
عصمتالله فیروز، قمندان امنیهی مالستان، در صحبت با روزنامهی صبح کابل، میگوید که جنگجویان طالب، برای جبران تلفات شان، از مردم ملکی قربانی گرفته اند. به گفتههای آقای فیروز، در جنگ مالستان، ۱۹ نفر از افراد ملکی و ۲۸ نفر از نیروهای امنیتی و خیزش مردمی کشته شده اند. به گفتهی او، اکنون ۷۰ درصد خاک ولسوالی مالستان در اختیار گروه طالبان است.
![](https://subhekabul.com/wp-content/uploads/2021/07/Malestan-displaced-3.jpg)
شماری از آوارگان ولسوالی مالستان که به شهر کابل پناه آورده اند.
روزنامهی صبح کابل، با شماری از بیجاشدگان ولسوالی مالستان در جاغوری و کابل، صحبت کرده است. به گفتهی آنها، گروه طالبان، خرمنهای مردم را آتش زده، مواشی را به صحرا رها کرده و محدودیتهای شدید گشتوگذار را به خصوص برای زنان وضع کرده است.
علیداد –نام مستعار-، یکی از باشندگان مالستان، میگوید که گروه طالبان پس از تسلط دوبارهی شان بر این ولسوالی، موترهای باشندگان مرادینه را به زور گرفته است. «سلمانعلی یک موتر باری داشت، طالبان میخواست از پیشش بگیره. او میگوید که موترش را کار داره؛ اما طالبان فورا او را میکشد و به تعقیب خودش، فرزندش را نیز تیرباران میکند.»
سخیداد نیز، میگوید که گروه طالبان حتا بر کسانی که دچار بیماری عصبی بوده، رحم نکرده است. «یکی بود به نام کریمی که مشکل عصبی داشت و ضررش به یک مورچه هم نمیرسید. بیچاره صبح تا شب در بازار میگشت. طالبان حتا به همو هم رحم نکردن، زده و تیر بارانش کرده.»
خانوادههای قربانیان جنگ در مالستان، میگویند جنگجویان گروه طالبان، پس از ورود به خاک مالستان، مرتکب جنایت جنگی شده و غیرنظامیان را که در جنگ دخیل نیستند، به رگبار بسته اند. «آنها بر خانههای مردم یورش برده و پس از غارت اموال، منازل مسکونی را به آتش کشیده اند. در مرکز ولسوالی مالستان، دکانها را نیز تخریب و غارت کرده اند.» این خانوادهها از حکومت مرکزی میخواهند که هرچه زودتر برای بازپسگیری ولسوالی مالستان، اقدام کنند.